دستاویز رستاخیز

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

آدم نمی فهمد که این جماعت بالاخره به چی کار ندارند؟ کراوات؟ فیسبوک؟ چکمه؟ گوگل؟ پسته؟ دوچرخه؟ ساپورت؟ چی؟ واقعا چی؟ این همه زور زدند که کارگردانان سینمای ایران فیلم تاریخی درباره تاریخ اسلام بسازند، بعد وقتی که می سازد، چوب تو آستینش می کنند. البته یقینا حاج منصور ارضی و هلالی و حاج حسین سازور و حسین الله کرم فیلم “ رستاخیز” درویش را ندیدند. تمام سایت هایی هم که از خوشحالی داشتند بال در می آوردند که فیلم رستاخیز که فیلم مذهبی تاریخی است، شش جایزه گرفته فیلم را ندیده بودند. امام جمعه مشهد هم که گفت جشنواره فیلم فجر عاقبت بخیر بود اصلا هیچکدام از فیلمها را ندیده بود.

یک دفعه عین قبیله آپاچی ها دود راه می اندازند و فریاد کنان می ریزند سر یکی که اتفاقا همان کسی است که از همه نجیب تر و بهتر بوده. مهدی فخیم زاده و جهانگیر الماسی می شوند حربن یزید ریاحی و احمد رضا که از همان قدیم درویش بوده و کمال تبریزی و حاتمی کیا می شوند دشمن. البته حاتمی کیا را تا به حال نشنیدم کسی بدش را گفته باشد. ولی چون سوژه “رستاخیز” کافی بوده دیگر گیر سین جیم از چ او نکردند. (راستی چرا به ج می گوئیم جیم ولی به چ می گوئیم چ؟ فقط بخاطر اینکه نوشته مرا خراب کنید؟)

فعلا قرار است هیئت چشم قرمزها بعد از اینکه قشنگ خودشان را ساختند (فیلمش هم موجود است) بروند گردهم آئی اعتراضی با سخنرانی حاج حسین الله کرم و مداحی حاج حسین سازور در هیات محبان المرتضی. حاج منصور ارضی و هلالی هم به این فیلم اعتراض کردند. یعنی اگر مداحان در روز عاشورا بودند دسته جمعی می ریختند سر امام حسین و اگر شمر و سپاهش نبود، اینها امام حسین را می کشتند. من مطمئنم. تمام مشکل شان هم این است که اگر مثلا ماه محرم مردم به جای اینکه بزنند توی سر خودشان و خین و خین ریزی نکنند، مثل آدم بنشینند توی سینما و فیلم ببینند درآمدهای میلیاردی هفت تیر کش های هیات چشم قرمز ها کجا می رود؟

 

شورای امنیت ملی

البته واضح و آشکار و معین و معلوم است که نمی شود کسی اعم از رئیس جمهور و متعلقان یا علی لاریجانی و افرادی شبیه او، یا هاشمی و کل خاندان و اهالی استان و غیره و اصلاح طلبان و خاتمی و خانواده خمینی و همین جوری برو سمت چپ یا لیبرال خیابان، کسی حرفی بزند، نطقی بکند، تخم دوزرده یا تک زرده ای بگذارد و همین فردا صبح استاد تکذیب نکند و طرف را استاد نکند. این من این شما اگر فردا محسنی اژه ای پوز علی لاریجانی را با مشت محکم به تاق نکوبید من مدیون. علی لاریجانی در مصاحبه مطبوعاتی اش گفته است: “مسئله حصرها و پرونده مذاکرات هسته ای در اختیار شورای امنیت ملی است.”

من یک لاخ سبیل فریبرز رئیس دانا را گرو می گذارم که اگر فردا محسنی اژه ای در نیاید و نگوید: “البته کسانی حرف هایی می زنند ولی در مورد حصر هیچ کسی قرار نیست تصمیم بگیرد و مسئله هسته ای هم مستقیما به بیت مربوط است.” بعد هم خیره می شود به خبرنگاران و سرش مثل بازیگران فیلمهای هندی حول محور گردن سه چهار دور تکان تکان می خورد که یعنی بگیرش علی که اومد، حال کردی پوزتو زدم؟ راستی! گفتم هندی یادتان هست مجسمه های سگی را که در عصر جوادیسم اول تاکسی ها می گذاشتند پشت ماشین شان و گردن سگ مذکور با یک فنر متصل بود به بدن سگ مذکور و هی تکان تکان می خورد؟ البته فرقش با سخنگوی مربوطه همین است که آن سگ بیچاره کسی را گاز نمی گرفت.

 

همه تقصیر کراوات من است

خدابیامرز مرحوم حالت شعری گفته بود بلند و زیبا از گیردادن نیروی انتظامی به کراوات اش و اینکه هرچه عیب و ایراد و بدبختی و تورم و گرانی و هرج و مرج و الخ… که در کشور است، می اندازید گردن کراوات من. خدا از سر تقصیر موسیو لوپرزیدان بقول سلامتیان نگذرد که اولین بار این طوق لعنت را گردن امت ویزویز انداخت. حالا هم صدا و سیما گیر داده که چرا سریع القلم در اجلاس داووس کراوات زده بود؟ و اصلا کسی فکر نمی کند که کراوات در تمام تاریخ معاصر به وسیله همه چهره های مذهبی اعم از چپ و راست و میانه استفاده می شد. اصلا همان کابینه دولت موقت، شخص رجایی، حسن آیت که سرعتش در تندروی با سرعت نور محاسبه می شد همه شان کراواتی بودند. یک جمله آقای رئیس جمهور اول گفت، شد قانون، انگار که خداوند وحی کرده که “لاکراوات فی الدین” اگر کراوات غربی باشد این کت و شلوار و بخصوص کاپشن و مانتو و چادر که از همه غربی تر است.

بیخودی قانون کرده اند ۳۵ سال است گوش همه کر شده که برادر من! کی گفته کراوات غربی است ولی دستمال گردن و کفش و جوراب و کت و شلوار غربی نیست. مشکل شان با تمیز بودن و مرتب بودن است. صدا و سیما عملا اعلام کرده که سریع القلم مشاور روحانی نیست. حالا نمی دانم تکلیف آن نویسندگانی که ممنوع القلم بودند ولی روحانی سریع القلم شان کرده چه می شود؟ البته اصلا بعید نیست که صدا و سیما از هفته دیگر با جلیلی به عنوان رئیس جمهور و با سردار نقدی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مصاحبه کند. حالا گفتم ممنوع القلم یک دست مریزاد هم به معاون فرهنگی وزارت ضخیمه ارشاد بگویم که گفته است “صادق هدایت هم مثل بقیه نویسندگان ممنوع القلم نیست.” آقا! راستی یکی به ما بگوید که ممنوع القلم هستیم یا نه؟

 

مسائل داخلی و مسائل خارجی

آمریکا خواستار آزادی رهبران جنبش سبز یعنی کروبی و موسوی و رهنورد شد. وزارت خارجه این کشور هم خواستار آزادی زندانیان عقیدتی کشور شد. علاء الدین بروجردی هم قبل از اینکه محسنی اژه ای تکل از پشت برود و میکروفون را بقاپد از دست بروجردی و فورا همه چیز را تکذیب کند، اعلام کرد که “مسئله سران فتنه جزو مسائل داخلی ما است و ربطی به آمریکا ندارد.” البته بروجردی توضیح نداد که مسئله لبنان، سوریه، جنبش وال استریت، زن فرانسوا اولاند، معشوقه برلوسکونی، سگ پسرخاله نتانیاهو هم جزو مسائل داخلی ایران است و کلا بجز مسئله هسته ای که جزو مسائل داخلی ایران و آمریکاست، بقیه مال خودمان است.

 

الدرم و بلدرم

من نمی دانم این علمای اسلام شب جمعه چه چیزی توی غذای شان می ریزند که دوپینگ ملی می کنند و وسط نماز می زنند بالا. آن امام خمینی یک بار توی دهن آن دولت زد، الآن سه نسل ملت ما هر روز یا دارند دندان های فاسد دولت ها را عمل می کنند یا دماغ سربالا و سرپائین خانمهای کشور بالا و پائین اش چسب می خورد. حالا این ائمه جمعه همه با هم قاط زدند. آیت الله صدیقی که وقتی نگاهش می کنی انگار هفت تا داربست در بدنش کار گذاشتند که یک ساعت و نیم سرپا بماند گفت “دندان جسارت کنندگان را خرد می کنیم.” امام جمعه اصفهان هم که حاش خونش بالا رفته گفت: “مردم میز رئیس جمهور آمریکا را روی سرش می شکنند.” امام جمعه مشهد هم که هر هفته حالش خراب است. حالا این همه دعواها برسر چیست؟ میز را برای چی می خواهند روی سر اوباما بشکنند؟ یک جوری حرف می زنند که انگار همین الآن دو میلیون موشک آماده در سازمان ائمه جمعه است و همه به طرف آمریکا نشانه رفته و فقط مانده دکمه را فشار بدهند. در حالی که کل ماجرا این است که گزینه روی میز که همان جنگ باشد را آمریکا باید از روی میز بردارد. ده سال داد می زنند که دندان ات را خرد می کنیم و بیا بجنگ، حالا هم فریاد می زنند که اگر حمله کنی دندانت را خرد می کنیم. داداش شما اگر دندان شکن بودی اینقدر جوش گزینه روی میز را نمی زدی.