سلمان الانصاری
درباره ماهیت تغییراتی که در خاورمیانه، با تمام پیچیدگیها و چالشهایش، رخ خواهد داد گمانهزنیهای بسیاری وجود دارد. علاوه بر مسایلی چون درگیریهای سوریه، عراق، یمن و لیبی و داعش، مسئله دیگری وجود دارد که باید مورد توجه بسیار قرار گیرد، چراکه میتواند چهره تمام منطقه را تغییر دهد: آیا ایران سلاح هستهای خواهد ساخت؟ این مسلما به یک سئوال دیگر میانجامد. اگر ایران این کار را بکند، آیا ۵+۱میتواند واقعا مانع از تجهیز تهران شود؟ آیا جامعه بینالمللی این پیامد احتمالی را میپذیرد که بازیگران دیگر منطقه هم برای توازن قدرت به دنبال سلاح بروند؟ از این تغییرات چه نکات مثبت و منفی میتوان استخراج کرد؟
من اعتقاد دارم دولت کنونی آمریکا به شکل خطرناکی ماهیت روانشناختی رژیم ایران را سوءتعبیر کرده است. استراتژی اوباما این است که روی اعتدالگرایان ایران سرمایهگذاری کند که هیچکدام از آنها از لحاظ قدرت و نفوذ به گرد پای رهبر این کشور نمیرسند. همچنین باید توجه کرد که این رهبران معتدل در گذشته و حال از طریق نایبان شبهنظامی تهران در هیئت حزبالله، حوثیها و دیگر گروههای شیعه در منطقه، تمایلات امپریالیستی خود را نشان دادهاند.
به نظر میرسد اوباما گمان میبرد، به محض اینکه تحریمها برداشته شود و تهران از مزایای دلارهای آمریکایی بهرهمند شود، ایرانیها رفتار موروثی خود را که با تبلیغات رژیم و جاهطلبیهای هستهای تقویت شده تغییر خواهند داد. متاسفانه به این سادگیها نیست. به اعتقاد من تاروپود سیاسی ایران انقلابی است و تا کنون هرگونه درآمدی صرف توسعه ایدئولوژی انقلاب اسلامی شده است.
تهدید مسابقه جدید تسلیحاتی در خاورمیانه نه تنها برای کشورهای منطقه بلکه برای تمام جهان مشکلزاست. به این ترتیب مشکل بتوان مانع از دستیابی کشورهایی نظیر عربستان و باقی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به سلاح هستهای شد.
برخی از تحلیلگران اعتقاد دارند، اگر ایران و عربستان سعودی سلاح هستهای داشته باشند، در درازمدت در خاورمیانه هیچ تهدید جدی برای جنگ بوجود نخواهد آمد، چون تضمین دو طرفه برای هر گونه اقدامی به وجود می آید.
مراجعه به نمونه هند و پاکستان و همچنین آمریکا و روسیه، هم درست و هم اشتباه است. در چنین شرایطی بسیار غیرمحتمل است که دو کشور مواجهه نظامی یا حمله مستقیم را مدنظر قرار دهند. ولی ممکن است نبرد خود را به مناطق دورافتادهتری ببرند که کشورهای ضعیفتر و کوچکتری هدف قرار گیرند.
ظاهرا ایران شب و روز تلاش میکند به منظور دستیابی به قدرت مسلط و هژمونی منطقهای، شبهنظامیان را در جهان عرب تقویت کند، حمایت مالی و تسلیحاتی کند و به آنها آموزش نظامی دهد. با کمال تعجب، رژیم ایران در مناسبتهای مختلف این خواستهها را بصورت علنی بیان میکند. در یکی از نمونههای اخیر یک مقام ایرانی گفته است، ایران به کنترل بر چهار کشور عربی یعنی یمن، عراق، سوریه و لبنان افتخار میکند. علی یونسی مشاور رئیسجمهور ایران نیز پیشتر گفته بود، بغداد پایتخت جدید امپراتوری ایران است، اما پس از آن گفته خود را اصلاح کرد.
به اعتقاد من مهلت ۳۰ ژوئن برای مذاکرات هستهای، به عنوان یکی از پرخطرترین دورههای امنیت جهانی در تاریخ ثبت خواهد شد، چراکه امکان آن را فراهم می آورد تا درگیری بر سر سلاح هسته ای به جدالی علنی تبدیل شود.
به نظر من عربستان سعودی به خاورمیانه عاری از سلاح هستهای متعهد است، اما اگر ایران بمب بسازد یا حداقل در آستانه ساخت آن قرار بگیرد، عربستان نیز ممکن است با توسل به یکی از متحدان مسلح خود، مرحله غنیسازی را دور بزند، حتی به قیمت از دست دادن اتحاد با آمریکا.
اگر ایران به دستیابی به سلاح هستهای نزدیک شود نباید از مجهزشدن کشورهای خاورمیانه به این سلاح تعجب کنیم. به قول آلبرت اینشتین: “آدمهای باهوش مشکلات را حل میکنند، نابغهها از آن پیشگیری.” نگران این هستم که استراتژی دولت اوباما در قبال ایران نه بتواند مشکلات را حل کند نه از آن پیشگیری کند، بلکه آنرا بوجود آورد.
اما در عین اینکه نسبت به مسیر کنونی سیاست آمریکا در خاورمیانه خوشبین نیستم، امیدوارم بخشهای دیگر سیاست آمریکا بتواند با توافقی که میتواند امنیت جهانی را به خطر بیندازد مقابله کنند.
منبع: العربیه - 15 ژوئن 2015