موسیقی اعتراض؛ نماد نارضایتی مردم

نویسنده

» نگاه نیویورک تایمز به نقش موسیقی در جنبش ایران

نازیلا فتحی

پریسا لحظه ای که برای اولین بار آوازی از شاهین نجفی خواننده رپ مقیم آلمان را در تلویزیون ماهواره ای و غیرقانونی خود در کرج در غرب تهران شنید، خوب به خاطر می آورد. او گفت: “حرف های او مانند خنجری درون مرا شکافت.”

پریسا، دانشجوی 24 ساله دانشگاه، یک شب که سرعت اینترنت خوب بود، تا پاسی از شب بیدار ماند  و شش ساعت را صرف دانلود آهنگ های آقای نجفی کرد تا آن را به دوستانش نیز بدهد.

پس از آنکه مقامات ایران تظاهرات بر پا شده در پی انتخابات بحث انگیز ماه ژوئن در سال گذشته را سرکوب کردند، موجی از موسیقی و آواز به راه افتاد و مخالفان را تحت تأثیر خود قرار داده است. اگرچه اعتراضات خیابانی خاموش شده اند، اما صدای موسیقی بلندتر و خشمناک تر شده است.

دولت از تمامی ابزارها برای ساکت کردن آنچه “موسیقی مقاومت” خوانده می شود، استفاده کرده است. آنها وب سایت های دانلود موسیقی را تعطیل کرده اند و سایت های شبکه اجتماعی که از سوی مخالفان برای سازماندهی تظاهرات و انتشار ویدئوهایی از خشونت دولتی و شبه نظامیان استفاده می شد، مسدود کرده اند.

یک گروه  طرفدار دولت که خود را “ارتش سایبری” می خواند، در ماه آوریل به وب سایت آقای نجفی حمله کرد. این گروه که سایت تویتر ایران را نیز هک کرده، پیامی را بر روی صفحه اول وب سایت به جا گذاشت: “توسط سربازان گمنام امام زمان، تعطیل شده است.”

مسؤولان در اواخر ماه دسامبر، شهرام ناظری خواننده مشهور آواز سنتی ایران را به دلیل ضبط آهنگ “ما خس و خاشاک نیستیم”، عبارتی که از سوی محمود احمدی نژاد برای توصیف معترضان به کار برده شده بود، بازداشت کردند. دولت برای مدت کوتاهی گذرنامه وی را توقیف کرد، او را بازداشت و مورد ارعاب قرار داد و این خواننده نیز از آن پس هیچ اثری منتشر نکرده است.

اما سرکوب موسیقی در عصر دیجیتال مانند فشردن یک اسفنج آبدار است.

آهنگ های اعتراضی از اینترنت دانلود می شوند و در بازارهای سیاه به فروش می رسند و یا از طریق بلوتوث منتشر می شوند. طرفداران این آهنگها ده ها ویدئوی غیرحرفه ای ساختند که در آن تصاویر تظاهرات با موسیقی مونتاژ شده و سپس بر روی اینترنت قرار داده شده اند.

پریسا اولین بار آواز نجفی را از شبکه پارس تی وی، کانال ماهواره ای مخالف ایران که از لوس آنجلس برنامه پخش می کند، شنیده بود. وب سایت آقای نجفی علیرغم آنکه از تابستان گذشته توسط دولت ایران مسدود شده است، اما هنوز به کمک برنامه های پراکسی قابل دسترسی توسط برخی ایرانیان است.

عباس میلانی تاریخ دان و مدیر مرکز مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد می گوید: “موسیقی به ابزاری برای مقاومت در برابر رژیم تبدیل شده است. موسیقی هرگز به اندازه امروز گسترده و متنوع نبوده است.”

موسیقی اعتراضی مانند ویروس منتشر می شود بنابراین هیچ جدول و یا مشخصه ای برای تعیین میزان محبوبیتش وجود ندارد. با این حال،  گزارش های موجود، متقاعد کننده هستند.

یکی از وب سایت های مخالفان بیش از 100 آهنگ اعتراضی ساخته شده از زمان انتخابات را بر روی اینترنت قرارداده است. حدود 20 آهنگ از این میان به ندا آقا سلطان اختصاص دارد. او معلم 26 ساله ای بود که در جریان تظاهرات ماه ژوئن در تهران هدف گلوله قرار گرفت و پس از آنکه آخرین لحظات زندگی اش بر روی نوار ویدوئی ثبت شد و به طور گسترده ای منتشر شد، به نماد و تندیس مخالفان تبدیل شد.    

دستفروش های خیابانی در تهران در پشت چراغ قرمز، به فروش لوح فشرده از قطعات موسیقی به بهای 2 تا 3 دلار مشغول اند. ساکنان تهران می گویند صدای موسیقی اعتراضی در میهمانی ها و از ماشین های در حال عبور از خیابان، از باند استریو شنیده می شود. موسیقی که از بلندگوهای یک خودرو در پشت یک چراغ قرمز شنیده می شود، یکی از شیوه های علنی موجود برای ارسال این پیام به دیگران است که روح جنبش هنوز زنده است.

ممکن است موفقیت دولت در سرکوب مخالفان، توجیه کننده تشدید لحن خشن ایجاد شده در موسیقی و محبوبیت هنرمندانی نظیر آقای نجفی باشد که آن را متجلی می کنند.

اگر محسن نامجو، سنتی خوانی که اشعار و ملودی های خوش ردیف او به مذاق شنوندگان پر سن و سال تر خوش می آید را آنطور که خوانده می شود، باب دیلن ایرانی بنامیم، آقای نجفی احتمالاً فریاد خشم علیه ماشین انقلابی ایران است که متن تند آهنگها و ریتم رپ او دل جوانان ایرانی را به تسخیر خود درآورده است.

بر اساس ایمیل هایی که او از زندانیان سابق دریافت کرده است، اشعار او بر دیوارهای و پشت میله های زندان حک شده اند. آهنگ تلخ او به نام “زندگی سگی ما” به نوعی تبدیل به سرود یک نسل شده است:

“ببند دهنتو  شرایطو قبول کن؛ این سنت پیغمبره  بپذیر؛ زن یا مرد فرقی نمی کنه  بمیر؛ این یعنی نقش من تو فیلم زندگی سگی.”

از دیدگاه آقای نجفی، خشم یک واکنش صادقانه به کتک زدن ها، کشتارها و اعدام هایی است که از سوی دولت علیه مخالفان به اجرا درآمده است.

او در یک مصاحبه تلفنی از محل زندگی اش در آلمان گفت: “خشم موجود در موسیقی من از اعماق من سرچشمه می گیرد. من مردی هستم که همواره با اندوه و عصبانیت فریاد می زند.”

نجفی که بومی بندر انزلی در ایران بوده، اولین گیتارش را در 18 سالگی خرید و زمانیکه 25 سال داشت، به دلیل نوشتن آهنگی که در هجو روحانیون بود، از کشور بیرون انداخته شد. هرچند ممنوعیت موسیقی پاپ به عنوان یک امر مغایر با اسلام از طرف حکومت منع شده است، اما این رویکرد در سال 2000 و در دوره اصلاحات محمد خاتمی نرم تر شد و موسیقی غیرسیاسی تحمل می شد.

قطعه “من یک پرنده دارم” از خطوط قرمز عبور کرده و برای او سه سال زندان و 100 ضربه شلاق در صورت بازگشت به ایران به همراه آورد. قلب او نظیر سایر هنرمندان در تبعید توسط مرزها چند تکه شده است: او در آلمان زندگی می کند جایی که صاحب آزادی هنری است، اما سرزمین او همواره ایران خواهد ماند. مشاهده وقایع پس از انتخابات از تلویزیون و از 2500 مایل دورتر از خانه، تأثیر عمیقی بر او گذاشت.

او گفت: “من هنوز به کشورم تعلق دارم و درد آنها را حس می کنم. با وجود اینترنت، فاصله معنایی ندارد. ما نسلی هستیم که همیشه سرکوب و تحقیر شده است و این شما را غمناک و خشمگین می کند.”

خشونت های تحت حمایت دولت سایر هنرمندان را نیز خشمناک کرده است. حتی آقای نامجو نیز زبان تندتری را در آخرین آلبوم خود به کارگرفته و تا مضحکه کردن آیت الله علی خامنه ای رهبر عالی کشور به “مقام معظم سروری” پیش رفته است.

هرچند متن آوازهای او استعاره ای تر از آقای نجفی است، اما آنها نیز غصبناک هستند و آنچنان که  نامجو گفته، واکنشی به نگرانی و سرکوب بالاگرفته در ایران هستند.

وی گفت: “مردم در ایران بی باک به حساب می آیند زیرا هرکاری که می کنند، از موتورسواری در ترافیک بی نظم تهران گرفته تا برپایی تظاهرات علیه دولت، همگی خطرناک هستند. شما باید دائماً با ترس و نگرانی زندگی منید.”

نامجو امروز در کالیفرنیا زندگی می کند اما آنطور که خود می گوید، نگرانی هرگز از میان نمی رود.

 

منبع: نیویورک تایمز- 5 ژوئن