1.
از آن روزهایی که عدهای در نمازجمعه دانشگاه تهران شعار میدادند “دشمن هاشمی دشمن پیغمبر است” هنوز آنقدر نگذشته است که خاطرها محو شوند و بیاد نداشته باشیم که روزی روزگاری مخالفت با هاشمی به معنای زیر پا گذاشتن دین و دشمنی با رسول خدا بود.
آن روزها هاشمی نماد نظام و اسلام و حکومت اسلامی بود و طرفداران دو آتیشه اش سعی داشتند با اینگونه شعارها ندای هر منتقدی را بسته نگاه دارند.
جدا از نادرستی این نحوه دفاع که در دوران پس جنگ باب شده بود اما نکته مسئله این بود که عدهای در آن روزگار برای دفاع از یک شخص حاضر بودند تمام ارزشهای اسلامی و دینی را نیز به میان بکشند و از آنها هزینه کنند. اما با نگاهی گذرا به مدافعان آن روزهای رئیس جمهور وقت خواهیم دید، آنها کسانی نبودند جز آنانی که در سالهای بعد از دوم خرداد چماق به دست گرفتند و دانشجویان را زدند و به تجمعات حمله کردند و امروز نیز در سایه دولت عدالت پرور نهم مدافع دولت جدید شده اند.
باز هم اگر در گذشته کنکاشی بکنیم خواهیم دید که منتقدان آن روزهای هاشمی رفسنجانی همانانی بودند که دلسوزانه سعی در نقد سیاستهای اقتصادی آن دوران داشتند و در دولت اصلاحات سعی کردند با اصلاح روشها – نه تخریب روشها – کشور را به توسعه همه جانبه برسانند که دقیقا همان چیزی بود که هاشمی در دولت خود به دنبال آن بود اما منتقدان آن روزها تنها با روشهای اعمال شده موافقتی نداشتند.
2.
سالها از آن و حال و هوای دوران پس از جنگ گذشته است، مدافعان سرسخت دو آتیشه دیروز، امروز احتمالا در یک مرکز دولتی نشستهاند و از رایحه خوش خدمت دولت مهرورز بهره میجویند، اما دنیا سودای دیگری سر میدهد و امروز هاشمی که روزگاری دشمنش دشمن پیغمبر بود به نماد عبور از نظام تبدیل شده و ارگان دولت جمهوری اسلامی علنا وی را خطاب کرده و متهم میکند که در حال تکرار کردن دوران امام و آیت الله منتظری است.
گاهی چرخه روزگار نکاتی را زنده میکند که قابل تامل است. هاشمی رفسنجانیای که او را تاریخ زنده انقلاب میدانند و مبارزات سیاسی اش را کمتر کسی است که نشنیده باشد و امروز بر جایگاه یکی از مهمترین ارکان نظام یعنی مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام تکیه زده است، به ناگاه تبدیل شده است به عبور کننده از ارزشهای نظام، نظامی که دولت نهم خود را نماد تمام عیار آن میداند و هر کسی که دم از مخالفت با آن بزند، انگ مخالف نظام بودن به او میچسبد.
3.
آنان که در روزهای پس از جنگ وقتی هاشمی را همسو با جریان فکری خود دیده بودند با شعارهای عجیب و غریب از وی حمایت و دفاع می کردند و وی در جایگاههای مقدس مینشاندند و مخالفت با او را مخالفت با نظام و حکومت میشماردند، امروز همانان به قدرت رسیدهاند و اندیشههای خود را عین نظام و حکومت و اسلام میدانند و تحمل ابراز هر نظر مخالفی را هم ندارد، حتی اگر آن نظر دهنده هاشمی رفسنجانیای باشد که روزگاری در حمایتش خیابانها را به هم میزدند.
4.
روزگار درس های جالبی میدهد و از دریچه این تجربیات است که انسان به شناخت همه جانبهای از وقایع میرسد، اینکه عدهای خود را نماد همه چیز و همه کشور میدانند و حرف غیر را برنمیتابند امر مبرهن و روشنی است اما اینکه این عده وقاحت را به جایی بردهاند که به خود جرات میدهند مسئولان تراز اول مملکتی را خطاب کنند و آنها از دیدگاه خود خائن به نظام معرفی کنند امر دیگری است.
شاید اگر یادداشت هفته گذشته روزنامه ایران روزگاری در یک روزنامه اصلاح طلب نگاشته میشد، احتمالا امروز تمامی هیات تحریریه این روزنامه را بایستی در ناکجاآباد زندانی میدیدیم