عده ای معتقدند علی اکبر ولایتی، زبان رهبر جمهوری اسلامی ایران در جامعه بین الملل است. هرگاه سخنان به خوبی از زبان دستگاه دیپلماسی بیان نشوند، او بطور اتوماتیک وارد ماجرا شده و با یک مصاحبه، نظرات کلان رهبر را با جهان خارج در میان می گذارد. او تابستان سال گذشته در حالی که خطر جنگ با آمریکا هر روز بیشتر می شد، ذیل مقاله ای با عنوان “ایران چه می خواهد؟” خطاب به غربی ها نوشته بود: “یک مخاطب اروپایی اخیرا از من پرسید، چه کسی در ایران حکم می راند؟ پاسخ روشن است. اگر مسئله در رابطه با امور استراتژیک بنیادی باشد، بر اساس قانون اساسی که با آرای همگانی به تصویب رسیده، تصمیم نهایی را رهبر انقلاب اتخاذ خواهد کرد. بر پایه ی این نحوه ی عمل است که می توان اقدامات صورت گرفته و تصمیمات بنیادی اتخاذ شده توسطِ آیت اله خامنه ای را به قضاوت نشست و روند دیپلماسی ما را درک کرد.”
اما قسمت جالب این نامه، بخش پایانی این نامه بود، جایی که در آن ولایتی نوشته؛ “تکنولوژی و مهارِ انرژی هسته ای صلح آمیز ایرانی، می بایست که در آینده حفظ و محافظت شود. اینها دستاوردهای ایران برای اهدافی صلح آمیزند و یادگاری از نسلِ انقلاب. عضویت و مشارکتِ ایران در معاهده منع و گسترش سلاح های هسته ای بیانگر این الزام است و پذیرش این ملزومات در مقابل ایران را از حقوقی برخوردار می کند. بدین طریق است که می توان به توافقی مشترک میان ایران و ایالات متحده دست یافت.” این روزها دوباره چون سال 83، خبر از کاندیداتوری ولایتی می رسد. هرچند بار پیش به دلیل حضور رفسنجانی از عرصه رقابت ها کناره گرفت، اما این بار قصد دارد که با حمایت بخشی از اصولگرایان از جمله لاریجانی، محسن رضایی و ناطق نوری دولت وحدت ملی را تشکیل دهد.
او گرچه سخنی از حضور قطعی اش به دلیل سخنان رهبری مبنی بر پرهیز از ورود زودهنگام به عرصه رقابت های انتخاباتی، نمی گوید، اما وقتی سایت جهان نیوز از کناره گیری وی خبر داد، در مصاحبه ای با پایگاه دیپلماسی ایرانی ضمن تکذیب خبر، حضورش را جدی اعلام کرد.
علی اکبر ولایتی کیست؟
علی اکبر ولایتی در 4 تیر ماه 1324، در رستم آباد، یکی از 33 روستای شمیران متولد شد. وضعیت خانوادگی او از لحاظ مادی متوسط بود، مادرش زیده عرب خانه دار و پدرش حاج میرزا علی اصغر میرزا، کارمند دولت در صنایع دفاع، همچنین قاری و معلم قرآن بود. وی به عنوان تک فرزند پسر، در خانواده ای پرجمعیت (پنج دختر و یک پسر) بزرگ شد. دوران دبستان را ابتدا در مدرسه بهرام رستم آباد و از سال دوم در مدرسه نادرافشار گذرانید. خود درباره آن دوران می گوید که کودکی آرام بیش از هرچیز اهل مطالعه بوده است. او برای اثبات این سخنان می گوید که در نه سالگی، کتاب هفت جلدی اسکندر نامه، و در کلاس پنجم ابتدایی، کتاب کلیله و دمنه را خوانده است. وی دوره سیکل اول در دبیرستان بهرام و برای سیکل دوم رشته طبیعی را انتخاب و به مدرسه جم قلهک رفت. آنچنان که خود گفته به دلیل ارتباط پدرش با فعالین مذهبی کم کم با سیاست نیز آشنا شد.
” فرهنگی” معلم اول دبستانش به وی نماز یاد داده، “ کاووسی” همکار فعلی ولایتی که او را با تاریخ آشنا کرد، “ شرافتی” دبیر زیست و شیمی که او را به پزشکی رهنمون شد، در زندگی دوران کودکی و نوجوانی اش بسیار تاثیر گذاشتند. او بعد ها تحت تاثیر فعالیت افرادی همچون مهدی شاه آبادی، امام جمعه محله شان که در جزیره مجنون به شهادت رسید، شهید دکتر لواسانی، مرحوم سیدحسن موسوی یکی از روحانیون محله، مرحوم حاج شیخ علی صفایی گلپایگانی نیز قرار گرفت و آنان در زندگی او نقش داشتند.
فعالیت های سیاسی مذهبی در جبهه ملی
پیش از دریافت دیپلم و در سال های 39-40 با فعالیت سیاسی توسط اقوام مادری از جمله محمد عرب [معاون وزارت خارجه در زمان تصدی ولایتی] و پسردایی اش محمدحسین عرب آشنا می شود. او در همان سال ها جذب جبهه ملی می شود و مسئولیت جبهه ملی در دبیرستان جم به وی سپرده می شود، چندی بعد در سال 41 دبیرستان های فردوسی و بهرام نیز به حوزه فعالیتش اضافه می شود و سرانجام مسئول دبیرستان های کل منطقه در جبهه ملی می شود. او در همان سال جذب فعالیت های آیت الله خمینی شده و کم کم از جبهه ملی فاصله می گیرد؛ “ سال۴۱-۴۰ که امام (ره) مبارزاتشان را شروع کردند، من دیگر هر دو کار را می کردم یعنی هم کار در جبهه ملی و هم پخش اعلامیه های امام (ره). بعد از ۱۵ خرداد۴۲ که عملاً جبهه ملی دوم تعطیل شد، با توجه به سابقه تفکر دینی که داشتیم، همراه نهضت امام(ره) شدیم.” علی اکبر ولایتی در سال 42 از دبیرستان جم قلهک دیپلم طبیعی گرفت. از همان سال تدریس در مدارس را شروع کرد که با مدرسه قائمیه آغاز و سال 50 در دبیرستان جهان آرای قلهک پایان یافت.
دانشگاه و فصلی جدید با انجمن اسلامی
اکبر ولایتی در سال 43 در کنکور شرکت کرد و با کسب رتبه 49 توانست وارد رشته پزشکی دانشگاه تهران شود. به موازات ورود به دانشگاه تهران، فعالیت سیاسی خود را نیز پی گرفت. در سال 47 به همراه آقایان لواسانی، سید محمد جزایری، مرتضی لبافی نژاد، معتمدی، محمدرضا خادمی (پسر آیت الله خادمی از مجتهدین اصفهان) و فیاض بخش، انجمن اسلامی دانشکده پزشکی را راه اندازی کرد. میهمان های معروف این انجمن برای سخنرانی از جمله مطهری، شریعتی و بهشتی بودند. چندی بعد انجمن اسلامی دانشکده پزشکی با انجمن اسلامی مهندسین زیر نظر مهندس بازرگان ادغام شد. گرچه با تشکیل حزب جمهوری اسلامی پس از انقلاب، انجمن اسلامی دانشکده تهران، شاخه سیاسی پزشکان حزب جمهوری اسلامی را تشکیل داد و از انجمن مهندسان جدا گردید.
فعالیت ها تا انقلاب
ولایتی در دوران دانشگاه و پیش از آن با دراویش، مجاهدین خلق و انجمن حجتیه ارتباط داشت، اما به گفته خودش، فعالیت در مجاهدین را به علت انحراف و هوشمندی لواسانی، حجتیه را به علت آنکه تنها دنبال مسلمان کردن چهار پنج نفر کور و کچل بهایی بودند و دراویش را به علت ناسازگاری با ذوق سیاسی و معنویش هیچ گاه نپذیرفت و به عضویت آن ها در نیامد. او بعدها جزو سمپات های حزب ملل اسلامی شد که در آن زمان اعضای رده بالایش را بجنوردی، حجتی کرمانی، سرحدی زاده، جواد منصوری و کیوان مهشید تشکیل می داد، اما با تغییر مسیر سیاسی حزب ملل نیز از آنها جدا شد.
لایتی توانست در سال 1350 از دانشگاه تهران در رشته پزشکی فارغ التحصیل شود. او همان سال توسط دکتر محمد قریب یکی از اساتیدش در دانشگاه برای تخصص اطفال معرفی می شود و زیر نظر وی دوره تخصصی خود را آغاز کرد. چندی بعد به عنوان کادر آموزشی به استخدام دانشکده علوم تندرستی درآمد. و سال 55 از طرف همین دانشکده، به دانشگاه “جان هاپکینز” آمریکا در “بالتیمور”، برای گذراندن دوره فوق تخصص بیماری های عفونی اعزام شد. او از سال 53 بطور رسمی همکاری اش را با دانشگاه تهران آغاز کرد، همکاری وی با دانشگاه هیچ گاه قطع نشد. او در بحبوحه انقلاب به ایران بازگشت و فعالیت سیاسی خود را ادامه داد.
سابقه دستگیری
وی درباره سابقه دستگیری اش به دلیل فعالیت های سیاسی پیش از انقلاب می گوید: “من در سال۴۱ در سن ۱۷ سالگی برای نخستین بار به ساواک شمیران احضار شدم. مرا نگه داشتند، اما زندان نرفتم. تنها بازجویی کردند. بعد یک هیئت مسلمانی روشن روشنفکری درست کردیم به نام مجمع “درک حقایق اسلامی” که بابت آن هم باز مرا به ساواک بردند. یکی از ادارات ساواک شمیران، در خیابان خلیلی نزدیک دربند پلاک۱۲۳ بود که ساختمانش شاید الآن هم باشد که سردر هلالی سنگی دارد. یکی از شعب ساواک تهران در چهارراه ایرانشهر تقاطع خیابان آیت الله طالقانی بود که اکنون محل یک اداره آموزش و پرورش شده است. بعدها که آقای ری شهری وزیر اطلاعات شد، به ایشان گفتم که یک خلاصه پرونده ای به من بدهید. ایشان گفت که تو از سال ۴۱ تا ۵۷ یک پرونده قطور داری. همین آقای عرب را حدود ۱۲ شبانه روز شکنجه دادند وحتی ناخنش را کشیدند و از جمله سؤالاتی که از او می پرسیدند این بود که فلانی چه کار می کند؟ او هم خیلی مردانگی کرد که ۱۲ شبانه روز تحمل کرد و لو نداد.”
بقلم دکتر ولایتی نوشته شد
اکبر ولایتی در سال 1357 جزو اولین گروهها و افرادی بود که در کنار آیت الله خمینی به موضع گیری علیه غیر و دفاع از هویت اسلامی انقلاب، که در آن روزها بتازگی توسط مسلمانان کشف شده بود، پرداخت و روز شانزدهم اسفند در روزنامه اطلاعات در مقاله ای “ بقلم: دکتر ولایتی” علیه محمدعلی سفری دبیر وقت سندیکای نویسندگان نوشت: “ یک قسمت از سعی شما در آن مقاله در اینجهت بود که ثابت کنید گناه عظیم تخدیر و تحجر افکار عمومی صرفا بگردن ناشرین و صاحب امتیازان مطبوعات است و اگر همه نویسندگان در تدارک روزنامه کاری می کردند اختناق بود و اجبار. اینجانب معروض می دارد که نمی شود انسان به داخل آب برود و خیس نشود و متاسفانه بعضی از شما حرفه مقدس قلم زنی را در خدمت موسساتی درآوردند که بجای رکن چهارم مشروطیت ستون پنجم شاه بودند و چه لزومی داشت که به چنین خدمتی ادامه دهند؟ اگر خدای نکرده اجبار نان خوردن بود که باعث تاسف است چون اگر نپذیریم که نان خوردن توجیه در خدمت ظلمه بودن است بنده هینجا عرایضم را خاتمه می دهم. و اگر بفرمائید ماندیم بلکه بتوانیم خدمتی در جهت تنویر افکار بنمائیم عرض می کنم متاسفانه کارنامه این مطبوعات انجام چنین رسالتی را تایید نمی کند و اگرمی بینید که مردم ما این چنین نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی خویش آگاهند لطفا آنرا به حساب نویسندگان بگذارید که هیچگاه در روزنامه های مجاز مملکت قلم نزدند و در تاریکترین دوران اختناق قلم را همانند چوبه دار بر پشت خویش حمل کردند و از خون خود مرکب ساختند و نوشتند و مردم حق شناس نوشتجات آنها را همچو ورق زر شهر به شهر و دیار به دیار بردند و هرکس در هر مقام از کارگر تا کاسب، کارمند، محصل، زن و مرد و روحانی و معلم و همه و همه بهر طریق که توانستند در نشر آن کوشیدند.”
آغاز مسئولیت های اجرایی
ولایتی پس از انقلاب در آذر ۱۳۵۸ به عنوان معاون درمان وزارت بهداری منصوب شد. سپس در خردادماه ۵۹ به عنوان نماینده نخستین دوره مجلس شورای اسلامی از تهران انتخاب شد. در مهرماه ۶۰ از سوی رئیس جمهور وقت حجت الاسلام خامنه ای، به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی شد، اما مجلس به وی رأی تمایل نداد. وی در این باره می گوید: “به طور مشخص در آن زمان آن گروهی که در مخالفت فعال بود و بسیار هم تلاش کرد، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود. آن زمان هم تفرقه و دودستگی در آن ایجاد نشده و انشعاب به وجود نیامده بود. تعدادی در مجلس، تعدادی هم در دولت مرحوم شهید رجایی حضور داشتند فعالیت بسیاری کردند و البته از این طرف، بنده به گروه خاصی پیوندی نداشتم یا قراری نگذاشته بودم. شاید آن گروه هم نوعی سهم خواهی داشت که من اعتنا نکردم.”
چندی بعد، در ۲۵ آذر ۶۰ توسط مهندس موسوی که از مجلس رای تمایل گرفته بود، به عنوان وزیر خارجه معرفی شد، این بار مجلس به وی رای اعتماد داد، نهادی که وی 16 سال تصدی اش را بر عهده داشت. ولایتی تا 31 مرداد سال 76 وزیر امور خارجه ایران در دولت های موسوی و هاشمی رفسنجانی بود. خود می گوید که با سابقه کاری اش با خاتمی جور در می آمد که او نیز بر همکاری تاکید داشت، اما ولایتی ترجیح داد که از کابینه کنار بکشد. بعدها حمیدرضا جلایی پور که از کارکنان فعال وزارتخارجه شده بود، درباره ولایتی نوشت: او شانزده سال وزیر خارجه بود، اما حتی یکی از سیاستهایش با موفقیت پیش نرفت.
از اول شهریور ۷۶ به عنوان مشاور رهبری در حوزه بین الملل منصوب گردید، در عین حالی که از سال ۶۹ به عنوان عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب شده بود. در همان سال فرهنگستان ها تشکیل شدند و وی به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی کشور انتخاب شد که تاکنون نیز حضورش ادامه دارد. در سال ۱۳۷۶ نخستین مجمع تشخیص مصلحت بعد از اصلاح قانون اساسی به صورت کامل تر از قبل تأسیس شد. وی جزو نخستین گروهی بودم که از سوی رهبری منصوب شدم، و تا اینک که چهار نوبت است، مجدداً اعضای مجمع تشخیص مصلحت منصوب شده اند وی در لیست افراد انتصابی رهبر حضور دارد.
کارنامه کاری
اکبرهاشمی رفسنجانی در تقویم خود ذیل تاریخ 29مردادماه سال 1360 از قول بهزاد نبوی و دو عضو دیگر مجاهدین می نویسد: “آنها میگویند (ولایتی) ضعیف است، چهره نیست یا سابقه افتخارآمیز مبارزه ندارد و من میگویم دینامیک و پر کار(است) و پشتکار دارد و متقی و مکتبی است.” ولایتی که یکبار در زمان بنی صدر به نخست وزیری نزدیک شده بود در زمان دولت خامنه ای به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی شد، اما از 154 رای تنها توانست 74 رای کسب کند. او سپس به عنوان وزیر خارجه میرحسین معرفی شد و سکان هدایت دیپلماسی کشور را به دست گرفت.
وی دیپلمات راستگرا و بی نوسانی بود، که آتش جاه طلبی اش در همان وزارت خاموش شده بود. او با دیپلماسی میرحسین، که چپ گرا بود مشکل داشت و از او انتقاد می کرد. هشتم خردادماه 1362 ولایتی از لزوم برکناری موسوی از دفتر سیاسی حزب جمهوری اسلامی سخن گفته و بعدها (سال 64) نیز او از جمله وزاری راست گرایی بود که به رهبر کشور نامه نوشتند و علیه میرحسین موسوی، رئیس دولت خویش سخن پراکنی کرده و خواستار عزل وی شدند. ولایتی و محسن رفیق دوست تنها راست گرایان کابینه میرحسین موسوی بودند که حضورشان در دومین کابینه نخست وزیری موسوی تمدید شد. او وزیر امور خارجه باقی ماند و محسن رفیق دوست در پست وزارت سپاه خود را به کار وزارت مشغول کرد. ماندن آنها مبتنی بر رای آیت الله خمینی بود و نه میرحسین موسوی. همانطور که ماندن میر حسین موسوی چپ در کابینه آیت الله خامنه ای راستگرا علیرغم مخالفت شبانه روزی و بی وقفه رئیس جمهور وقت، تنها با حمایت آیت الله خمینی ممکن شده بود.
اولین مجمع بین المللی که شرکت کرد کنفرانس هاوانا برای صلح با عراق بود، جایی که اکنون برای آنها که در تیم همراهان بودند، دستمایه طنز است. ناطق نوری در این باره نوشته است: “چون ناشی بودیم، نمی دانستیم اصلا چند نفر باید شرکت کنند. فکر میکردیم هرچه تعدادمان بیشتر باشد بهتر است. از محل استقرارمان تا کنفرانس راه زیادی نبود. گاهی اوقات پیاده می رفتیم، گاهی هم با اتوبوس قراضه جلوی کنفرانس می رفتیم. در حالی که همه شرکت کنندگان با ماشین های مدل بالا می آمدند، آنها ما را متعجب نگاه می کردند که با چه وسیلهای به آنجا آمدهایم. بعد از صحبت ایشان (ولایتی) یک دفعه همه تکبیر گفتیم. به دنبال آن در سالن اجلاس، اوضاعی پدید آمد که نزدیک بود همه فرار کنند.”
یکی از طرح های ولایتی، خواندن نماز جماعت به اتفاق گروه همراه در بلوار نزدیک به محل برگزاری کنفرانس های بین المللی بود. تا زمانی که محمدجواد لاریجانی معاونت وی را برعهده داشت، کار وزارت خانه می چرخید، اما پس از آن مشکلات دو چندان شد. یک روز ماجرای بازداشت تودهای های وابسته به شوروی به میان میآمد و روابط با همسایه شمالی تیره و تار میشد، روز دیگر دیپلماسی در مواجهه با همسایه غربی کشور تعطیل میشد و ناقوس جنگ در غرب کشور به صدا در آمد، روز دیگر نیز این آمریکای ابرقدرت بود که در کار نگارش قطعنامه الجزایر با ایران در میآمد و بر بحرانها میفزود.
علی اکبر ولایتی چندان معتقد به انداختن طرحی نو در عرصه روابط دیپلماتیک نبود، که در این سال ها هیچ گاه جانب محافظه کاری فرو نگذاشت و سخنی جز به اختصار و به وقت ضرورت نگفت. تابستان سال 86 در نزاع قلمی میان جواد لاریجانی و ولایتی بسیاری از پرده ها برافتاد و معلوم شد، که دکترین ولایتی بیش از آنکه فکری کند یا چاره ای بیاندیشد، تنها “توکل به خدا” و راه جویی از “امام” است. جواد لاریجانی درباره او نوشته بود که اگر پایان جنگ را برعهده ولایتی می گذاشتیم تا ده سال بعد هم جنگ پایان نمی یافت، چون او مخالف پایان جنگ بود. کارنامه وزارت ولایتی، نه چندان پر و نه چندان خالی است، به هرحال 16 سال زمان مدتی است که او سکان هدایت دیپلماسی کشور را برعهده داشته است.
فعالیت های علمی پژوهشی
ولایتی عضو رسمی بنیاد دائره المعارف اسلامی است. دارای چندین دکترای افتخاری و عضو تعدادی از انجمن های تخصصی و پژوهشی بین المللی است. به زبان های انگلیسی و عربی مسلط است و در تمام این سال ها پزشکی را رها نکرده و از سهامداران بیمارستان پارس محسوب می شود. او تا سال 76 کادر آموزشی دانشگاه تهران بود، ولی در آن سال به درخواست خود به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی منتقل شد تا بتواند به مرکز پزشکی تخصصی دانشگاهی که مرکز ریه ایران است (بیمارستان مسیح دانشوری)، بیاید.
او اکنون با 34 سال سابقه، استاد تمام و دارای رتبه 23 در دانشگاه پزشکی شهید بهشتی است. وی علاوه بر تالیف کتابهای تخصصی، بیش از 40 مقالة تحقیقی در زمینه پزشکی و تاریخی در مجلات مختلف پزشکی و کنفرانس های داخلی و خارجی ارائه کرده است که در سال 1353 مقاله (ب. ث. ژ) از میان آنها برنده بهترین مقاله در طب اطفال شناخته شده است. تالیفات تخصصی وی از جمله در خصوص بیماری سل از جمله کتاب هایی است که در دانشگاه پزشکی تدریس می شود، همچنین کتاب های تاریخ روابط خارجی ایران در عهد شاه عباس و تاریخ روابط خارجی ایران دردوران ناصر الدین شاه و مظفر الدین شاه قاجار به عنوان منابع قابل اعتماد در دانشکده روابط بین الملل و سایر مراکز دانشگاهی مورد استفاده قرار می گیرند.
خانواده؛ مرگ همسر به دلیل جراحی زیبایی
او متاهل است. همسر ولایتی نوه مرحوم محمد حسین خوشنویسان از اساتید خط در کشور بود. وی پنج سال پیش آنچنان که شایعه است در جریان عمل جراحی زیبایی درگذشت. حاصل این ازدواج سه پسر و یک دختر است. در این باره گفته می شود که همسر ولایتی آبان ماه سال 83، در کلینیک 2000 تهران تحت عمل “لیپکتومی” (برداشتن چربی های شکم) قرار گرفت و روز پس از عمل به دلیل آمبولی چربی (وارد شدن چربی دردستگاه گردش خون) فوت کرد. بدلیل نوع مرگ، کوشش شد دلیل مرگ وی اعلام نشود تا به کاندیدای احتمالی یعنی همسرش لطمه ای تبلیغاتی وارد نیاید. گرچه ولایتی وارد میدان انتخاباتی نشد. اما این خبر، و اقدامات عجیب نظیر چاپ پیام تسلیت از سوی دوستان ولایتی در روزنامه ها، مدتی نقل محافل سیاسی شده بود. فرزندانش تحصیلات عالی دارند و پس از ازدواج، همگی در یک خانه با ولایتی زندگی می کنند. آنچنان که درباره خود گفته؛ “فرزندانش برای دیدار با وی لحظه شماری می کنند.“
دکترین ولایتی
وی معتقد است که مسلمانان متعلق به هر جمعیتی که باشند، محبت اهل بیت را در دل دارند و محبت اهل بیت یک ضرورت دینی است. بنابراین تکیه برروی اهل بیت به عنوان یک محور برای انجام و برقراری یک ارتباط درحقیقت کاری است درجهت انسجام مسلمانان صرف نظر از اینکه دارای چه مذهبی هستند.
سمت اجرایی
مشاور رهبری در امور بین الملل ( از سال 1376 تا کنون)
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران (از آذر ماه 1360 لغایت خرداد 1376)
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام (از بدو تاسیس تا کنون)
عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی (از سال 1368)
دبیر کل مجمع جهانی اهل بیت از79 تا مهر 1381
نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی
معاون وزیر بهداشت سال 58
استاد تاریخ روابط خارجی ایران در دانشکده روابط بین الملل وابسته به وزارت امور خارجه (پیوسته در زمان وزارت و پس از آن)
استاد دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران (از سال 53 تا 76)
استاد دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی (از سال 76 ادامه دارد)
رئیس شورای عالی نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران
عضو هیأت مدیره نظام پزشکی تهران (از3 مهرماه 1370)
عضو شورای عالی سیاست گذاری دایره المعارف دفاع مقدس
عضو پیوسته منتخب فرهنگستان علوم پزشکی ایران (از سال 1369)
عضو هیئت امنای بنیاد دایره المعارف اسلامی برای سه دوره
سمت علمی
عضو هیأت امنا ی دانشگاه علوم پزشکی تهران (از سال 1370 تا سال 1377)
عضو هیأت امنای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی (از سال 1370 تا کنون)
عضو شورایعالی انستیتو تحقیقاتی سل و بیماریهای ریوی کشور (از سال 1371)
رئیس هیأت تحریریه مجله پزشکی جمهوری اسلامی ایران
رئیس هیأت مدیره انجمن متخصصین بیماریهای عفونی و گرمسیری ایران(از سال 1371)
رئیس شورای مرکزی انجمن اسلامی پزشکان ایران(1371)
رئیس گروه اسلام معاصر ـ بنیاد دائرﻩ المعارف اسلامی(از سال1377)
رئیس مرکزآموزشی پژوهشی درمانی سل و بیماریهای ریوی
نماینده فرهنگستان علوم پزشکی در هیأت امنای فرهنگستانها
دبیر شورای مرکزی انجمن اسلامی پزشکان ایران
مدیر مسئول و صاحب امتیاز مجله بیماریهای عفونی گرمسیری
عضو شورایعالی نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران (از 19 بهمن ماه سال 1370)
رئیس گروه علمی طب سنتی و طب اسلامی فرهنگستان علوم پزشکی (از11 تیرماه 1371)
رئیس هیئت مدیره انجمن متخصصین بیماریهای عفونی وگرمسیری ایران (از سال1371)
نماینده فرهنگستان علوم پزشکی در هیئت امنای فرهنگستانها (از 18/5/1373)
عضو هیئت تحریریه مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشتی ـ درمانی قزوین
عضو انجمن اسلامی فارغ التحصیلان اروپا، آمریکا و اقیانوسیه (از 1374)
عضو افتخاری انجمن علمی پیوند اعضاء (از 1374)
عضو هیئت امناء دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ـ درمانی شهید بهشتی(22/12/1374)
عضو هیأت ممتحنه و ارزشیابی رشته تخصصی بیماریهای عفونی (دانشگاه علوم پزشکی تهران1365-1374)
عضو هیأت ممتحنه و ارزشیابی رشته فوق تخصصی عفونی اطفال (وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی 1371-1374)
عضو هیأت ممتحنه و امتحانات برد تخصصی بیماریهای عفونی و گرمسیری (وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی 1365-1373)
عضو هیأت ممتحنه و ارزشیابی رشته و فوق تخصصی عفونی اطفال (وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی 1374-1376)
عضویت در انجمن های تخصصی و پژوهشی و مجامع بین المللی
عضویت در IUATLD/UICTMR از 1994
International Union Against Tuberculosis and Lung Disease
عضو انجمن جهانی تاریخ طب
رئیس کنفرانس منطقه ای IUATLD در ماه دسامبر 1995
سوابق شرکت و عضویت در مجامع
اولین کنگره ایمونولوژی و آلرژی ایران 14-19 آبان 1367 تهران دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی
کنگره بین المللی سل، سال 1367 دانشگاه علوم پزشکی مشهد ـ مشهد
دومین کنگره بیماریهای عفونی و گرمسیری ایران، 9-13 مهر ماه 1368، تبریزـ ایران
دومین کنگره ایمونولوژی و آلرژی ایران 8 آبان 1368 تهران دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی
اولین سمینار طب اجتماعی و پیشگیریی اطفال در ایران، 12 مهر ماه 1369 دانشگاه علوم پزشکی زاهدان ـ زاهدان
کنگره سراسری ایران، 16 مهر ماه 1369 دانشگاه علوم پزشکی مشهد با همکاری سازمان بهداشت جهانی، بیمارستان امام رضا (ع) ـ مشهد
اولین کنگره سراسری بیماریهای انگلی در ایران، 26 –24 مهرماه 1369 دانشگاه علوم پزشکی، گیلان ـ رشت
سمپوزیوم سالانه سل کشور و بازآموزی، 24 مهرماه 1370 دانشگاه علوم پزشکی تهران ـ تهران
اولین کنگره منطقه ای بیوتکنولوژی، 3 آذر 1370 سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران ـ تهران
اولین سمینار سراسری برنامه های تنظیم خانواده، 2-3 اردیبهشت 1371 دانشگاه علوم پزشکی مشهد- مشهد
کنگره سراسری سل کشوری و باز آموزی، 25-27 مهرماه 1371 دانشگاه علوم پزشکی ـ اصفهان
تالیفات
خلاصه و چکیده ذخیره خوارزمشاهی (اولین دایره المعارف پزشکی به زبان فارسی) تا کنون سه جلد-منبع دانشگاهی
بیماری سل برنده جایزه کتاب سال ۱۳۶۷
بیماریهای عفونی 2 جلد
مبانی سل
رساله دخانیه
ایران و تحولات فلسطین 3 جلد
ایران و مسئله فلسطین
بحران تاریخی هویت ایرانی 4 جلد
تاریخ معاصر ایران
تاریخ روابط خارجی ایران در عهد
تاریخ روابط خارجی ایران در عهد شاه عباس
تاریخ روابط خارجی ایران دردوران ناصر الدین شاه و مظفر الدین شاه
تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران برنده جایزه کتاب سال 1377
دیدگاههای جهانی جمهوری اسلامی ایران
فرهنگ و تمدن اسلام و ایران 4 جلد
مقدمه فکری مشروطیت
مواضع سیاست خارجی
یک قرن ارتباط
پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی
جوایز و نشانها
جایزه اول پژوهشی استاد دکتر محمد قریب (انجمن پزشکان کودکان)
لوح تقدیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به خاطر تالیف کتاب بیماری سل در سال 1367
دریافت جایزه از آقای سید محمد خاتمی،رئیس جمهور وقت به عنوان نویسنده بهترین کتاب دفاع مقدس در سال 1378
نشان درجه یک دانش و پژوهش از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال1383
مدال صلح ایتالیا
مدال طلایی از رئیس جمهور وقت بوسنی آقای علی عزت بگوویچ در سال 1376
نشان صلح تاجیکستان در سال 1386