شبکه جهانی سحر، که از ابتدا با هدف پوشش رسانه ای صدا و سیما برای مخاطبان خارج از ایران تاسیس شد و معمولا تولیدات شبکه های داخلی را بازپخش می کرد، چندی است که به طور مستقل به تولید فیلم و سریال تلویزیونی روی آورده است. قاب های خالی یکی از تولیدات این شبکه است که باز پخش آن، این بار در شبکه دوم سیما و برای مخاطب داخل ایران به تازگی شروع شده است.
نگاهی به سریال قاب های خالی
روایتی کسالت بار از قصه کهنه مهاجرت
شبکه جهانی سحر، که از ابتدا با هدف پوشش رسانه ای صدا و سیما برای مخاطبان خارج از ایران تاسیس شد و معمولا تولیدات شبکه های داخلی را بازپخش می کرد، چندی است که به طور مستقل به تولید فیلم و سریال تلویزیونی روی آورده است. قاب های خالی یکی از تولیدات این شبکه است که باز پخش آن، این بار در شبکه دوم سیما و برای مخاطب داخل ایران به تازگی شروع شده است.
نگاه به پدیده مهاجرت و معضلات فراروی مهاجران، یکی از شاخصه های مهم و بنیادین قصه این سریال است. ظاهرا، تنها توجیه برای تصویب ساخت چنین سریالی در شبکه جهانی سحر که به خیال خود ذهن تماشاگران ایرانی مقیم خارج را هدف قرار می دهد هم همین بوده است؛ چه، این سریال تا به این جای کار که سه قسمت از آن گذشته، هیچ نشانی از تازگی و جذابیت ندارد. ساز و کار و اجرا و ریتم و قصه، همه و همه در حد تولیدات استانی صدا و سیماست. حتی در شرایطی که بیش از دو دهه است که دوبله سریال های داخلی تقریبا منسوخ شده، در کمال تعجب شاهد این هستیم که یک دوبله بی روح و کسالت بار بر فضای کند سریال سنگینی می کند.
مارال فارغ التحصیل رشته تئاتر که قرار است با نامزدش فریدون نمایشی را به روی صحنه ببرد، درگیر مراقبت از سولماز، مادربزرگ بیمارش است که از کودکی او را بزرگ کرده. سولماز که خود نیز در جوانی بازیگر معروفی بوده گنجینه ای از حرفها و خاطرات نگفته را درسینه دارد که تصمیم گرفته آنها را برای مارال باز گو کند. با ورود به دنیای گذشته، چنین روایت می شود که جمال، پدر سولماز پس از انقلاب بلشویک ها چاپخانه و کتابفروشی اش در بادکوبه را از دست می دهد و به همراه همسر و دخترش سولماز به رشت فرار می کند تا در کنار برادر بزرگترش کمال زندگی تازه ای را آغاز کند. با ورود تدریجی او و خانواده اش به دنیای هنر و همکاری او با هنرمندان بومی، جلوه ای از همنوایی هنر و فرهنگ آذری و گیلکی شکل می گیرد.
بخشهایی از داستان که به گذشته مربوط می شود، به نسبت قابل تحمل تر است و اندک جذابیتی را به همراه دارد. هرچند بازی داریوش ارجمند، همچون اکثر بازی هایش در سالهای اخیر به فاجعه نزدیک است، اما در عوض حضور پر رنگ و مسلط ناصر هاشمی در نقش برادر کوچکتر لحظاتی از حرفه ای گری را در این سریال رقم می زند. اما همه آن چه در زمان حال به تصویر کشیده می شود فقط دافعه ایجاد می کند و بس. رویداد ها انقدر کم اهمیت و کشدار و کسالت آورند که به راحتی می شود در فاصله نمایش آنها به آشپزخانه رفت و چیزکی خورد و احیانا به دستشویی هم رفت و بعد از آن می شود دو باره قصه را پی گرفت بدون آن که چیزی از کف رفته باشد.
نکته قابل تامل و تاسف بار در این میان، آنست که نویسندگی تصویر نوشت این سریال را بهزاد عشقی، منتقد معروف و صاحب قلم ماهنامه فیلم به عهده داشته است. با توجه به سابقه پر و پیمان عشقی در عرصه نقد و تئوری، معلوم نیست این آشفتگی در متن و اجرا را باید ضعف در نوشتار او دانست یا بازنویسی و کارگردانی مرتضی احمدی هرندی از تصویرنوشتی خوب، منجر به چنین کار ضعیفی شده است.
در قسمت سوم از این سریال، آنجا که کمال به برادرش مخاطرات کار فرهنگی در ایران عصر رضا شاه را گوشزد می کند نوعی حدیث نفس و اشاره ای تلویحی به اوضاع کنونی به چشم می آید که می تواند توجه هر مخاطبی را بر انگیزد: “…اینجا برای اجرای هر پیسی باید اجازه بگیرن! گاهی وقتا هم میریزن و کارشونو تعطیل می کنن! بعضی موقع ها هم کارشون به حبس و شلاق و تبعید می کشه. تو این مملکت تقریبا همه چی ممنوعه!!…“
سانسور چی های بیسواد و مدعی در صدا و سیما، انگار فقط به میزان فحش و بد و بیراه به نظام پهلوی اهمیت می دهند و از این نکته غافل اند که برای مخاطبی که قادر به تشخیص و مقایسه است، مرغ همسایه نمی تواند غاز باشد. این سکانس و سکانس هایی از این دست، به راحتی این پرسش را در ذهن مخاطب به وجود می آورد که اگر این ها نقطه ضعف یک دستگاه و نشانگر استبداد و دیکتاتوری در یک کشور است، که طبیعتا هم هست، میان عملکرد نظام پهلوی و دستگاه جمهوری اسلامی از این منظر چه توفیری وجود دارد؟
به نظر می آید این ها نمونه هایی از ظرافت های نوشتاری بهزاد عشقی است که از گزند بازنویسی کارگردان سریال به دور مانده است. اما در مجموع با توجه به دافعه عجیبی که این سریال کسالت بار دارد، ظاهرا باید آن را یکی از کم مخاطب ترین تولیدات تلویزیونی امسال به شمار آورد.
سریال قابهای خالی در طی پانزده قسمت، جمعه شب ها از شبکه دوم سیما پخش می شود.