ما روزنامه‌نگاریم

نویسنده

mehrankarami.jpg

مسوولان دولت نهم حق دارند، بگویند که بی‌سابقه‌ترین انتقادات به این دولت می‌شود و مخالفان خود را متهم کنند به ‏اینکه تنها عیب‌های دولتیان را برجسته می‌کنند و چشم بر جمله هنرهای این دولت می‌بندند. دولتمردان نهم اما به این ‏نکته توجه نمی‌کنند که در کل دوران جمهوری اسلامی سابقه نداشته است که خبرگزاری رسمی کشور تنها موضع ‏دولتیان را پوشش دهد و دیگر اصولگرایان و اصلاح‌طلبان را به چوب نقد و تخریب براند. در هیچ‌یک از دولت‌های ‏گذشته چند روزنامه دولتی (ایران، خورشید و وطن امروز و…) با ساختمان‌های مجلل، کاغذهای گلاسه و سرمایه‌های ‏کلان چنین بی‌محابا منتقدان دولت را آماج حملات خود قرار نمی‌دادند و کاه‌های عملکرد مثبت دولت را کوه نمی‌کردند

رسانه ملی جای خود دارد). اما چرا دولتی که چنین از ابزار رسانه‌ای استفاده می‌کند، در برابر چند روزنامه مستقل با ‏تحریریه‌ها و امکانات ابتدایی، کاغذهای بوگرفته و نامرغوب و بدهی‌های زیاد به چاپخانه‌ها و‎… ‎که تیراژ مجموع آنها ‏شاید به دویست هزار نرسد، چنین تاب از کف می‌دهند که بنا به گفته مشاور مطبوعاتی رئیس‌جمهور در گفت‌وگو با ‏کارگزاران آنها را با صفت «برانداز دولت» براند و به صراحت بگوید که دولت هیچ‌گونه کمک اقتصادی به این ‏مطبوعات نمی‌کند و دیگر مسوولان فرهنگی کشور به خصوص مدیران وزارت ارشاد به صورت علنی، عملی و بیشتر ‏غیررسمی به صراحت بگویند که با این انتقاداتی که شما به دولت می‌کنید، انتظار کمک از دولت نداشته باشید که هیچ، ‏انتظار این را هم نداشته باشید در کشوری که 80 درصد اقتصاد آن دولتی است، آگهی در این روزنامه‌ها به چاپ برسد. ‏فعلا هدیه رئیس‌جمهوری را پیشکش همان خبرگزاری‌ها، روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌های دولتی، نیمه‌دولتی، شبه‌دولتی و ‏غیردولتی! هوادار دولت می‌کنیم. اما چرا وقتی رئیس‌جمهور در روز خبرنگار به صراحت به زیردستانش دستور ‏می‌دهد که شکایت‌های خود را از مطبوعات پس بگیرند مدیران مسوول و وکلای روزنامه‌ها و حتی نویسندگان باید از ‏این دادگاه به آن دادگاه بروند و جوابگوی شکایت فلان وزارتخانه یا سازمان دولتی باشند. آیا دستور رئیس‌جمهوری ‏صوری است یا زیردستان رئیس‌جمهور محترم بهایی برای دستور مافوق خود قائل نمی‌شوند؟ ‏

چرا وقتی مقام معظم رهبری از بی‌بندوباری در فضای مطبوعات ابراز ناخرسندی می‌کنند، دولتیان و رسانه‌های ‏هوادار فوری این جریده‌های ناچیز را مخاطب نگرانی مقام معظم رهبری قرار می‌دهند تا خبرنگارانی که با حقوق ‏معوقه و ناچیز، برای پرداخت اجاره‌خانه و هزینه‌های کمرشکن اقتصادی که با گوشت و پوست لمسش می‌کنند، مشکل ‏دارند، دست و دلشان بلرزد. حتی اگر دولتیان با آمار و ارقام این گرانی‌ها را انکار کنند ما که می‌دانیم مثل همه اقشار ‏متوسط به پایین این جامعه، با درآمد ثابت پارسال هزینه‌های زندگی‌مان دوبرابر شده است‎.


دولت نهم حزب‌ستیزترین دولت جمهوری اسلامی است‎. ‎هیچ دولتی تاکنون به اندازه دولت نهم به احزاب سیاسی از ‏اصولگرا تا اصلاح‌طلب حمله نکرده است. اما هیچ دولتی نیز به همین اندازه فعالیت تشکیلاتی و حزبی نمی‌کند. اگر ‏انتقادی در مطبوعات اصلاح‌طلب به این دولت می‌شود انتقاد به یک حزب سیاسی بی‌شناسنامه و برخوردار از همه ‏مواهب و نعمت‌های مادی، معنوی و رسانه‌ای است. اگر دولت‌های گذشته حزب سیاسی تشکیل می‌دادند، دولت نهم خود ‏در قامت حزب سیاسی قرار گرفته است. اگر انتقادی به دولت می‌شود از همین نگاه است که نباید دولت از امکانات ‏عمومی و ملی بهره‌برداری حزبی کند. کدام روزنامه‌ای در کشور سراغ دارید، چه حزبی و چه غیرحزبی که ‏ساختارهای موجود و قانونی در جمهوری اسلامی را به زیر سوال برده باشد‎. ‎

کدام رسانه‌ای در کشور ما وجود دارد که جایگاه قانونی نهادهای نظام و از جمله رهبری را حتی نقد کرده باشد. کدام ‏حزب سیاسی قانونی در کشور وجود دارد که فعالیت غیرقانونی، زیرزمینی و براندازانه داشته باشد. در هر نظام ‏دموکراتیک جابه‌جایی قدرت به این معناست که احزاب سیاسی به شیوه‌های مسالمت‌آمیز در جهت کسب قدرت تلاش ‏کنند. در کدام فرهنگ سیاسی این فعالیت را براندازی دولت می‌خوانند. اگر یک حزب سیاسی یا روزنامه متبوعش نتواند ‏نهادی انتخابی را به نقد و چالش بکشد و اگر این کار را بکند به هزار صفت حرام‌خواری و فساد سیاسی و اقتصادی و ‏مافیا‌بازی متهم می‌شود، پس چگونه باید فعالیت سیاسی کرد و متهم به براندازی دولت نشد؟ آیا همه باید از دولت و ‏سیاست‌های مشعشعش تعریف و تمجید کنند. اگر روزنامه‌های منتقد به چاپلوسی از دولت بپردازند، مشکلات اقتصادی و ‏سیاسی کشور حل می‌شود؟‎


اگر چنین است ما از همین فردا تغییر مرامنامه و روش و منش می‌دهیم تا همه این مشکلات و از جمله مشکلات خودمان ‏حل شود… دست‌کم می‌توانیم از یارانه‌های ریالی و دلاری و آگهی‌های کلان دولتی برخوردار شویم. دست‌کم می‌توانیم ‏قیمت روزنامه‌ها را مثل روزنامه‌های دولتی کاهش دهیم تا خوانندگان‌مان را راضی نگه داریم. کاغذ مرغوب‌تری ‏استفاده کنیم تا عکس‌ها و مطالب پشت و روی صفحه در هم دیده و خوانده نشود و چشم‌های خوانندگان‌مان را نیازارد، یا ‏حداقل سر هر ماه بتوانیم حقوق‌مان را از کارفرما طلب کنیم. اگر مسوولان دولتی معتقدند که یک رسانه‌ای به گمان اینکه ‏مخالف و بلکه برانداز آنها است با استناد به کدامین مدرک چنین تهمتی را به آنها می‌زنند و با چه حق قانونی، شرعی و ‏مجوزی از درآمدهای کلان ناشی از پول نفت که به همه آحاد مردم این سرزمین مربوط است برخی از شهروندان خود ‏را محروم می‌کنند. درست است که سیاست توزیع مقتدرانه ارزش‌ها ‏‎(‎امکانات) است و ما هم حرفی در این‌باره نداریم ‏اما درآمدهای دولت از چه راهی به دست می‌آید که برخی از شهروندانش را حقی در آن نباشد؟ ‏

اگر پول مالیات است که نیست، خب ما هم مالیات می‌پردازیم و اگر از درآمدهای بادآورده نفتی است که یا هیچ‌کس را ‏از مردم این سرزمین نصیبی از آن نیست و یا اگر هست، به کدامین مجوز در توزیع این ثروت همگانی بخشی از ‏شهروندان باید از آن محروم بمانند. مگر در سیره امام علی(ع) نبود که حتی بازماندگان خوارج را هم از بیت‌المال ‏محروم نمی‌کرد. آیا ما از خوارج هم خارجی‌تریم؟ با همه این اوصاف ما حاضریم از همه ادعاهای به‌حق مادی و ‏معنوی خود بگذریم اما از متولیان فرهنگی دولت و به ویژه شخص وزیر ارشاد می‌خواهیم ما را برانداز، مخالف نظام ‏و بداخلاق نخوانند. ما به منافع ملی و عزت و سربلندی کشورمان پایبندیم و برای اصلاح همه کژی‌ها و کاستی‌ها و ‏ناکارآمدی‌ها تلاش می‌کنیم. قانون نصب‌العین ماست و فراتر از آن چه در قانون آمده، هرچند به زیان‌مان باشد، چیزی ‏نمی‌خواهیم. ما ایرانی، مسلمان و آزاده‌ایم. ما شهروند پایبند جمهوری اسلامی هستیم. ما روزنامه‌نگاریم‎.‎

منبع:کارگزاران، 22 ابان ‏