جنبش مخالفان و عاشورا؛ حیات زیرزمینی

نویسنده

» تحلیل کریستین ساینس مانیتور از وضعیت جنبش سبز

اسکات پترسون

ایرانیان درحالی مراسم عاشورا به عنوان مهمترین واقعه در تقویم شیعه برگزار کردند که این روز به نماد مقاومت در برابر سرکوب و استبداد تبدیل شده است.

جمعیت سیاهپوش بر سینه می زدند و بر پشت خود زنجیر می کوبیدند و تعزیه کشته شدن امام حسین در قرن هفتم را با چشمانی گریان نظاره می کردند. شیعیان نام امام حسین را به دلیل انتخاب مرگ به جای تسلیم شدن در برابر حاکمی مستبد، زنده نگاه داشته اند.

از عظمت حسین برای به حرکت درآوردن ایرانی ها در انقلاب اسلامی 1979 در برابر دیکتاتور طرفدار غرب استفاده شد. ضمناً جنبش سبز مخالفان نیز از زمان انتخابات بحث انگیز ریاست جمهوری 2009 به این سو، از نام وی در برابر رهبری تندروی ایران استفاده کرده است.

برای مخالفان، این روز سالگرد آخرین نمایش چشمگیر آنها در خیابان ها نیز بود. لحظه ای که آخرین بارقه های امید ایرانیان برای وقوع اصلاحات دموکراتیک در کشور، هنوز نورانی و جلوه گر به نظر می رسید.

اما جنبش سبز مخالفان، امروز که به اجبار زیرزمینی شده و با محدودیت های فراوانی روبروست، در کدام نقطه ایستاده است؟

یک کارشناس جوان ایرانی که سال گذشته شاهد شلیک نیروهای امنیتی و کشتار تظاهرکنندگان بود، گفت: «مخالفتی که امروز وجود دارد، به یک ایدئولوژی تبدیل شده است. این جنبش کمتر جلوه نمایی می کند اما برای رژیم خطرناکتر است. در خانه های مردم جوانه می زند و کودکان از وجود آن سیراب می شوند.»

این مرد جوان ساکن تهران گفت جنبش سبز در طول سال گذشته «فرصت داشت به همه چیز فکر کند. معنایش این است که اگر قبلاً با قلب خود مخالف رژیم بودند، اکنون که شاهد دزدیده شدن انتخابات و کشته شدن مردم شدند، با فکر خود یقین آورده اند.»

عاشورای سال گذشته با حمام خون به راه افتاده از سوی رژیم همراه شد و اکنون به یادمانی برای تعلق «مقاومت» امام حسین به مخالفانی شده که نسبت به تقلبی بودن انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد یقین داشتند.

میلیون ها ایرانی در جریان تظاهرات متعدد می پرسیدند «رأی من کجاست؟» آنها که به شمار خود غره بودند، در عاشورای گذشته و در مخالفت با استبداد، نقاب ها را از صورت به کنار زدند و آشکارا به ضرب و جرح پلیس و شبه نظامیان دولتی دست زدند و بر پیکر رژیم رعشه انداختند.

هشت نفر در این روز کشته شدند و به صدها نفری پیوستند که جان خود را در جریان نا آرامی های پس از انتخابات از دست دادند. بسیاری از فعالان جنبش سبز تحت تأثیر موفقیتی که به نظر می رسید به دست آمده، پیش بینی «پیروزی» و حتی پایان عمر رژیم در تظاهرات بعدی را می کردند؛ تظاهراتی که قرار بود در 11 فوریه 2010، مصادف با سالگرد پیروزی انقلاب برگزار شود.

این انتظارات افراطی در متن مکالمات وزارت خارجه آمریکا و از زبان ناظران مسائل ایران در باکو، پایتخت آذربایجان همسایه ایران، منعکس شده است. بر اساس اسناد منتشر شده از سوی ویکی لیکس، ده ها ایرانی پیش بینی وقوع یک «تظاهرات گسترده» را کرده بودند.

یکی از دانشجویان تهرانی به دیپلمات آمریکایی گفته بود رویارویی عاشورا سبب احیای مخالفان شده و «اکثر» دوستان او در ماه فوریه نیز به خیابان ها خواهند رفت. یک منبع دیگر گفته بود آیت الله علی خامنه ای رهبر عالی دینی ایران «به آن اندازه که شما فکر می کنید قدرتمند نیست» و اوضاع ایران «نمی تواند این چنین ادامه پیدا کند.»

اما نیروهای امنیتی و نهادهای اطلاعاتی مخوف ایران توانستند به روند قبلی خاتمه دهند. تظاهرات ماه فوریه نیز که بر روی آن حساب بزرگی باز شده بود، کمسو شد.

یک فعال مأیوس در تهران به ساینس مانیتور گفت فکر می کنم با پایان گرفتن آن روز، «جنبش سبز نیز پایان یافت. رژیم فشار زیاده از حدی وارد کرد.»

در واقع رژیم اعلام کرد علیه سران «فتنه» به «پیروزی» رسیده است. اما به چه قیمتی؟ نادر هاشمی یکی از نویسندگان کتابچه ای از مقالات به قلم متخصصان ایرانی تحت عنوان « مردم ازنو به پاخواسته: جنبش سبز و کشمکش برای آینده ایران» گفت «ما در دوره سیاهی زندگی می کنیم.»

آقای هاشمی که در دانشگاه دنور تدریس می کند، گفت: «آنچه که در عاشورای سال گذشته رخ داد… این بود که رژیم ایران هزینه  نارضایتی مردم را افزایش داده است و رویکرد ترورهای هدفمند و سپس انجام مجموعه ای از اعدام ها را در سرلوحه امور قرار داد. رژیم به دستگیری تمام چهره های پیشروی مدنی، حقوق بشر و فعال طرفدار دموکراسی دست زد؛ تک تک چهره های مطرح در این طیف دستگیر شدند.»

از آن پس، هیچ تظاهرات علنی از سوی جنبش سبز به راه نیفتاده است. رهبران مخالف نیز در طول حبس خانگی خود در تهران، به انتشار بیانیه های غضبناک و ستیزه جویانه دست زدند. هاشمی گفت «چنین استنباط می شود که خیابان ها در اختیار رژیم قرار گرفته است.»

به گفته آقای هاشمی، استراتژی قبلی مخالفان برای استفاده از رویدادهای رسمی کشور «منتفی شده است.» بنابراین خط مشی جدید بر «تماس ایده ها از طریق شبکه های اجتماعی، سازماندهی برای افزایش آگاهی ها و نیز تلاش برای زنده نگهداشتن جنبش و انتظار برای نمایش حضور مجدد و پیشبرد برنامه های دموکراسی خواهی شان» استوار بوده است.

ممکن است دولت ابزار لازم برای ارعاب و نیز رسانه های رسمی را در اختیار داشته باشد، اما رژیم ضعیف است و شواهد متعددی در این مورد وجود دارد. رژیم از نظر ایدئولوژیک ضعیف است و با بحران بزرگ عدم مشروعیت روبرو بوده است.»

آقای موسوی با آگاهی از این روند، اظهارات خود را بر مبارزه با استبداد و سرکوب متمرکز کرده است؛ شیوه ای که با کشمکش امام حسین در قرن چهاردهم تفاوتی ندارد.

موسوی در بیانیه هفته گذشته خود به مناسبت عاشورا نوشت: «حسین می دانست که خشت میان سنگ های قدرت از دروغ ساخته شده و تنها حقیقت جویی است که می تواند آن ها را نمایان سازد.»

موسوی نوشت: «به خاطر دارید که مسؤولان در عاشورای سال گذشته با عزاداران چه کردند: آنها عزاداران را از بالای پل ها به پایین پرت کردند، از روی پیکر بی دفاع آنها با ماشین عبور کردند و به قلب مملو از عشق آنها گلوله شلیک کردند. آنها می دانستند که سرکوب کردن خشم مردم مطلع و مخالف بسیار خطرناک است زیرا آنها به دنبال عدالت اند.»

باوجود سرگشتگی های موجود و زمزمه های رژیم که از مدت ها پیش خبر مرگ جنبش را اعلام کرده است، هنوز برخی همچنان امیدوارند.

هاشمی پرسید: «اگر فتنه تمام شده است، پس چرا رژیم مرتب از آنها سخن می گوید؟ وسواس پایان ناپذیر خود شاهدی است از آنکه رژیم می داند خواستگاه پشتیانی مردمی از دولت بسیار کم شده است.»

اما آشکار است که استفاده از شرایط برای جنبش آسان نیست. البته همه فعالان اعتقاد ندارند که موسوی و طرفدارانش از عهده این کار برآیند.

یک جوان ایرانی که همراه جنبش سبز است می گوید: «موسوی مرد حرف است، حرف هایی که خیلی خوب هستند. اما ما از این مرحله عبور کرده ایم. ما دیگر به توجیه احتیاج نداریم. ما به طرح های قابل اجرا نیاز داریم.»

او می گوید هنوز طرحی ارائه نشده است و این تلاش ممکن است سال ها طول بکشد. «آنچه که با اطمینان می دانیم این است که مردم نظر خود در قبال رژیم را تغییر نداده اند.»

وی گفت: «حتی ایرانی های بسیار محافظه کار نیز اکنون هنگام سخن گفتن از جمهوری اسلامی دچار تردید می شوند و نمی توانند پشتیبانی بی قید و شرطی از رژیم بکنند.»

وی افزود: «ما نمی توانیم عامل محرکه بی ثباتی را ایجاد کنیم، و هنوز قدرت کافی برای آن در اختیار نداریم. ممکن است ما اکنون کوچک باشیم اما می توانیم مانند یک حریق مهارنشدنی منتشر شویم.»

 

منبع: کریستین ساینس مانیتور- 16 دسامبر