پرونده اتمی با ما چه می کند؟

نویسنده
بهروز یادگاری

شاید بیشتر دولت ها و ملت های جهان بارها از حق ایران برای داشتن انرژی هسته ای صلح آمیز صحبت کرده اند. بحثی که امروز اگر مهم ترین مساله بین المللی نباشد قطعا یکی از مهمترین مسایل جهان امروز است در حالی که ایرانیان مقیم وطن، از آن به عنوان مشکل یاد نمی کنند.

طی سال هایی که پرونده انرژی اتمی ورد زبان همگان است و تبعات پیشبرد این برنامه، مستقیما  دامان ملت ایران را گرفته، برای توده مردم این سئوال پیش آمده  که قرار ست انرژی اتمی برای ما چه امتیاز ویژه ای به ارمغان بیاورد؟

شاید بتوان دلایل بسیار و البته منطقی برای این سئوال بیان کرد، اما نکته ای که به نظر می رسد کمتر به آن پرداخته شده این است که ایران در شرایط کنونی منطقه و کل فضای بین المللی تا چه حد و چگونه آمادگی پذیرش ورود به باشگاه اتمی جهان را دارد؟

شاید بهتر باشد نخست بررسی هر چند اجمالی در مورد وضعیت تعدادی از کشورهایی داشته باشیم که امروز به این توانمندی دست پیدا کرده اند و تاثیرات این توانایی را بر شرایطشان بازخوانی کنیم.

 با نگاهی به کشورهایی که صاحب انرژی وسلاح های هسته ای هستند به این نتیجه می رسیم که امروز تنها سه نام حساسیت های بین المللی را برانگیخته است: کره شمالی، اسراییل و پاکستان.

کره شمالی: این کشور به دلیل اینکه خود را از جامعه جهانی جدا کرده و حزب حاکم براین کشور بسیار تندروتر از سایر جریانات و احزاب هم فکرش در میان کشورهای جهان، به عصیان گری بین المللی روی آورده و با تهدید کشورهای  همسایه، خود را به منزوی ترین کشور دنیا بدل کرده است، از نقطه ضعفی رنج می برد که با وضعیت حکومت فعلی ایران مشابه است: نبود یک حکومت مردمی و حضور احزاب مخالف و منتقد در ساختار سیاسی؛ نکته  ای که راه را برای بروز یکی از مهلک ترین دیکتاتوری های جاه طلب خانوادگی و حزبی زمان در این کشور باز کرده است. سر انجامی که با شرایط فعلی برای ایران قابل تصور است و این خود به تنهایی می تواند حساسیت های جامعه جهانی را به توانایی هسته ای کشور چند برابر کند.

اسراییل:هر چند اسراییل از بعد حکومت مردمی قابل مقایسه با ایران و کره شمالی نیست، اما حداقل در یک نکته (هر چند بسیار رقیق تر)  با ایران تا حدودی مشابه است. اسراییل در میان اکثریت همسایگان خود و کشورهای منطقه محبوبیت و بعضا مقبولیت ندارد و این باعث شده بسیاری از مشکلات این کشور با این کاستی پیوند بخورد و امتیاز آرام و بی حاشیه زیستن در این کشور را کاهش دهد؛امری که دستیابی به سلاح اتمی نیز مزید بر علت آن شده است. اتفاقی که در صورت دستیابی ایران به توانایی اتمی می توان با غلظت بیشتری برای این مملکت متصور شد.

پاکستان: شرایط پاکستان برای ما ایرانیان باید شدیدا مورد توجه باشد. امروز در همسایگی ایران، کشور پاکستان با یک نظام نیمه دموکراتیک، که به دور از جنجال سازی های دولتی در عرصه بین المللی، حداقل در ظاهر سعی می کند خود را با اهداف جامعه جهانی هماهنگ کند و در زمینه های مختلف اعم از مبارزه با تروریسم و مبارزه با مواد مخدر و… خود را همراه با ابرقدرت های جهان نشان دهد، با بحرانی روبروست که در محافل مختلف بارها در مورد آن صحبت شده است. این بحران عبارت از این است که با توجه به حضور گروه های تروریستی در این کشور که صراحتا از مقابله با جهان مدرن دم می زنند، در صورت وقوع کودتا یا یک شورش که منجر به فروپاشی یا حتی تضعیف شدید دولت مرکزی گردد، و به سبب آن کودتا گران یا شورشیان بتوانند در زمانی هر چند کوتاه دسترسی به سلاح های انبار شده دولت پاکستان داشته باشند، چه خطری و در چه ابعادی جهان امروز را تهدید می کند؟

سئوال دومی که در ارتباط با پاکستان مطرح می شود این است که انرژی هسته ای و بمب های اتمی برای این کشور چه چیزی به ارمغان آورده است؟ شاید مساله مهم، تهدیدات احتمالی این کشور از سوی سایر کشورها، بخصوص هندوستان است. اما هندوستانی که تمامی تلاش خود را صرف مدرنیزاسیون و عضویت جدی در جامعه جهانی و حرکت به سمت یک کشور پیشرفته کرده و خود را بزرگترین دموکراسی جهان می داند و برای دستیابی به اهداف بزرگ و بعضا جاه طلبانه خود نیاز مبرم به همکاری با کشورهای پیشرفته دنیا دارد، نمی تواند یک تهدید جدی برای همسایه غربی خود باشد. این نکته زاده تفکرات واپسگرای سیاستمداران و کنشگران سیاسی سابق این دو کشور بود و این اتهام و تهدید در مرحله عمل چندان توجیه شده نیست. ضمن اینکه دستیابی هند و پاکستان به سلاح اتمی نه تنها آرامش رادر این منطقه حاکم نکرده بلکه به میزان تنش ها نیز افزوده است.

سئوال سومی که مطرح می شود و شاید جواب آن برای هموطنان ما از دو سئوال بالا مهمترباشد، این است که آیا امروز پاکستان اتمی، حساسیت کشورهای قدرتمند جهان را بیشتر برنیانگیخته و باعث حضور مستقیم یا غیر مستقیم این کشورها و قدرت ها و حتی گروه های ستیزه جو در این سرزمین به هر شکل ممکن نشده است؟ باید توجه داشت که در کودتاها و تغیرات مختلف حکومتی در این کشورها، نقش مستقیم قدرت های بین المللی و در ناامنی های داخلی و منطقه ای نقش گروه های بنیادگرای تروریستی غیر قابل انکار است.

شرایط امروز و فردای ما نیز ـ بدون آنکه نیاز جدی و آنی مردم عادی در آن مستتر باشد ـ با انرژی هسته ای و احتمالا دستیابی به سلاح اتمی گره خورده است و این چیزی نیست که با نگاهی به کشورهای اطراف و وضعیت آنها، قابل ردیابی نباشد.

کشور ایران قرن هاست که به دلایل متعدد، جذابیت های فراوانی برای استعمارگران و قدرت های منطقه ای و جهانی داشته است و به همین دلیل همیشه تاوان توهمات و خطاهای حکومت های مرکزی و جاه طلبی ها و نگرانی های کشورهای خارجی را مردم ایران داده اند.

نتیجه ای که از این بحث می توان گرفت این است که انرژی اتمی برای ایران، تا وقتی که زیر ساخت های جامعه مدنی در آن مستحکم نگردد و نظامی قدرتمند با همراهی و مشروعیت عمومی داخلی و بین المللی بر آن حکومت نکند، هیچگاه به پیشرفت کشور کمک نمی کند و اتفاقا راه را برای حملات متفاوت و دست یازیدن های متوالی و احتمالا چندپارچگی و از هم پاشیدگی این سرزمین چند هزار ساله باز خواهد کرد، بخصوص که ایران از همسایگان دلسوز و همراه با خود چندان سود نمی برد و هر گاه حکومت تضعیف شود و یا منشا تهدیداتی هر چند غیر واقعی گردد بیشترین تهدید را از سوی همین همسایگان به ظاهر خاموش خود خواهد داشت. نهایت همه این موضوعات سرنوشت تلخ مردم این سرزمین است که بیش از دو هزار سال برای دستیابی به آزادی تلاش کرده اند و آرزوی آنان زیستن در سرزمینی ست که آزاد باشند و مغرور و دروازه های تمدن خود را به روی جهانیان بگشایند نه پیام آور تهدید و واپس گرایی برای سایر ملت ها و کشورها.