با خدعه شوهرم را دستگیر کردند

امید معماریان
امید معماریان

» گفت وگو با همسر احمد زیدآبادی

مهدیه محمدی همسراحمدی زیدآبادی روزنامه نگار وفعال سیاسی در گفت وگو با روز با اعلام دستگیری وی گفت که با توجه به “نحوه خدعه آمیز” دستگیری همسرش نگران سلامت اوست.

همسر این روزنامه نگار گفت: “ساعت ده شب درب منزل مابه صدا درامد. از پشت گوشی آیفون یک نفرگفت بسته ای را برای آقای زید آبادی از پیک تهران اورده است.  من که اندکی به گفته او شک کرده بودم گفتم که این بسته از کجاست وبرای کیست؟ گفت از محله استخر وبرای آقای زید آبادی.  درهمین اثنا احمد که از روزنامه باز می گشت با آنها جلوی درب برخورد می کند و وقتی کارتش را نشان می دهد که بسته را بگیرد.  مامورین به وی حمله می کنند و او را دستبد زده و با خود به داخل خودرویی که بافاصله از خانه پارک شده بود می برند. من داد زدم که او را کجا می برید؟ لااقل بگویید که او را کجا می برید بی مروت ها؟ در همین اثنا پسرم روی بالکن با داد وبیداد به دستگیری پدرش اعتراض کرد و گفت که چرا پدرم را می برید؟ مرپی گیری م محله هم در این میان جمع شده بودند وبا ناباوری به این صحنه نگاه می کردند.”

خانم محمدی در مورد اقدامات انجام شده برای پیگیری سرنوشت همسرش اظهار داشت:  “نمی توان پیگیری کرد.  هیچ کدام از تلفن های همراه کار نمی کند.  خیلی از بچه های مشارکت را گرفته اند.  نه موبایل آقای کرباسچی را می توانم بگیرم نه موبایل آقای عبدی را.  شایع شده آنها را هم گرفته اند اما من خبر ندارم. به او گفتم که در روزنامه نمان.  بیا خانه آنها برای دستگیری افراد اقدام می کنند.  اما می گفت اتفاقی نمی افتد. “

 وی افزود: “شما نمی دانید چه وضعی در ایران است.  ما جرات نمی کنیم در خیابان برویم.  همه را می زنند.  به صرف اینکه موبایل دستتان باشد وبخواهید عکس بگیرید شما را می زنند وباتوم دنبال شما می افتند.  جاهایی که جمعیت مردم زیاد باشد احتیاط می کنند.  اما اگر جمعیت کم باشد مردم را می زنند.  به همین خاطر من از دیشب حدس می زدم این برخورد ها را.  من دیشب به او التماس می کردم که لطفا بیا خانه چون این آدم های وحشی شرم وحیا ومروت حالیشون نمی شود. “

مهدیه محمدی در خاتمه یادآور شد: “ آخرین بارکه با او صحبت کردم -چندساعت قبل از دستگیری- گفت مشغول کار است و خبری نداشت از این دستگیری ها”.