شکایت شب هجران نه آن حکایت حال است
که شمه ای زبیانش به صد رساله برآید (حافظ)
”حکایت حال” صفحه جدیدی در “چهارفصل” است با نگاهی به حکایت ها و شکایت های اهالی فرهنگ و هنر…
در این شماره به آواز خوان نامدار شهرام ناظری می پردازیم که پس از نزدیک به ده سال اولین تور دور ایران خود را 25 و 26 تیرماه از قزوین آغاز کرده و قرار است اگر مسئولین استان ها همکاری کنند و مجوز بدهند، این کنسرت ها را طی یک سال در 15 استان ایران به انجام برساند.
فریادهای شهرام ناظری
برخی ها مانند من چندان با آواز او میانه ندارند مگر اینکه آهنگساز برجسته ای آهنگش را ساخته باشد و او هم آن آهنگ را درست اجرا کند، همانند آهنگ هایی که در گذشته از بزرگانی چون محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و مهدی آذرسینا خوانده است. اما بسیاری عاشق صدا و اجراهای سال های اخیر او هستند، چه مطابق ردیف موسیقی سنتی ایران درست بخواند و چه درست نخواند! اینها او را “پاواروتی” ایران می خوانند و برای کنسرت هایش سرو دست می شکنند تا بیاید و شعر مولانا را برایشان “فریاد” بزند و با حرکت دست های خود به آن “ریتم” بدهد. البته قبل از خواندن هم دقایقی برایشان سخنرانی کند که “من نمی خواهم مقلد باشم و آهنگ هایی را که صدها بار اجرا شده دوباره اجرا کنم. من می خواهم کار نو ارائه بدهم!“
شهرام ناظری این حرف ها را در نشست مطبوعاتی قبل از کنسرت های اخیرش هم تکرار کرد: “آواز ایران بیمار است، در این 120 سال اخیر آواز ایران هیچ وقت این قدر بیمار نبوده است. البته پس از انقلاب حرکت های خوبی انجام شد اما حالا همه مقلد شده اند. من مقلد نیستم چون مطالعه می کنم، با ادبیات ایران آشنا هستم، راه های نو پیدا می کنم تا آواز را به صورت آزاد اجرا کنم. من بیش از آنکه یک خواننده باشم یک آهنگسازم.“
چه این حرف ها را قبول کنیم یا نکنیم، ناظری زحمت بسیار کشیده است تا به اینجا برسد. تا اینجا که بشود “پاواروتی” ایران، تا اینجا که در کشورهای مختلف و در سالن های بزرگ جهان مانند “تالار کداک” در ایالات متحده برای هزاران نفر کنسرت بگذارد و تا اینجا که بزرگ ترین نشان فرهنگی فرانسه “شوالیه لژیون دونور” را بگیرد که قبل از او ایرانیانی مانند رضا دقتی (عکاس)، شیرین عبادی(برنده جایزه صلح نوبل)، دکتر محمود حسابی(ریاضی دان و دانشمند صاحب نام)، عباس کیارستمی(فیلمساز)، پری صابری (نمایشنامه نویس و کارگردان)، محمد علی سپانلو (شاعر و نویسنده) و چند ایرانی دیگر گرفته اند.
ناظری درست می گوید که مانند دیگران آواز نمی خواند. معروف است که یکی از اساتید به او گفته بوده، اینکه شما می خوانید آواز نیست بلکه “فریاد” است! آخرین کنسرتش را با گروه عارف بیاد می آورم: ای مردم آزاده کجائید، کجائید؟ آزاده بیفسرد، بیایید، بیایید! آهنگی بسیار زیبا، ساخته و پرداخته شده بوسیله استاد پرویز مشکاتیان که به آواز خوانی نیازمند بود که بتواند گوشه به گوشه به فراز و فرود آن درست همراهی کند. اما این آواز خوان ناظری نبود که دائم داشت از چارچوب آهنگ خارج می شد و ضرباهنگ را گم می کرد. او یاد گرفته آواز ایرانی را “آزاد” اجرا کند و نمی تواند خود را به گوشه های “ردیف” محدود کند، اصلا شاید ردیف را درست هم نمی شناسد و قرار گرفتن در چارچوب آن را قبول هم ندارد؟
می گویند او که در موسسه چاووش درس آواز را از شجریان فراگرفته و داخل جلد اولین آلبوم هایش هم می نوشت که به این شاگردی افتخار می کند، روزی بر می گردد پیش استاد تا درس های ناتمام را تمام کند. شجریان می گوید که باید هرآنچه را که در این فاصله آموخته ای و می خوانی فراموش کنی و کنار بگذاری تا بتوانی درس های سابق را ادامه دهی. همین حرف چنان به این “پهلوان” کرمانشاهی برمی خورد که تا به امروز هر جا فرصت بیابد از این فرصت استفاده می کند تا بگوید که او مقلد شجریان نیست و آوازه خوانی است از جنس و جنم دیگر. در “یوتیوب” کنسرت تبریزش را نگاه کنید که یک ربع تمام قبل از برنامه از همین حرف ها می زند تا آنجایی که دست آخر خودش هم متوجه می شود که آمده در مرکز آذربایجان تا آواز بخواند نه اینکه سخنرانی کند!
از رک گویی های ناظری هم داستان ها می شود نقل کرد: سال ها پیش در برنامه صبح جمعه رادیو او را راضی کرده بودند که به پرسش های تلفنی شنوندگان پاسخ بگوید. گوینده خواست زرنگی کند و توپ را به زمین ناظری بیندازد، گفت: استاد ناظری خیلی متشکرم که با برنامه ما تماس گرفته اید، ناظری هم فوری با آن ته لهجه کردی جواب داد: آقا من کی با شما تماس گرفته ام؟ شما تماس گرفته و اصرار کرده اید که روی خط بیایم! همین جا بود که برنامه را به علت ”نقص فنی” قطع کردند و ادامه ندادند.
به هر حال، آواز خوان محبوب و صاحب نام کشورمان حالا قصد کرده چرخی دور ایران بزند و با گروه مولانا در پانزده شهر مختلف کنسرت بگذارد تا به قول او غیر از پایتخت نشین ها، علاقمندان شهرستانی صدایش نیز بهره ای از آن ببرند. پس از کنسرت 25 و 26 تیر در قزوین، تالار بزرگ وزارت کشور در میدان فاطمی تهران از 17 تا 22 مرداد میزبان ناظری و نوازندگانش خواهد بود. تاریخ و محل کنسرت ها در اصفهان، شیراز، کرمان، رشت، ساری، کرمانشاه و چند شهر دیگر هنوز مشخص نیست.
ناظری و گروه مولانا قرار بود اردیبهشت ماه گذشته در یزد باشند که کنسرت سر نگرفت و حالا اعلام کرده اند که 25 و 25 مهر این شهر تاریخی شاهد برگزاری کنسرت ناظری خواهد بود. دوستداران او در یزد و دیگر شهرها امیدوارند مسئولان فرهنگی شهرها و استان ها این بار دیگر چوب لای چرخ برگزاری کنسرت ها نگذارند. دو سال پیش در شهریور ماه 1385 که برگزاری کنسرت های ناظری در مجموعه ورزشی انقلاب مشکلاتی به همراه داشت، او حرف دلش را شب آخر بیرون ریخت: “ بالاخره ما هم فرزند همین آب و خاکیم و یاد گرفته ایم که چگونه جنگ و جدال کنیم تا بتوانیم کنسرت هایمان را برگزار کنیم.”!