غواصانی که داعش آنها را ربود

فرزانه روستایی
فرزانه روستایی

بزرگترین ستم ملی ستمی است که روز سه شنبه بر ۱۷۵ سرداران شهید غواص و ۹۵ شهید گمنام از جنگ بازگشته روا داشتند؛ شهدایی که پس از ۳۰ سال، هنوز از راه نرسیده به گروگان گرفته شدند تا با جنازه های طناب بسته شده آنها بازی و معامله کنند. بزرگترین جهل نیز جهلی است که بی سوادان و تاریخ نخوانده ها و تازه به دوران رسیده های داعش وطنی به جای سکوت و طمانینه و احترام به یاد و خاطره و آرمان جوانان شهید جنگ، شعار زنده باد و مرده باد سر دهند و یک مراسم ملی میهنی را به میتینگ سیاسی مبدل سازند و حتی از دست های شکسته شده و خاکی و خشک و طناب بسته شده شهدا خجالت نکشیدند.

کاش اندکی شعور داشتند و دنیا دیده بودند که بفهمند در همه کشورهای عالم وقتی سربازانشان از جنگ باز می گردند با چه احترام و مراسمی به استقبال آنان می روند، اما وقتی شهیدانشان از جنگ بازمی گردند با شکوهی که گویی پادشاهان فاتحشان از جنگ باز گشته اند از آنان استقبال می کنند. در کدام کشور به جز ایران، مراسم تشیع ۲۷۰ نفر از سربازان شهید یک کشور را تا به سطح نازل میتینگ های سیاسی طرفداری یا مخالفت با یک گروه پایین می آورند. تا جایی که بسیاری از شرکت کنندگان اظهار شرمندگی و احساس کرده اند که میتینگ انتخاباتی راه افتاده و از تابوت ها به عنوان تراکت های انتخاباتی استفاده شده است. ای وای، که به کجا می برند باقیمانده هر عزت و احترامی را که هنوز در این کشور پایمال و لگد مال نشده است.

۶۵ سال پیش و در جریان جنگ جهانی دوم جنگنده های ژاپنی در یک عملیات نظامی استثنایی پایگاه آمریکایی پرل هاربر را بمباران کردند و همزمان چندین کشتی را با هم به زیر آب فرستادند. در یکی از این کشتی ها تعداد زیادی ملوان همزمان کشته شدند و کشتی تکه تکه شده با جنازه های سربازان که فرصت فرار هم نداشتند به زیر آب فرو رفت. پس از پایان جنگ محل غرق شدن این کشتی به احترام ملوانانی که به طرز فجیعی کشته شده بودند به یکی ازبزرگترین یادبودهای جنگ در آمریکا مبدل شد و هر سال به بهانه های متفاوتی مراسم با شکوهی را به احترام این سربازان که قهرمانان ملی تلقی می شوند برگزار می کنند.

 کاش گوشه ای از احترامی را که در آمریکا برای کشته شده های جنگ قایل هستند در ایران برای کسانی قایل می شدند که در راه تامین امنیت و حفظ مرزها کشته شدند. کاش کشته شده های جنگ در ایران را خرج درگیری های سیاسی نمی کردند و تابوت های دلاوران و شهیدان مانند تراکت های سیاسی رنگارنگ به دست نااهلان و بازیگران سیاسی نمی افتاد.

بسیاری از کسانی که در مراسم استقبال از ۱۷۵ غواص و ۹۵ شهید گمنام شرکت کردند از اینکه مراسم رسمی بشدت تحت ناثیر شعارهای سیاسی جریان های نشانه دار بوده عصبانی شدند. کسی انتطار نداشت که ترکیب اندوه و غروری که در استقبال از این جوانان موج می زد با شعارهای سیاسی دلواپسان از پشت بلند گوی رسمی مراسم همراه شود که خواستار انتشار فکت شیت هسته ای بودند یا رییس جمهورو وزیر خارجه را به سخره می گرفتند. در کجای دنیا شعار های موافقت یا مخالفت با توافق هسته ای را به هر عنوان به مراسم تشیع شهدایی وصل می کنند که پس از سی سال تشیع می شوند.

در کجای دنیا در کنار انبوه جمعیت اندوهناکی که برای استقبال از جوانان شهیدشان به میدان بهارستان آمده اند طومار امضا می کنند، تراکت پخش می کنند، علیه حضور زنان در ورزشگاهها شعار می دهند و هر کاری می کنند تا این تلقی ایجاد شود که کل مراسم و تبلیغات پیرامون شهدای جنگ ایران در واقع جنگ زرگری است، که هم در زمان جنگ مردم را ابزار می نگریستند و هم اکنون هر وقت احتیاج داشتند تعدادی از تابوت ها را از ستاد معراج شهدا بیرون می آورند تا به این بهانه بشود با جناح های دیگ تسویه حساب کرد.

واقعا مسئولان نظامی کشور و نیروی انتظامی ونیز وزارت کشور باید از اتفاقی که روز سه شنبه در تهران اتفاق افتاد و گروه هایی تلاش کردند تا از مراسم استقبال از شهیدان برای تسویه حساب سیاسی استفاده کنند، عذرخواهی کنند. ساده انگاشتن چنین رخدادهایی در ایران سبب می شود تا هیج احترامی برای هیچ کس و هیچ چیز باقی نماند و ایران در آینده کشوری شود که برای همه ارزشهای ملی قیمتی تعیین می شود که می توان آن ها را خرید و فروخت و معامله کرد.

یک کاربر فیس بوک نوشته بود در میان شعارهایی بی ربطی که بلندگوهای مختلف مطرح و تلاش می کردند فضای مراسم را به کارناوال سیاسی تبدیل کنند از رفتار یک آب میوه فروش گوشه چهار راه استانبول می شد نگاه و احترام مردم را نسبت به تشییع ۲۷۰ نفر از شهدای جنگ دریافت. یعنی همان آب میوه فروشی که در تمام مدتی که کاروان تابوت ها از خیابان رد می شد دست به سینه و به احترام ایستاد تا آخرین تابوت از منظر نگاه او دور شد.