انتشار فیلم آزار و تنبیه بدنی کودک شیرخوار در مهدکودک سه ستاره ستایش شهرستان اردبیل، بار دیگر موضوع خشونت علیه کودکان را در برابر چشم ما گذاشت. مسئولین بهزیستی و دادستان اردبیل بر مجازات متهمان این حادثه تاکید کردند. اولین چیزی که معمولا بعد از یک حادثه دلخراش به ذهن مسئولان و مردم می رسد مجازات شدید متهمان است. تردیدی نیست که مربی و مدیر مهدکودک باید مطابق قانون مجازات شوند، اما مهمتر از تنبیه خاطیان، بررسی این موضوع است که زمینه های وقوع چنین فجایعی را پیدا کنیم تا از تکرار این حوادث پیشگیری شود. محدود کردن دایره خطاکاران در این حادثه به مربی و مدیر مهد کودک، اجرای ناقص عدالت است.
نکته ای که در این حادثه مغفول ماند، سه ستاره بودن مهد کودک ستایش در رتبه بندی های سازمان بهزیستی بود. صفت سه ستاره نمایانگر چیست؟ مهدهایکودک بر اساس دو عامل الف: نوع و کیفیت آموزشهایی که به کودکان میدهند. ب:دورههایی که برای مربیان مهد برگزار میکنند، در دستهبندیهای بی ستاره، یک ستاره، دو ستاره و سه ستاره قرار میگیرند. بالاترین رده مهدکودک های شهری، رتبه ۳ ستاره است. پرسش مهم این است: وقتی در مهدکودک سه ستاره، کیفیت نگهداری و آموزش کودکان چنین است، در مهدهای بی ستاره و یک ستاره چه بر سر کودکان بی پناه می آید؟ این همان پرسشی است که مادران شاغل را آزار می دهد.
مهدها از شیرخواره تا نوباوه را میپذیرند. به کودک از بدو تولد تا ۲ سال شیرخوار، بین ۲ تا ۳ سال نوپا و چهار ساله ها را نوباوه می گویند. کودکان ۵ ساله هم وارد دوره آمادگی می شوند. در دوره احمدی نژاد بر سر اداره تفکیک کودکان ۴ و ۵ ساله از مهدکودک ها بین آموزش و پرورش و بهزیستی کشمکشی طولانی به وجود آمد و نهایتا مقرر شد که صدور مجوز و نظارت بر پیش دبستانی ها (کودکان ۴ و ۵ ساله ) به آموزش و پرورش سپرده شود و مهدهای کودک تحت نظارت بهزیستی تنها کودکان صفر تا سه سال تمام را بپذیرند. تفکیک مراکز آموزشی پیش از دبستان بر اساس گروه بندی سنی کودکان، کاری علمی و کارشناسی بود.
تهیه محتوای آموزشی برای کودکان صفر تا ۱۸ سال هم به عهده آموزش و پرورش گذاشته شد. اما این کشمکش ها ماهیتی اداری داشت و دعوای اصلی بر سر صدور مجوز تاسیس این مراکز و گسترش حوزه نفوذ این دو نهاد رقیب بود و آنچه فراموش شد افزایش کمیت و کیفیت خدمات آموزشی به کودکان زیر ۶ سال بود. نکته جالب اینکه آموزش و پرورش با وجود اصرار بر کنترل پیش دبستانی ها، به خاطر افزایش بارمالی، در سال ۸۶، دوره پیش دبستانی را یک دوره “رسمی و غیر اجباری” اعلام و تاسیس و اداره پیش دبستانی ها را به مدارس غیر انتفاعی و خصوصی واگذار کرد.
دو نکته اصلی در رتبهبندی مهدها، نیروی انسانی و شرایط محیطی است. منظور از نیروی انسانی، تمام پرسنل آموزش دیدهای هستند که در مهدکودکها مشغول فعالیتند. شرایط محیطی هم شامل امکاناتی مانند فضای آموزشی، ناهار، میز و نیمکت و وسایل بازی و سرگرمی و آموزش مورد نیاز کودک در مهد است. مهدهایکودک براساس رتبهبندی و درجه میتوانند فعالیتهای متنوعی را ارائه دهند. تعداد فعالیتها و کلاسهای آموزشی و امکانات محیطی برای مهدکودک ها، ستاره میسازند. با این تعاریف، مهد کودک سه ستاره ستایش، مهد کودکی با عالی ترین رتبه بوده است.
مادران شاغل که اغلب از گرانی شهریه مهدکودک ها، کمبود امکانات و فضا و رفتار غیر حرفه ای پرسنل مهد کودک ها شکایت دارند، وقتی خبر کودک آزاری در مهد کودک سه ستاره را می شوند، در ادامه شغل خود دچار تردید می شوند. یک مادر شاغل در بخش خصوصی با دو فرزند زیر ۶ سال در شهر تهران می گوید: “همه درآمدم تا ریال آخر را صرف پرداخت شهریه و سرویس مهد کودک بچه ها می کنم”. در چنین شرایطی مردان ایرانی با منطق اقتصادی همسران خود را مجاب می کنند که قید کار بیرون از خانه را بزنند.
مربیان مهد کودک ها طبق مقررات بهزیستی موظفند در دورههای آموزشی که سازمان بهزیستی برگزارمیکند، شرکت کنند. این دورهها به دورههای مقدماتی، تکمیلی و توجیهی تقسیم میشوند و تمام مربیان مهدها این باید قبل از شروع به کار، این دورهها را بگذرانند. تاکید فراوان روی مجازات مدیر و مربی و پلمب مهد کودک اردبیل، اذهان را از این مسئله که چگونه سازمان بهزیستی، به مهد کودکی با این مشخصات فیزیکی و با چنین مربی بی عاطفه ای، ستاره داده است، منحرف می کند. می توان چنین برداشت کرد که در گزینش مربیان و اداره مهدها مقررات رعایت نمی شود. آموزشی در کار نیست و بر کار مهدکودک ها نظارتی اعمال نمی شود و رتبه بندی بر اساس ستاره که مبنای گرفتن شهریه است، اعتباری ندارد.
تعداد و وضعیت مهدهای کودک و مراکز پیش دبستانی، یکی از معیارهای اشتغال زنان در بخش دولتی و خصوصی است. ایران بر اساس سند “آموزش برای همه” در کنفرانس داکار در سال ۲۰۰۰، همراه بیش از ۱۶۰ کشور جهان متعهد شده که اقدامات موثری برای “گسترش و پیشبرد مراقبت و آموزش جامع پیش دبستانی، به ویژه برای کودکان محروم و نیازمند” تا سال ۲۰۱۵ به عمل آورد.اما دستورالعمل سال ۸۶ آموزش و پرورش مبنی بر واگذاری همه پیش دبستانی ها به مدارس غیر انتفاعی گامی معکوس در جهت اجرای سند “آموزش برای همه” بود و تعداد زیادی از زنان شاغل را خانه نشین کرد.
بر اساس اظهارات متفاوت مقامات بهزیستی بین ۱۵ تا ۱۸ هزار مهد کودک درکشور فعال هستند که تقریبا نیمی از آنها در شهر ها و نیمی در روستا ها دایرند. به گفته رییس بهزیستی مهدها حدود ۱۰ در صد کودکان پیش از دبستان را پوشش می دهند. اگر این آمار را بپذیریم معنایش این است که ۹۰ درصد کودکان ایرانی مادر خانه دار دارند. تمام مهد کودکهای شهری و روستایی، به صورت خصوصی و غیر انتفاعی اداره می شوند.
در ایران حدود ۸ میلیون کودک زیر ۶ سال وجود داردکه درخوش بینانه ترین حالت ده درصد آنها قبل از ورود به دبستان در مهدکودک ها و مراکز پیش دبستانی حضور می یابند. مطابق معیارهای یونسکو کودکان زیر ۸ سال در طبقه خردسالان قرار می گیرند و آموزش در این گروه سنی، اصلی ترین آموزش پایه محسوب می شود. اهمیت آموزش پیش دبستانی به حدی است که در مهرماه ۸۹، نخستین کنفرانس جهانی مراقبت و آموزش کودکان خردسال، با شرکت وزیران آموزش و پرورش ۶۵ کشور، ازجمله وزیر آموزش و پرورش ایران به همت یونسکو در مسکو برگزار شد. در این کنفرانس خانم ایرینا بوکووا مدیرکل یونسکو گفت: “آموزش پیش دبستانی موتور محرکی قوی برای توسعه پایدار جوامع در طولانی مدت است”
در پیش نویس سند ملی آموزش و پرورش که در سال ۸۴ تهیه شد بر اساس مفاد کنفرانس داکار سن ورودبه مدرسه از ۶ سال تمام به ۵ سال تمام کاهش یافته بود و قرار بود که دانش آموزان سه سال اول دبستان، یعنی کودکان ۵ تا ۸ ساله در مدارس جداگانه ای تحت آموزش ویژه خردسالان قرار گیرند. در تغییرات بعدی این سند، نظم منطقی آن را به هم ریختند، کاهش سن ورود به مدرسه تصویب نشد، اما تفکیک دوره ابتدایی به دو دوره سه ساله پذیرفته شد. به جای اضافه کردن یک سال به دوره ابتدایی از آغاز، پایه ششم را در انتهای مقطع ابتدایی ایجاد کردند که هیچ توجیه کارشناسی نداشت.
یکپارچگی نظام آموزشی کودکان از صفر تا ۱۸ سال ضروری است. اما مهم تر از آن برنامه عملی برای آموزش کودکان قبل از دبستان است. وزارت آموزش و پرورش باید حداقل یکسال آموزش پیش از دبستان را اجباری و رایگان کند. این امر بخصوص در مناطق محروم و دوزبانه جهت ورود به مدرسه از اهمیت بیشتری برخوردار است. دولت باید نظارت بر مراکز آموزش پیش از دبستان را افزایش دهد و برای زنان شاغل در نگهداری فرزندانشان در مهدکودکها تسهیلات ویژه ای در نظر بگیرد. شهریه بالای مهدکودک ها و کیفیت نازل آنها و حوادثی مانند خشونت علیه کودکان در این مراکز از عوامل انصراف خانم ها از ورود به بازار کار و افزایش تعداد زنان خانه دار است.