شاهین نجفی، متولد 1359 است. شعر گفتن را از 15 سالگی آغاز کرده است. در رشته جامعه شناسی تحصیل کرده و به تدریج وارد دنیای موسیقی شده است. به مرور به ترانه سرایی و بعد هم خواندن ترانه پرداخته است. در حال حاضر، حدود سه سال است که به دلیل مشکلاتی که در ایران برایش ایجاد شد، مجبور به مهاجرت به آلمان شده و در آنجا به کار موسیقی ادامه می دهد. وی، هم اکنون از اعضای گروه تپش 2012 است. مصاحبه زیر به بهانه اجرای ترانه های «ما مرد نیستیم» و «حرف زن» توسط ایشان انجام شده است.
مدرسه فمینیستی: شما به عنوان یک هنرمند توجه زیادی به مسائل اجتماعی، بویژه مسائل زنان داشته اید. در دو ترانه «ما مرد نیستیم»، و «حرف زن» به مشکلات زنان ایرانی اشاره کرده اید؛ می خواستم از انگیزه تان در ساختن این ترانه بپرسم و اینکه تاثیر چنین کارهایی را چگونه می دانید؟
شاهین نجفی: «حرف زن» کار دو سال پیش است و قبل از «ما مرد نیستیم» ساخته شد، اما من دیدم که این روزها بحث مسائل زنان خیلی جدی مطرح می شود و در آستانه سالگرد 22 خرداد هستیم به این خاطر خواستم که پخش شود. البته خودم، «ما مرد نیستیم» را بیشتر دوست دارم، فکر می کنم به خاطر رگه های طنزی که دارد تاثیر گذار تر است. در مورد انگیزه هم باید بگویم که من نمی نشینم فکر کنم و از پیش کاملاً برنامه ریزی کنم که چه کاری انجام دهم، بلکه تنها توجهم به مسائل اجتماعی است و بر این اساس می توانم کار انجام دهم. در واقع، من یک RAPer هستم و به همه مسائل اجتماعی اهمیت می دهم. از مشکلات زنان، تا مسائل کارگران و فقر و اعتیاد و … . من بدون چشمداشت نسبت به منافع و سود، این کار را می کنم و شاید تنها انگیزه ام اعتراض کردن به این مشکلات باشد.
مدرسه فمینیستی: همانگونه که شما هم در کارهایتان اشاره کرده اید، تبعیض های زیادی علیه زنان وجود دارد، می خواستم درباره این وضعیت بیشتر صحبت کنید و اینکه تصویر شما از موقعیت امروز زنان چگونه است؟
شاهین نجفی: صادقانه بگویم، من تا قبل از اینکه از ایران خارج شوم، چندان نگاه حساسی به مسائل زنان نداشتم، و خیلی تفاوتی با دیگر مردان ایرانی نداشتم. ما مردان تقریبا چه آشکار، چه پنهان نسبت به زن نگاه نابرابر داریم. اما بعد از اینکه از ایران خارج شدم نسبت به مسائل زنان حساس شدم و پیگیر فعالیت های آنان بودم. واقیعت این است که زنان ایرانی، امروز نمی توانند تفاوت های فاحش بین خود و مردان را به راحتی بپذیرند. وقتی می بینند مثلاً در مقابل کار برابر با مردان حقوق کمتری دریافت می کنند. یا اینکه نسبت به برادر خود ارث کمتری می گیرند یا برای شهادت دادن در جایگاه برابر با مردان نیستند. دختران ایران امروز این سوال را از خود می پرسند که مگر چه فرقی با برادر خود دارند؟ و چرا باید انقدر تفاوت بین آنها وجود داشته باشد؟
مدرسه فمینیستی: اگرچه به تازگی توجه هنرمندان مستقل همچون محسن نامجو، گروه کیوسک، یا آبجیز به مسائل اجتماعی و زنان جلب شده و نگاهی نقادانه به این مسائل دارند؛ اما متاسفانه افرادی هم هستند که به نام هنر به تبلیغ تبعیض علیه زنان می پردازند. در این اواخر فیلم های زیادی در تبلیغ چندهمسری در ایران ساخته شده است. آیا به نظر شما چنین کارهایی را می توان «هنر» به شمار آورد؟ و به نظر شما، موضوع هنر «متعهد» در جامعه ما باید چه مسائلی را هدف قرار دهد؟
شاهین نجفی: آثار هنرمندانی مثل نامجو، کیوسک و آبجیز کارهای جالبی است که به مسائل اجتماعی می پردازند، البته سبک هایشان با هم متفاوت است و نمی شود با هم مقایسه شان کرد. من هم مشخصاً ندیده ام که در مورد زنان کاری انجام داده باشند. یک مسئله هم هست که شاید اساساً شیوه کارشان اجازه نمی دهد که بتوانند این گونه کارها را ارائه دهند. اما در هر حال «موسیقی اعتراضی» را پیش می برند. مثلاً نامجو نشان داد که می توان در همین دوران و بدون حمایت و امکانات برای موسیقی اعتراضی مخاطب میلیونی پیدا کرد. ولی متاسفانه این تعداد اندک در میان هزاران خواننده ای که چه در ایران و چه خارج از آن فعالیت می کنند، واقعاً انگشت شمار هستند. اما در مورد فیلم هایی که ساخته می شود، چندان جای تعجب ندارد چون به سفارش و خواست تفکر غالب و ضد زن ساخته می شود، اما بسیار تاسف آور است. این گونه فیلم ها تفکر و خواست حاکمیت را ترویج می کنند و تاسف بیشتر از آن روست که فیلم هستند و تاثیر به مراتب بیشتری نسبت به موسیقی دارند.
مدرسه فمینیستی: رابطه جنبش های اجتماعی را با هنر چگونه می دانید؟ در واقع، چه زمانی یک جنبش می تواند هنرمندانی پیشرو داشته باشد؟
شاهین نجفی: از طریق همین نوع ارتباط ها. یعنی هیچ برنامه ریزی و سفارشی وجود ندارد، بلکه ارتباط و مراوده بر اساس اهداف انسانی به تدریج شکل می گیرد. در واقع، در طول تاریخ همواره جنبش ها و هنرمندان در حال مراوده و داد وستد با هم بوده اند. در جنبش هایی مثل می 68 در فرانسه، یا ویکتور خارا در شیلی، یا اسپانیا که لورکا از دل آن بیرون آمد. این مراودات همیشه وجود داشته است. البته، برخی انتظار ساختن «سرود» دارند، اما این کار ما نیست؛ ما رپ می خوانیم و هم سبکی که داریم و هم گروه مستقلی که هستیم، ایجاب می کند که نتیجه کارمان اینگونه باشد.
مدرسه فمینیستی: شما در ترانه های خود به جنبش زنان ایران، اشاره کرده اید. حتماً با «کمپین جمع آوری یک میلیون امضاء در اعتراض به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان» آشنا هستید، می خواستم نظرتان را در مورد این کمپین بدانیم؟
شاهین نجفی: قبل از هر چیز کمپین یک میلیون امضا را ستایش می کنم. کمپین حرکت جمعی جدیدی است که به راه افتاده و به نظر من فارغ از اینکه چه مطالباتی را پی می گیرد یا اینکه فکر کنیم به نتیجه خواهد رسید یا نه، مهم این است که کمپین نشان می دهد زنان برای خواست خود به پا خواسته اند و این باعث ستایش و خوشحالی است. در واقع، زنان در این حرکت نشان داده اند که به دست خودشان می خواهند شرایط شان را تغییر دهند. این حرکت حتما می تواند در آینده پخته تر و مطلوب تر شود، اما نفس حرکت کمپین بسیار ارزشمند است.
مدرسه فمینیستی: حتماً می دانید که مردان نیز در کمپین یک میلیون امضاء فعال هستند و از برابری حقوقی زنان و مردان دفاع می کنند، متاسفانه به تازگی برای یکی از پسران عضو کمپین به نام «امیر یعقوبعلی»، به بهانه جمع آوری امضاء، یک سال حبس تعزیری بریده اند، به نظر شما این احکام چه نتایجی دارد؟ و برای تغییر نابرابری های موجود نقش مردان را چگونه ارزیابی می کنید؟
شاهین نجفی: باید بگویم که گرفتن حکم زندان، اگرچه ناراحت کننده است اما اتفاق تازه ای نیست. اما در این میان مسئله ای باعث خوشحالی من می شود، اینکه مردی به خاطر حقوق و خواسته زنان حکم می گیرد به نظر من ارزشمند است. من از شنیدن حکم امیر یعقوبعلی راستش را بخواهید خوشحال شدم، چون متوجه شدم که مردان هم برای این تغییرات حاضر به پرداخت هزینه هستند. در واقع، ما مردها به خاطر تضییع حقوق زنان در گذشته شرمنده تاریخ هستیم و شاید مردان نسل امروز بتوانند جبران تاریخ سیاه گذشته را بکنند. اینکه مردان در کمپین فعال هستند بسیار جای امیدواری و افتخار است. البته امیدوارم که این حکم زندان هم نقض شود.
مدرسه فمینیستی: و سوال آخر اینکه برنامه های آینده گروه تپش چیست؟ آیا ترانه های جدیدی در دست تهیه و اجرا دارید؟
شاهین نجفی: الان 10 تا کار آماده در گروه طپش داریم که احتمالاً ماهی یک بار یا هر 20 روز یک بار، یک کار را پخش خواهیم کرد و کنسرت های مختلفی نیز در کشور های مختلف داریم.
منبع: مدرسه فمینیستی