یادمان نرود انتخابات!! دوره نهم ریاست جمهوری را که سه ستون نظام ولایی از آن گزیده شدند و هر یک به زبانی سخن به اعتراض گشودند. شیخ کروبی گفت: “یک ساعت خوابیدم همه چیز تغییر کرد.” سید خندان (خاتمی) که دولت و وزارت کشور او مسئول برگزاری انتخابات بود دخالت ها را “بداخلاقی انتخاباتی” نام گذاشت و بالاخره شیخ بزرگ (هاشمی رفسنجانی) فریاد برآورد که “به خدا باید پناه برد”. اما این صداهای کمرنگ زود خاموش شد و در به همان پاشنه چرخید تا انتخابات!! دوره هشتم مجلس شورای اسلامی که این خیمه شب بازی، باز با اعتراضاتی مواجه شد.
همه اعتراض ها نه در جهت منافع مردم که در مسیر کسب قدرت بیشتر گروههای داخل نظام صورت گرفت. پیش از رای گیری، شیخ کروبی در جمع دانشجویان دانشگاه تهران در پاسخ به یکی از دانشجویان گفت: “نگرانم ، عملکرد هیات های اجرایی و اقداماتی که برخی نهادها انجام میدهند جای نگرانی است”. پیش از آن پس از رد صلاحیتهای گسترده اصلاح طلبان!! سه تفنگدار اصلاحات (خاتمی، کروبی، رفسنجانی) نه در اعتراض به نحوه انتخابات و دخالتهای شورای نگهبان با نام نظارت استصوابی و نبود آزادی برای انجام یک انتخابات آزاد و شفاف، بلکه برای سهم خواهی بیشتر، به حضور آقای خامنه ای رسیدند و عرض شکایت نمودند و با وعده اینکه تعدادی از رد صلاحیت شده ها تایید صلاحیت خواهند شد، خندان و شادمان مژده پیروزی به همفکران خود دادند. اما وقتی وعده های داده شده کاملا علنی نشد، باز روی ترش کردند که سهم ما کم است و خواهش و التماس که بگذارید ما از این سهم کم، بطور کامل برخوردار گردیم.
وقتی آقای خامنه ای ضمن “وظیفه شرعی” خواندن شرکت در خیمه شب بازی انتخابات برای نخستین بار بطور علنی موضعگیری کرد و مردم را تشویق به رای دادن به کسانی نمود که مدافع دولت احمدی نژاد و اعمال او باشند، ناگهان کله اصلاح طلبان مدافع نظام ولایی و معتقد به ولایت مطلقه فقیه سوت کشید و یک ضربه کاری دیگر را دریافت کردند و اما آنگاه که نتایج “بازی” اعلام گردید، دست و پا زدن های کمرنگ و عوامفریبانه بار دیگر آغاز شد. روزنامه اعتماد ملی روز سه شنبه 28 اسفند نوشت:
”شورای مرکزی حزب اعتماد ملی با بحث و بررسی پیرامون نتایج انتخابات مجلس هشتم به ویژه در حوزه انتخابیه تهران تصمیم گرفت تا از طریق مراجع قانونی مسایل و ابهاماتی که در مرحله رای گیری و شمارش آرا وجود داشت را پیگیری کند”.
از سوی دیگر، اصلاح طلبان از وزارت کشور درخواست کردند که:
” صورت جلسه کلی صندوق های آرا به همراه گزارش تجمیع صندوق ها در اختیار آنها قرار گیرد. به گزارش ایسنا در این نامه کاندیداهای ائتلاف اصلاح طلبان با اشاره به اعلام نتایج انتخابات حوزه تهران، اسلامشهر، شمیران و شهرری خواستار یک نسخه از صورت جلسه کلیه صندوق های آرا به همراه گزارش تجمیع صندوق ها شدند” (روزنامه اعتماد دوشنبه 27 اسفند 86)
پس از اعلام نتایج قطعی انتخابات تهران آقای مجید انصاری دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز و سر لیست ائتلاف اصلاح طلبان در تهران داد و بیداد راه می اندازد که:
”نتایج شمارش آرا در حوزه انتخابیه تهران موجب شگفتی همگان گردیده است و گزارشات موثق و متعددی که از صندوقها و وزارت کشور میرسد حاکی از آن است که چند تن از کاندیدای ائتلاف اصلاحطلبان در 10 نفر اول رأیآوردگان تهران هستند. آرای مربوط به اینجانب که بصورت موج فراگیر در تمامی صندوقها چشمگیر بود و علاوه بر علاقهمندان به اصلاحطلبان بسیاری از کسانی که به سایر لیستها حتی لیست اصولگرایان رأی میدادند، نام بنده و چند تن دیگر از اصلاحطلبان را در فهرست خودشان مینوشتند. ما به شدت نسبت به روند شمارش، جمعبندی و اعلام نتایج مشکوک هستیم. وی در خاتمه مسئولین امر انتخابات را به امانتداری فرا خواند و تأکید کرد: با هیچ توجیهی تغییر در آرای ملت مشروع و قانونی نیست و مطمئناً در پیشگاه خداوند و مردم باید پاسخگو باشند.” (روزنامه اعتماد سه شنبه 28 اسفند 86)
اما بخوانیم شکایت نامه آقای رسول منتجب نیا سرلیست حزب اعتماد ملی در تهران را:
”…شاید بتوانند گامی برای حفظ پایههای مردمی نظام جمهوری اسلامی و جلوگیری از میان رفتن رکن جمهوریت و تداوم مسیر اصلاحات که سختترین اما بهترین راه احیای راه امام و توسعه سیاسی است، بردارند...از بزرگانی همچون آیتالله کروبی، حجتالاسلام خاتمی و آیتالله هاشمیرفسنجانی تقاضا میکنم، همچنان که از کاندیداها و مردم برای حضور در صحنه دعوت کردند، امروز قاطعانه وارد صحنه شوند و از حق و رأی مردم دفاع کنند و اجازه ندهند که بهسادگی آرای مردم ضایع شود…..شورای نگهبان مادامیکه نتواند احزاب و کاندیداها را در این زمینه قانع کند، به معنای آن است که خود عملا از زیر ابهام رفتن انتخابات ابایی ندارد و این رویهای کاملا در تناقض با اندیشه و سیره عملی امام خمینی و منافع ملی و مصالح نظام جمهوری اسلامی است که البته مخالفان زیادی در میان متحجران دارد. اکنون اگرچه برخورد اخلاقی آن است که این انتخابات تجدید شود، چرا که با اخراج ناظرین احتمال حتی پر کردن غیرقانونی تعرفهها وجود دارد، اما به لحاظ آنکه امکان پذیرش این تقاضا را کم میبینم، پیشنهاد ما بازشماری صندوقها با حضور ناظرین واقعی احزاب و کاندیداها است.” (روزنامه اعتماد سه شنبه 28 اسفند 86)
نمیدانم آقایان مجید انصاری و رسول منتجب نیا که در نقد آبکی خود، به نتایج خیمه شب بازی انتخابات اعتراض می کنند و به آقای خمینی متوسل می شوند و از (بهترین راه احیای راه امام و توسعه سیاسی) و (درتناقض بودن رویه مسئولین انتخابات با اندیشه و سیره عملی امام خمینی و منافع ملی و مصالح نظام جمهوری اسلامی) سخن می گویند، نمیدانند یا خود را به نادانی می زنند که راه آقای خمینی و اندیشه و سیره عملی ایشان در بیاناتی که خطاب به آقای خامنه ای رییس جمهور وقت نموده اند مشخص گردیده تا جایی برای چنین اعتراضاتی باقی نماند. در اینجا برای یادآوری به آقایانی که خود را “پیرو خط امام” می دانند بخشی از سخنان ایشان را می آورم:
”جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای رییس محترم جمهور، دامت افاضاته….
از بیانات جنابعالی در نماز جمعه اینطور ظاهر میشود که شما حکومت را که به معنای ولایت مطلقه ای که از جانب خدا به نبی اکرم (ص) واگذار شده، و اهم احکام الهی است، و بر جمیع احکام فرعیه تقدم دارد صحیح نمی دانید، و تعبیر به آنچه که اینجانب گفته ام حکومت در چارچوب احکام الهی دارای اختیار است، بکلی بر خلاف گفته های اینجانب است. اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبی اکرم (ص) یک پدیده بی معنا و بی محتوا باشد.
….باید عرض کنم حکومت که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله (ص) است یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است. … حاکم می تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مسجدی که ضرار باشد در صورتیکه دفع ضرر بدون تخریب نشود خراب کند. حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است در مواقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد یک جانبه لغو کند و می تواند هر امری را چه عبادی یا غیر عبادی باشد که جریان آن مخالف اسلام است از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند.
حکومت میتواند از حج که از فرائض مهم الهی است در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتا جلوگیری نماید.
آنچه گفته شده است تاکنون یا گفته می شود، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است. آنچه گفته شده است که شایع است مزارعه و مضاربه و امثال آنها با این اختیارات از بین خواهد رفت، صریحا عرض می کنم که فرضا چنین باشد، این از اختیارات حکومت است و بالاتر از آن هم مسایلی است که مزاحمت نمی کنم….“
(مجله حوزه سال چهارم شماره 23⁄32 به نقل از کتاب مبانی فقهی حکومت اسلامی جلد اول: دولت و حکومت صفحه 58 و 59)
بر این نظرات مسائل مباح بودن خدعه، دروغ مصلحت آمیز، تقیه و … را هم بیافزایید آنگاه بهتر متوجه می شوید قدرت حکومت اسلامی و ولی فقیه تا کجاست!!
وقتی حکومت می تواند آیات متعدد قرآن در مورد وجوب نماز، روزه، حج، وفای به عهد، راستگویی، صداقت و … را برای حفظ خود نادیده بگیرد آیا توقع اینکه حکومت آمار صحیح بدهد، رای مردم را جابجا نکند، تعداد واجدین شرایط رای دادن را کم و تعداد رای دهندگان را زیاد نکند، نرخ تورم، بیکاری، فساد، فحشا، مردم زیر خط فقر و … را کم و رشد اقتصادی، درآمد سرانه، رفاه عمومی و … را زیاد نکند توقع بیجایی نیست؟ آیا حکومتی که با مردم خود چنین می کند به مردم دیگر کشورها راست می گوید و با صداقت رفتار می کند؟ آیا حکومتی که حق دارد قرار داد شرعی را که خود با مردم بسته است یکجانبه لغو کند، به قراردادهای بین المللی پایبند خواهد بود؟ آیا چنین حکومتی ممکن نیست امروز کاری را خلاف شرع مقدس و فردا موافق شرع مقدس اعلام کند؟ و ده ها و صدها سوال دیگر و مسائلی که نمی خواهم زحمت افزای خوانندگان گردد!!
براستی معترضان به انتخابات اخیر این واقعیتها را نمی دانند یا برای فریب مردم “خدعه” می کنند؟ آقایان خاتمی و کروبی در ارسال نامه به شورای نگهبان و تقاضای بازشماری آرای ریخته شده به صندوقها در تهران دنبال چه می گردند؟ جابجا شدن چند داوطلب نمایندگی چه مشکلی را حل خواهد کرد؟ وقتی در دوره ششم مجلس شورا در دولت آقای خاتمی رای مردم را بالا و پایین کردند تا رای آقای حداد عادل بالا رود و ایشان وارد مجلس شوند، چرا آقای خاتمی به وزارت کشور خود نگفت دست از کلک ها و بازی با رای مردم بردارند و ده ها و صدها چرای دیگر.
نگاهی به آمارهای اعلام شده از سوی حکومت اسلامی
پیش از ورود به بحث آماری لازم می بینم چند نکته اساسی را متذکر باشم:
1- با توجه به آنچه گفته شد از نظر مدافعین “نظام ولایی” حکومت یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه بنابراین برای حفظ و ادامه رژیم، خدعه، دروغ، تقیه و ابطال قرار و مدارهای منعقد شده حتی با مسلمانان، مباح و بدون اشکال شرعی می باشد.
2-
3- آمارهایی که در این نوشته آمده همه آمارهایی است که از سوی متصدیان و مسئولان وزارت کشور و اداره آمار و مراجع دیگر بطور رسمی گفته شده است.
4-
5- یادمان باشد آقای خامنه ای بارها گفته اند که شرکت در انتخابات یک وظیفه شرعی است و حضور مردم و رای دادن آنها در حقیقت رای به نظام مطلقه فقیه و قانون اساسی می باشد.
6-
7- دستگاههای وابسته به رژیم از جمله رادیو و تلویزیون و روزنامه ها و سایت های خبری و مراجع و امامان جمعه وابسته به حکومت و … از هیچ کوشش و تهدید و تطمیعی برای کشاندن مردم به پای صندوق های رای دریغ نکردند.
اما آمار رسمی چه می گوید:
” 22 میلیون و 832 هزار تن از هموطنان یعنی حدود 60 درصد واجدین شرایط در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی شرکت کردند. به گزارش ایسنا، حجتالاسلام والمسلمین پورمحمدی، وزیر کشور روز گذشته در جمع خبرنگاران با اعلام این مطلب، افزود: براساس آمار به دست آمده از منتخبان بیش از 71 درصد آنان دارای گرایش اصولگرایی و حمایت از مواضع جاری هستند.” (روزنامه اطلاعات یکشنبه 26 اسفند 1386 )
حال با توجه به آمار شرکت کنندگان در سراسر کشور دروغ بزرگ آقای وزیر کشور روشن می گردد. لازم به یادآوریست از سوی مقامات رسمی آمارهای گوناگونی در مورد تعداد واجدین شرایط رای دادن در کشور از 43 تا 49 ملیون داده شده است که البته دقیق ترین و علمی ترین آنها بر پایه محاسبات آخرین سرشماری انجام گرفته در سال 1385 است که واجدین حدود 48835000 می باشند (که توسط آقای اعلمی نماینده دوره پیشین مجلس در مقاله ایشان در سایت نوروز با جزییات ذکر شده است).
اگر این آمار را صد در صد صحیح فرض کنیم، با یک محاسبه ساده معلوم می شود که با حساب تعداد واجدین شرایط واقعی در حدود 8⁄48 ملیون نفر، تنها 7⁄46 درصد از مردم ایران رای داده اند. حتی اگر این تعداد 46 ملیون نفر باشد، 50 درصد و اگر حتی 43 درصد باشد 1/53 درصد می شود. حال باید از جناب پور محمدی پرسید 60 درصد را از کجا آورده اند جز اینکه دستور بود که 60 درصد اعلام کنند (برای مصلحت نظام).
نکته دوم اینکه مگر جناب وزیر کشور که در کسوت روحانیت هستند بارها نفرمودند وزارت کشور در انتخابات بی طرف است و حافظ رای مردم. پس چگونه است که ایشان ذوق زده می شوند و گذشته از دروغ بزرگ 60 درصد شرکت کننده در انتخابات، پیروزی جناح خود را اعلام می کنند. نکته دیگر آنکه این اعلام در حالی صورت می گیرد که بنا به نوشته روزنامه اطلاعات در همان روز ستاد انتخابات تهران شمارش آرا 2305 صندوق از مجموع 3904 صندوق اخذ رای تهران را بپایان رسانده بود. حتما ایشان با وابستگی و ارتباطی که با غیب دارند میدانستند پس از شمارش کامل آراء چه تعداد از اصول گرایان در تهران به مجلس شورا خواهند رفت!!
اگر حداقل افراد واجد شرایط برای رای دادن در تهران بزرگ را طبق آمار سرشماری سال 1385 برابر با 5⁄6 ملیون نفر در نظر بگیریم، به این نتایج می رسیم:
طبق آمار رسمی وزارت کشور که در روزنامه اعتماد روز سه شنبه 28 اسفند به چاپ رسیده 562/909/1 نفر در تهران بزرگ رای داده اند که تعداد 621⁄168 آرا باطل شده بوده و رای قابل محاسبه 941/740/1 میباشد. (239617 نفر کمتر از مجلس هقتم و 463906 نفر کمتر از مجلس ششم). در نتیجه با توجه به 5⁄6 ملیون نفر واجد رای دادن، در تهران، شهر ری، شمیرانات و اسلامشهر 7⁄26 درصد از مردم پای صندوق های رای رفته اند و جالب آنکه رای خوانده شده برای سر لیست بنیاد گرایان (آقای حداد عادل) 261⁄844 یعنی 13 درصد واجدین شرایط رای دادن و رای خوانده شده برای سر لیست اصلاح طلبان (آقای مجید انصاری) 261⁄344 یعنی 3⁄5 درصد واجدین شرایط رای دادن و رای خوانده شده برای سر لیست حزب اعتماد ملی (آقای رسول منتجب نیا) 613⁄92 یعنی کمتر از 2 درصد واجدین شرایط رای دادن در تهران می باشد.
نتایج بدست آمده از بازی انتخابات دوره هشتم مجلس شورای اسلامی
در نظام های استبدادی و مطلقه و مخصوصا از نوع دینی آن که حرف آخر را یک نفر میزند، مجریان و دست اندرکاران بازی انتخابات تنها وظیفه شان اجرای اوامر صاحبان قدرت است. اگر شاهدیم در این کشورها پس از پایان فریبی به نام انتخابات، آمارهای مسخره و شگفتی آور از تعداد شرکت کنندگان و انتخاب شده ها می دهند، نباید بهیچوجه تعجب کرد زیرا در حکومت های دینی مطلقه همه نوع بازی با رای مردم توجیه مذهبی دارد و برای حفظ نظام از هیچ دروغ و تقلبی دریغ نباید کرد چه برای رسیدن به هدف (حفظ نظام) که از احکام اولیه است، از هر وسیله ای می توان بهره گرفت.
اگر می بینیم با وجود سردی انتخابات و کمرنگ بودن شرکت مردم به ویژه در تهران و شهرهای بزرگ از شکوه و عظمت شرکت مردم، قدرت بدستان سخن می گویند، جای هیچ شگفتی نیست زیرا باید توجه داشته باشیم که در چه کشوری و با چگونه نظامی سر و کار داریم. رژیمی که با کاربرد هر روشی باید نتیجه انتخابات را به گونه ای که دلخواه قدرت است اعلام نماید و برای رسیدن به این “فرمان حکومتی” از هیچ عملی دریغ ندارد، طبیعی است که ارقام را بالا و پایین کند، برای تعداد رای کاندیداها ضریب بگذارد، صندوق ها را تعویض کند، از شناسنامه مرده ها بهره گیرد، آراء را خرید و فروش کند، رای دهندگان مزدور را از صندوقی به صندوق دیگر منتقل کند، مردم را مجبور به رای دادن بنماید، مردم به ویژه جوانان و خانواده آنها را از عواقب نبودن مهر انتخابات در شناسنامه بترساند، به توده های ناآگاه بقبولاند که رای دادن یک وظیفه شرعی است و همه و همه این اعمال برای این است که نتایج پیش بینی شده تحقق یابد. در انتخابات دوره هشتم مانند دوره های قبل با تمام تلاشهای بکار رفته، باز هم دم خروس پیدا شد و حاکمیت نتوانست به اهداف خود برسد تا آنجا که صدای خودیهای باصطلاح اطلاح طلب درآمد (نامه خاتمی و کروبی به شورای نگهبان) و حتی تقلب در انتخابات برای خارجی ها هم محرز شد و صدای اروپا و آمریکا هم درآمد که انتخابات در ایران آزاد و شفاف نبوده است.
چه باید کرد؟
حال که بر گروههای سیاسی خودی هم که می پنداشتند از شکم نظام ولایی و قانون اساسی آن می توان مردمسالاری، قانونمداری، آزادی و برابری و حقوق بشر بیرون کشید، مسلم شد که اینکار عملی نیست، باید آنها که مدعی پیروی از راه آقای خمینی هستند با وجهه همت خود قرار دادن سخنان ایشان هنگام ورود به ایران در بهشت زهرا، بدنبال یک همه پرسی آزاد و شفاف باشند و در راه عملی ساختن آن تلاش کنند و یا مانند اصول گرایان در ولایت مطلقه ذوب شوند و از فریب مردم دست بردارند. پس از گذشت 30 سال اکثریت قریب باتفاق مردم به این نتیجه رسیده اند که تنها راه رهایی نه حمله خارجی، نه استمالت و موش و گربه بازی با رژیم بلکه انجام یک همه پرسی آزاد با تمام شرایط آن برای اظهار نظر مردم در مورد قانون اساسی و رژیم ولایی می باشد. در اینجا یک بار دیگر برای آنها که دانسته و یا ندانسته سخنان آقای خمینی را در بهشت زهرا فراموش کرده اند قسمتهایی از آنرا می آورم:
” برای اینکه ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل عمل است؛ لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می کند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. .. ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این می شود که فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشتر شان، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادارک آنوقت را نکرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؛ …هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟… علاوه بر این، این سلطنتی که در آنوقت درست کرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان می گوید که ما نمی خواهیم این سلطان را. وقتی که اینها رای دادند به اینکه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژیم سلطنتی را نمی خواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است.” (سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران - متن کامل بیانات امام خمینی در بهشت زهرا )
در پایان از مقامات حکومت و مدعیان اصلاحاتی که هنوز خود را به این در و آن در می زنند، بار دیگر می خواهم با توجه به اینکه اکثریت مردم ایران (زیر 45 سال ها) در آنچه ما در روز 12 فروردین 1358 به آن رای دادیم دخالتی نداشتند، اجازه دهند سرنوشت خود را خودشان تعیین کنند و بیش از این هموطنان فهیم و شعورمند ایران را سفیه و صغیر به حساب نیاورند که نیازمند ولی و سرپرست هستند تا برای آنها راه و چاه را مشخص کنند. اگر چه با توجه به گفته مسئولان نظام، شرکت در انتخابات خود رفراندم مقبولیت نظام می باشد و در نتیجه با تمامی ترفندهای بکار رفته و طبق آمار اعلام شده توسط حکومت، بیش از 53 درصد مردم کشور و بیش از 73 درصد مردم شهر تهران به این نظام نه گفته اند. اما باید منتظر بود که حاکمان نظام ولایی چه زمان تن به این خواست بحق و مسالمت آمیز می دهند. باشد که خیلی دیر نشود.