کامران ایازی و بهمن صادقی نور دو زندانی گمنام بند ۳۵۰ زندان اوین هستند که خانواده هایشان در مصاحبه با “روز” از وضعیت آنان سخن گفته اند.
کامران ایازی، دندانپزشک و وبلاگ نویس،از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ۹ سال حبس تعزیری و ۱۶۰ ضربه شلاق محکوم شده اما پرونده دیگری با اتهام توهین به مقدسات و سب النبی دارد که همچنان باز است. بهمن صادقی نور اما فعال فرهنگی و بنیانگذار انجمن فرهنگی فرزندان ایران بزرگ[ انجمن اشویی ایران] است که به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
اتهامات سیاسی؛ برگزاری جشن نوروز و مهرگان
نگار شاهپری، همسر بهمن صادقی نور که خود نیز به همراه همسرش بازداشت شده بود در مصاحبه با “روز” توضیح میدهد: ۱۹ نفر بودیم که بازداشت شدیم. من و همسرم و دو برادرم.من با قرار وثیقه آزاد شدم اما آنها زندان ماندند تا حکم دادگاه ابلاغ شد. دو سال تمام به همسرم مرخصی ندادند حتی برای زایمان من و دنیا آمدن کودک مان هم مرخصی ندادند تا عید امسال که چند روزی به مرخصی آمد و بعد برای ادامه محکومیت اش به زندان بازگشت.
سئوال میکنم که دلیل بازداشت شما و سایرین چه بود؟ می گوید: همسرم بنیانگذار انجمنی فرهنگی بود و ما در همین انجن فعالیت میکردیم. در واقع جشن های ایران باستان را برگزار میکردیم؛ از نوروز گرفته تا جشن مهرگان و سایر جشن ها. کارهای ما مدنی و فرهنگی بود تا رسید به اعتراضات مردمی هنگام انتخابات ۸۸ و ما هم حمایت خود را از جنبش سبز اعلام کردیم. پس از آن بود که ما را بازداشت کردند و اتهاماتی مطرح کردند که هیچ کدام در قانون جرم نیست.
او می افزاید: جشن هایی که ما برگزار میکردیم جشن های ملی ماست و همیشه هم توسط مردم به هر شکلی برگزار می شود. نمیدانم چرا آقایان از برگزاری این جشن ها احساس خطر و ما را زندانی کردند واتهاماتی چون اجتماع و تبانی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به رهبری، توهین به رییس جمهوری و اخلال در نظم عمومی کشور از طریق برگزاری جشنهایی همچون نوروز و مهرگان و.. به ما زدند. بعد هم که شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب حکم به محکومیت و زندان داد.
میپرسم پرونده خود شما و سایر کسانی که همراه شما بازداشت شده بودند چه شد؟ میگوید: برادر کوچکام کم سن بود، ۱۸ سالش هم نشده بود، اما با این حال به او ۲ سال و سه ماه محکومیت دادند. بعد از پی گیریهای زیاد عیدفطر عفو خورد و آزاد شد اما برادر دیگرم که او هم ۲ سال و دو ماه محکومیت گرفته بود در زندان ماند و الان چند روز است که با پایان یافتن محکومیتاش آزاد شده است. همسرم اما به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده و در حال حاضر در بند ۳۵۰ زندان اوین است. آقای کورش کوهکن به سه سال و سه ماه حبس تعزیری، آقای نادر بابایی به ۵ سال، مجتبی احمدی به ۵ سال، محسن جوادی افضلی و ناصر آذر نیا هر کدام به ۲ سال و ۳ ماه زندان، عارف درویش و علی اکبر موسوی هرکدام به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شدند که البته برخی جریمه نقدی هم تا ۵ میلیون تومان گرفتند.
همسر آقای صادقی نور میافزاید: از ۱۹ نفر برای همه حکم محکومیت صادر شد در حالیکه آنها هیچ کاری جز برگزاری جشن های ملی و باستانی ایران نمی کردند. فقط من دو ماه بعد از بازداشت با قرار وثیقه آزاد شدم و هنوز دادگاهی برای من برگزار نشده است. این مدت هم که برای پی گیری پرونده ام می روم دادستانی می گوید پرونده شما منع تعقیب خورده ولی به زندان و دادسرای اوین که مراجعه میکنم می گویند پرونده اینجا نیست و رسیدگی خواهد شد. همچنان بلاتکلیف ام.
خانم شاهپری هنگام بازداشت باردار بوده و به همین دلیل با قرار وثیقه آزاد شده است. او میگوید: برای زایمان خیلی پی گیری کردیم که به همسرم مرخصی بدهند اما موافقت نکردند. قبل از زایمان ملاقات حضوری داده بودند که من استفاده نکردم تا بعد از زایمان حداقل در سالن ملاقات همسرم بتواند کودک مان را ببیند. کودک ام سه روزه بود که او را بردم زندان و همسرم توانست او را ببیند تا عید امسال که به مرخصی چند روزه آمد و توانست کودک مان را بغل کند.
۹ سال زندان، ۱۶۰ ضربه شلاق، یک پرونده باز
کامران ایازی، دیگر زندانی گمنام زندان اوین است که با محکومیت سنگین ۹ سال زندان و ۱۶۰ ضربه شلاق در بند ۳۵۰ به سر می برد او اما پرونده باز دیگری با اتهام سب النبی در دادگاه کیفری تهران دارد. خانواده او تاکنون از مصاحبه با رسانه ها خودداری کرده اند و همسرش در مصاحبه با “روز” میگوید که هنوز پرونده دوم همسرش وضعیت نامشخصی دارد.
خانم ایازی توضیح میدهد: ۷ بهمن ۸۹ کامران را بازداشت و پس از ۱۳ روز او را از شیراز به تهران منتقل کردند. در حال حاضر هم وضعیت روحی بسیار خوبی دارد. در زندان کتاب میخواند و سعی میکند زبان اسپانیایی یاد بگیرد. وضعیت جسمیاش هم خوب است و جز مشکل دندان مشکل دیگری نیست که آن را هم دو بار تاکنون برای دندانپزشک آوردهاند. مشکل خونریزی و زخمهای شلاقاش هم به مرور خوب شده. خدا را شکر مشکل خاصی ندارد.
کامران ایازی از سوی قاضی مقیسه، قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ۱۶۰ ضربه شلاق محکوم شده بود؛ حکمی که مرداد ۹۱ اجرا شد. او به اتفاق سیامک قادری، مزدک علی نظری، کورش کوهکن، رسول حردانی، رحمان بوذری، ابراهیم بابایی زیدی، حسین زرینی، ناصر آذرنیا، هومان موسوی، علیرضا کیا، امیرلطیفی و اشکان الهیاری و مجید صادقینژاد، که آنها هم حکم شلاق داشتند، شلاق خوردند.
براساس گزارش هم بندیهای آقای ایازی که بعدها از زندان آزاد شدهاند، وی بعد از شلاق، به شدت دچار خونریزی و تمام بدناش زخم شده بود. هومان موسوی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ که همزمان با آقای ایازی حکم شلاق او هم اجرا شده بود به رادیو فردا گفته است: کامران خیلی مقاوم بود ولی وقتی او را آخر بیرون آوردیم انگار یک جسد را از اتاق بیرون میآوریم و وضعش وخیم بود. هیچ کدام از بچهها موقع شلاق از بدنشان خون نیامده و پوستشان پاره نشده بود و فقط کبودی شلاق مانده بود ولی بدن کامران از چندین نقطه خون میآمد و پوستش پاره شده بود آن قدر که محکم به او شلاق زده بودند و همه داشتیم به حال او گریه میکردیم. خیلی صحنه عجیبی بود.
از همسر آقای ایازی می پرسم همسرتان به چه دلیلی بازداشت شد او چه فعالیتی داشت؟ می گوید: همسر من دندانپزشک است، همزمان وبلاگ نویس هم بود.ظاهرا مطالبی که در وبلاگش نوشته مشکل ساز شده و میگویند به مقدسات توهین کرده. گویا مطالب همسرم یک مقدار مایه های طنز داشته. من تا قبل از بازداشت از وبلاگ نویسی او بی خبر بودم و در حال حاضر هم به دلیل گرفتاری سه بچه ای که داریم کمتر در جریان جزئیات پرونده همسرم هستم اما خواهر همسرم، وکیل اوست و پرونده را پی گیری میکند.
خانم ایازی میگوید که همسرش اتهامات منتسب به خود را قبول ندارد و فعلا هم که ۹ سال زندان دارد و مشخص نیست برای پرونده دیگرش چه حکمی صادر کنند.
وب سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر گزارش داده است که پرونده دیگر کامران ایازی در دادگاه کیفری استان به اتهام “ارتداد و سب النبی” در حال بررسی است. دلیل برگزاری این دادگاه “عضویت در انجمن اینترنتی گفتگو و محتوای وبلاگ شخصی با مضمون طنز انتقادی به مسائل دینی و عقیدتی” عنوان شده است.