ملاقات غیرمجاز سینما و مردم

نویسنده
مرضیه حسینی

» گزارش

رونق فیلم‌های غیرمجاز، رکود سینمای مجاز

سینمایی که بازگشت سرمایه ندارد، اما به حیاتش هم‌چنان ادامه می‌دهد. این سینمای ایران است که گویا نسبتی با اقتصاد ندارد و در تجاری‌ترین فیلم‌ها هم به موفقیت مالی نمی‌رسد. بلیط‌های گران، سالن‌های عموما خالی و فیلم‌هایی که حتی اگر به فروش میلیاردی برسند، باز هم ضرر کرده‌اند. و در نهایت ایفای نقش دولت که با دادن سوبسید، جلو ورشکسته‌گی ناموفق‌ترین تهیه‌کننده‌ها را هم می‌گیرد. در سوی دیگر ماجرا اما، فیلم‌های غیرمجاز که بیشترشان متعلق به سینمای آمریکا هستند، با زیست زیرزمینی‌شان و از راه دانلود درسایت‌های فیلتر شده، گردش مالی بالایی دارد و در حقیقت برنده‌ی این جدال نابرابر هستند. انگار محل اصلی اکران نه سینماهای سراسر کشور، که خانه‌های امن مردمی‌ست که در خلوت‌ش خبری از سانسور و توقیف نیست. بازار غیرمجاز فیلم و هنر در ایران، با این رونق روزافزون، احتمالا به زودی شاهد حضور مهمانانی تازه خواهد بود. فیلم‌سازان ایرانی که در پشت سد سانسور دولتی و اعمال نفوذ سرمایه‌دارهای حکومتی مانده‌اند، شاید نقش‌آفرینان دیگر این بازار آزاد باشند.

 

مرحله‌ی اول- ورشکست‌های میلیاردی

شهرموش‌ها دو علی‌رغم فروش ۱۱ میلیاردی به سود دهی نرسیده

معمولا روی آمار و ارقام ایرانی زیاد نمی‌شود حساب باز کرد. آماری که امکان دارد دست‌کاری شده باشد و هدف‌شان نه دادن تصویری درست از وضعیت موجود، که پیروزی در یک رقابت مجازی و غیرواقعی‌ست. آمار فروش فیلم‌های ایرانی هم به همین شکل و توسط تهیه‌کننده‌هایی اعلام می‌شود که فقط دوست دارند در ابتدای فهرست پرفروش‌ترین‌ها باشند. برای همین در جنگ بی‌حاصل پرفروش‌ترین فیلم ایرانی که مدتی بین “اخراجی‌ها۲” و “شهر موش‌ها۲” در جریان بود، کسی به این نکته توجه نداشت که هر دو فیلم موفق به درآوردن خرج خودشان نشده‌اند. یعنی نه تنها به سود نرسیده‌اند که ضرر هم داده‌اند. آمار از فروش ۱۱ میلیارد تومانی فیلم “شهر موش‌ها۲” خبر می‌دهد اما تهیه‌کننده فیلم، علی سرتیپی، می‌گوید “ساخت این فیلم هزینه‌ای نزدیک به هفت میلیارد تومان داشته و فروش آن باید در حدود پانزده میلیارد تومان می‌شد تا بتوان گفت سرمایه اولیه به تهیه‌کننده بازگشته است.” و به این ترتیب، روشن و واضح است که فیلم‌ها و تهیه‌کننده‌های ایرانی در هر نقطه‌ی جهان، بدون حمایت دولت، به یک سال نکشیده ورشکست خواهند شد و باید فکر شغل دیگری باشند. در ساختار دولتی سینمای ایران، حتی شخصی‌ترین سرمایه‌ها وابسته به دولت و کمک‌هایش هستند و برای همین تا امروز هیچ‌کدام از تهیه‌کننده‌ها در این بازار بی‌خریدار اعلام ورشکسته‌گی نکرده‌اند. دیگر رقم میلیاردی با بلیط بین ۶ تا ۸ هزار تومان، درشت و چشم‌گیر نیست و فیلم‌هایی با هزینه‌ی متوسط، مثل “آتش بس۲”، با این‌که وارد باشگاه میلیاردی‌ها شده اما به گفته‌ی تهیه‌کننده و کارگردان فیلم ضرر کرده. سینمایی که از دولت وام می‌گیرد و در نهایت وام‌دار دولت است و از هفت‌خوان سانسور عبور می‌کند و به هر شرایطی تن می‌دهد، دیگر برای تماشاگر ایرانی جذابیت ندارد و دست گذاشتن روی حس خاطره‌دوستی و نوستالژی‌پرستی جامعه و ساختن قسمت‌های دوم و سوم فیلم‌های موفق، از اخراجی‌ها و رسوایی تا شهر موش‌ها و کلاه‌ قرمزی، نتیجه نداشته و نخواهد داشت.

 

مرحله‌ی دوم- رونق زیرزمین

در چنین اوضاعی که فیلم‌های ایرانی برای فروش بیش‌تر دست به هر ترفند و تبلیغی می‌زنند و نمایش‌های فرش قرمزی برگزار و بلیط نیم‌بها پخش می‌کنند، در دنیای دیگر که نه می‌تواند آگهی عمومی داشته باشد، نه حساب‌ش با پول دولت پر می‌شود، مغازه‌های کوچک غیرمجاز چند برابر سینمای ایران گردش مالی دارند. صحبت‌ از سایت‌های معمولی دانلود فیلم است. سایت‌هایی که دامنه‌شان معمولا به قیمت پنج تا ۱۰۰ هزار تومان به فروش می‌رسد و محصولات‌شان را در غیبت قانون کپی‌رایت، فیلم‌های تولیدی کشور آمریکا تشکیل می‌دهد. هالیوود زیرزمینی در ایران سوددهی بالایی دارد و با این همه فیلتر و مسدود شدن، باز به زنده‌گی خود ادامه می‌دهد و به روز ترین فیلم‌ها و سریال‌های آمریکایی را در کم‌ترین زمان با زیرنویس فارسی در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. مصطفی ابطحی دبیر ستاد صیانت از آثار سینمایی می‌گوید: “فیلم‌های سینمای ایران در اکران ۵۰ میلیارد تومان فروش دارند ولی گردش مالی سایت‌های غیر مجاز دانلود فیلم، تا ۵۰۰ میلیارد تومان برآورد شده است.” سایت‌هایی که هرچند محصولات ایرانی را هم منتشر می‌کنند، اما چون آمار و ارقام‌شان روشن‌تر از هر جای دیگری است و تعداد کلیک‌ها و دانلودها مشخص، می‌توان فهمید در آن‌جا هم سینما و فیلم‌های ایرانی مشتری چندانی ندارند و سرمایه‌ی اصلی فیلم‌ها و سریال‌های آمریکایی هستند. این سایت‌ها با این‌که بارها توسط مخابرات جمهوری‌اسلامی مسدود می‌شوند اما هم‌چنان با نشانی و آدرسی دیگر به فعالیت خود ادامه می‌دهند. دبیر ستاد صیانت از آثار سینمایی در این‌باره می‌گوید “این سایت‌ها بعد از هر بار مسدود شدن با شگردهای دیگر دنیای مجازی بار دیگر راه اندازی می‌شوند تا جایی که برخی از این سایتها بیش از پنج هزار بار مسدود شدند ولی باردیگر راه اندازی می‌شوند.” و این داستان ساده و سرراست عرضه و تقاضا در بازاری آزاد و بی‌سانسور است. جایی که کسی برای تولید فیلم و جذب مخاطب از مقامی بالاتر اجازه نمی‌گیرد و با سفارش مستقیم مشتری جلو می‌رود و می‌تواند بدون کمک‌های دولتی و رانت‌های ویژه دخل و خرج کند و حتی به سوددهی برسد و نشان قاطعی باشد از دلیل ترس سینماگران ایرانی که بارها در مقابل احتمال نمایش فیلم‌های غیرایرانی در سینماهای کشور واکنش نشان داده‌اند تا کماکان در گل‌خانه‌ی بسته‌ی دولتی و با چند فیلم‌ساز خودی و موردتایید، به رقابت بپردازند و روز به روز تماشاگران کم‌تری داشته باشند.

 

مرحله‌ی سوم- ایرانی‌های غیرمجاز

لرزاننده‌ی چربی یکی از فیلم‌های اکران نشده که به صورت اینترنتی قابل خرید است

سینمایی که منتظر مجوز نمی‌ماند. این رویه و روش که تا امروز به طور ناخواسته توسط بعضی از فیلم‌سازها دنبال شده، شاید به زودی تبدیل به سبکی برای زنده‌گی هنری سینماگران ایرانی بشود. سینماگرانی که بازار آزاد اینترنتی را دریافته‌اند و می‌دانند که بدون مجوزهای لازم برای نمایش و کنار آمدن با شرایط اکران عمومی، می‌توانند فیلم بسازند و در اینترنت و با اتکا به خواست و سرمایه‌ی مردم نمایشش بدهند. محمد شیروانی که تا حالا فیلم‌هایش بیشتر از نمایش جشنواره‌ای یا خصوصی پیش نمی‌رفت، اولین نفری‌ست که تصمیم گرفته به طور رسمی وارد این بازار بشود. شیروانی در متنی که بر سایتش منتشر کرده، نوشته “ همه ۱۸ فیلم سینمایی و غیرسینمایی خودم اعم از توقیفی و آزاد که در طول ۱۸ سال گذشته از انتشار در کشورم محروم بودند را از شب چهارشنبه ۲۰ خرداد ۹۴ روی وب‌سایت شخصی‌ام منتشر می‌کنم.” این می‌تواند آغاز به کار یک بازار آزاد مجازی باشد. جا و مکانی دور از ممیزی و سانسور که اثر خود را به مخاطب پیش‌نهاد می‌دهد و در برابرش، بدون واسطه‌ی پخش‌کننده و سینمادار، وارد معامله با او می‌شود. شیروانی در ادامه‌ نوشته “فیلمی که دانلود می‌کنید تا به حال منتشر نشده است درصورتی ‌که دیگری از دانلود اختصاصی شما استفاده کند؛ دست در جیب مؤلف اثر کرده. این وجدان ماست که همواره همراه ماست نه صاحب اثر.” و این هم دعوت نهایی است برای تکمیل این بازار با حضور مخاطبی که از سایه‌ی مستدام دولت و حکومت خسته شده و ترجیح‌ش تجربه‌ی تماشا در آزادی کامل است.

سینمای رسمی ایران شاید به راحتی نتواند وارد این بازار بشود. سینمایی که هنوز باید فیلم‌نامه‌اش توسط شورایی تایید بشود، چند مرحله‌ بازبینی را پشت سر بگذارد و در نهایت دلواپس اعمال نظرهای غیرقانونی باشد و در تمام این احوال بخش زیادی از هنرمندان‌ش ممنوع و در تبعید هستند، رهایی از سایه و چنگ دولت برای‌ش تقریبا غیرممکن است. برای همین بخش مستقل این سینما، سینماگرانی که به فکر رسیدن به رانت و کمک‌های ویژه نیستند، می‌توانند آغازگر این جریان باشند. جریان زنده‌گی مَجازی غیرمُجاز و رو در رویی و معامله‌ی مستقیم با مخاطب. اتفاقی که کم‌ترین سودش تمرینی برای زنده‌گی غیردولتی‌ست. زنده‌گی با مردم بدون ملاقات با مسئولان دولتی و حکومتی.