تنش بین قوه مجریه و قوه قضائیه بالا گرفته. اگر تا دیروز این تنش در لایه های پنهانی بین دو قوه در جریان بود حالا دیگر به عرصه های عمومی کشیده. بحث فیلترینگ یا مسدود کردن سایت ها و شبکه های اجتماعی با هشدار محسنی اژه ای -که حالا دیگر از مسند سخنگویی به مسند معاونت اولی دستگاه قضایی نشسته- به دولت و بخصوص وزارت ارتباطات نشانگر روی دیگری از این تنش هاست؛تنش هایی که در باب آنها با احمد شیرزاد، نماینده مجلس ششم به گفت و گو نشسته ایم. وی با اشاره به اینکه “رویه ای که قوه قضائیه در پیش دارد حتی با رویه دوره آقای شاهرودی خیلی متفاوت است” می گوید: “وضع در این دوره به مراتب بدترست”.
این مصاحبه در پی می آید.
طی روزهای اخیر محسنی اژه ای رسما به دولت درباب مسدود کردن وایبر و واتس اپ و تانگو تذکر و هشدار داده در صورتی که دولت این شبکه را مسدود نکند، دستگاه قضایی وارد عمل خواهد شد. شما در این زمینه چه فکر می کنید؟
متاسفانه رویه ای که قوه قضائیه در پیش دارد حتی با رویه دوره آقای شاهرودی خیلی متفاوت است. دوره آقای شاهرودی ما خیلی مشکل داشتیم و شدیدترین برخوردها با دانشجویان و اعتراضات پراکنده صورت می گرفت، ولی در این دوره وضع به مراتب بدتر است. اما در کنار همه اینها آقای محسنی اژه ای خودش پدیده ویژه ایست. آقای محسنی اژه ای نمی تواند مدعی باشد که آدم غیر سیاسی و قاضی بی طرف است. اویک عنصر سیاسی تمام عیار است و خیلی وقت است که قضاوت اقتدارگرایانه دارد و فکر می کند وقتی هشدار می دهد باید لرزه بر اندام دیگران بیفتد. قوه قضائیه مسائل ویژه ای دارد ولی آقای محسنی اژه ای دیگر کاملا یک پدیده ویژه هستند که باید توجه داشت.
اما آقای اژه ای از سخنگویی به مقام معاون اولی رئیس قوه قضائیه منصوب شده و این نشانگر این است که مواضع او و رئیس دستگاه قضایی یکی است و نمی توان اژه ای را به عنوان یک شخص نگاه کرد.
ممکن است مواضع آقای صادق لاریجانی به مواضع آقای اژه ای نزدیک باشد.معمولا هم آقای اژه ای سخنور بهتری است و خیلی قوی تر از آقای لاریجانی صحبت می کند. آقای لاریجانی چند جمله خیلی تنظیم شده خاصی را می تواند ادا بکند که در خبرهای رسمی پخش می شود. من هرگز ندیده ام مصاحبه مطبوعاتی در حضور خبرنگاران بدون تنظیم از پیش را انجام دهد.اما آقای اژه ای عنصر سیاسی است، به راحتی مصاحبه های مطبوعاتی ترتیب می دهد و سئوال و جواب میکند. ولی مجموعا روحیات آقای لاریجانی و آقای محسنی اژه ای و روش های برخوردشان شباهت دارد. ولی نکته ای که هست این است که چقدر می توان رئیس قوه قضائیه را با دستگاه قضایی معادل دانست. البته رئیس قوه قضائیه خیلی نقش مهمی دارد ولی واقعیت این است که در قوه قضائیه، آدم های مختلفی هستند و به هر حال یک نوع حکمرانی حقوق و مبانی حقوقی هم وجود دارد. ضمن اینکه یکسری قضات سیاسی هستند که همه پرونده های سیاسی به آنها ارجاع داده می شود. آنچه که ما دستگاه قضائی و مواضع دستگاه قضائی تلقی می کنیم یک بخش بسیار کوچکی از قوه قضائیه است که متاسفانه سایر قسمت های قوه قضائیه را هم از اعتبار ساقط می کند و از چشم مردم می اندازد و ناکارآمد هم می کند به خاطر اینکه وقت و انرژی ای را که مسئولین قوه قضائیه باید روی مسائل قضایی و کوتاه شدن زمان رسیدگی به پرونده ها، دقت در قضاوت و بی طرفی قضات بگذارند، صرف چگونگی برخورد با شبکه وایبر یا واتس اپ می شود؛مسائلی از این دست که آقای محسنی اژه ای خودش را درگیر آنها کرده. واقعا شان قوه قضائیه این نیست.
طی یکسال گذشته این تهاجمات بوده اما به نظر می رسد دولت همواره منفعلانه عمل کرده.
دستگاه قضائی که می گوید اگر شما کاری نکنید ما وارد می شویم در عمل کاری نمی تواند بکند چون کارهایی که می توانست بکند را کرده. همین الان ما شبانه روز با پدیده پارازیت مواجه هستیم، داریم توی پارازیت زندگی می کنیم، داریم توی فضای سانسور زندگی می کنیم ولی با همه این مسائلی که اوقات ما را تلخ و اعصاب ما را خرد می کند کسی نمی تواند ما را از خبر محروم کند. به هر حال ما خبرها را کسب می کنیم و مردم ایران نمی توانند بدون خبر بمانند. البته یک مقدار ارتباطات را دچار مشکل می کنند اما تجربه نشان داده که هر دری بسته شود ده دریچه از جاهای دیگر باز می شود و اینها نمی توانند هر روز یک قفلی روی تکنولوژی بگذارند. معمولا این بازی موش و گربه بین محدود کنندگان شبکه های اجتماعی و ارتباطات رسانه ای با مبتکران و مهندسان این صنعت و تکنولوژی وجود دارد. گاهی اینها یک راههایی برای فیلترینگ یاد می گیرند که راههای غلبه بر فیلترینگ هم است. اینها اتفاق خیلی مهمی نیست که می افتد، مهم این است که سعی کرده اند یک فضاسازی بکنند و وانمود بکنند که هیچ اتفاقی نیفتاده و این ما هستیم هنوز که دست بالا داریم و ما می توانیم بگوییم چه کسی نفس بکشد چه کسی نکشد چه کسی حرف بزند چه کسی حرف نزند و… اما واقعیت غیر از این است. واقعیت این است که بله فضا تغییر کرده، وضعیت تغییر کرده، اما تغییر وضعیت به این معنا نیست که اقتدارگرایان رفته و منضبط شده اند و قانونی رفتار می کنند. نه. آنها کار خودشان را می کنند. مردم هم کار خودشان را می کنند. طبیعی است که در این کشمکش گاهی ممکن است آنها دو قدم جلو بیایند گاهی ممکن است جامعه جلو بیاید. الان دولت سیبل حملات قرار گرفته اما مساله آنها اصلاح طلبان و تحول خواهان و دگراندیشان جامعه است که دولت سیاست نرمی با آنها دارد.
سئوال من این بود که چرا دولت در برابر دستگاه قضایی و اقتدارگرایان منفعلانه عمل می کند. خیلی ها منتقد این هستند که دولت اولویت اش سیاست خارجی است و در عرصه داخلی کاملا منفعل عمل می کند.
اجازه دهید من یک مقداری از دولت دفاع بکنم. دولت درگیر نشده، من این را قبول دارم. اما با توجه به تجربه ای که ما از دولت آقای خاتمی داریم در بعضی جاها دولت اگر درگیر نشود بهتر است. اگر درگیر شود باز ممکن است فضاسازی بکنند، اعمال تخریبی به کار ببرند و جامعه را دلسرد بکنند. ما ترجیح می دهیم دولت در مساله ای که نمی تواند آن را تا آخر موفق جلو ببرد درگیر نشود ولی لازم هم نیست به ساز اقتدارگرایان برقصد. دولت آقای روحانی کمابیش این کار را کرده. مثلا فرض کنید مساله قفل ها و کلیدی که سال گذشته آقای روحانی نشان داد؛ خیلی از قفل ها هنوز بسته مانده آقای روحانی هم مدام می گوید من به وعده هایم وفادار هستم اما واقعیت این است که اگر فرض بگیریم آقای روحانی بیاید در چنین مسائلی مثل حقوق بشر و پیامدهای جریان ۸۸ وارد شود اولا ممکن است اظهارنظرهایی این وسط انجام شود که خوشایند جامعه هم نباشد چون در هر حال مواضع آقای روحانی یک مقدار با اصلاح طلبان متفاوت بوده، ثانیا چیزی عوض نخواهد شد. برای همین ترجیح این است که دولت در حوزه هایی که می تواند کار کند و نتیجه بگیرد با تمام قوا وارد شود، اما در حوزه هایی که امکان شکست وجود دارد و امکان تهاجم طرف مقابل بیشتر است، دست به عصا پیش برود. اما این به معنای رفتار منفعلانه نیست. تعبیر من این است که بهتر است دولت در مواردی که ممکن است باعث تحکیم مواضع طرف مقابل شود، درگیر نشود.
تکلیف وعده هایی که آقای روحانی داده چه می شود؟
من در موضع دولت نیستم، از موضع فرد آزاد حرف می زنم، ترجیح می دهم خود ما درگیر شویم، یعنی جامعه مدنی ومجموعه روشنفکران درگیر شوند. ما وقتی دریک کاری درگیر می شویم، آمادگی پرداخت هزینه اش را هم داریم به طور نسبی ولی اگر دولت را درگیر مساله ای بکنیم که نهایتا نکته قوت اش نیست و دولت نمی تواند مفتخرانه و موفق از آن بیرون بیاید شاید این کار را نکنیم بهتر است. من واقعا ارجاع می دهم به تجربه ای که خود ما داشتیم؛ دوره ای که قدرتی دست مان بود. بعضی از دوستان رادیکال تر جوان و دانشجو واقعا ما را درگیر می کردند در مسائلی که نمی توانستیم کاری بکنیم. من از آن تجربه استفاده می کنم و می گویم بهتر است خود ما درگیر شویم و کسانی که کار بهتری می توانند انجام دهند را درگیر نکنیم. موارد زیادی است که دوستان می آمدند در جلسات در مجلس فشار می آوردند و ما درگیر می شدیم. افتخار هم می کنم که درگیر شدیم اما فکر می کنم شاید می شد کارهایی کرد که نیازی به آن درگیری ها هم نباشد. واقعا بسیاری از مسائل بود که اگر ما درگیر تنش با بخش هایی از حاکمیت نمی شدیم بهتر می توانستیم پیش ببریم. اگر ما فردا بتوانیم کرسی هایی را در مجلس بگیریم هرگز نباید انتظار داشته باشیم که نمایندگان مجلس دهم مثل نماینده های مجلس ششم موضع بگیرند، فضاشکنی بکنند و.. شاید آنها بتوانند کارهایی بکنند که برای فردای مملکت هم بهتر است.