بهپاد و ابابیل

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

شنبه: یک هواپیمای آمریکایی در ایران نشست.

یک شنبه: یک هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی آمریکا با شلیک گلوله غیورمردان سپاه در ایران سقوط کرد.

دو شنبه: یک هواپیمای فوق استراتژیک بدون سرنشین آمریکا که همه اسرار این کشور از جمله تمام آرشیو سازمان های سیا و موساد در آن بود با هدایت نیروهای مافوق تخصصی ارتش سایبری ایران، در زمین های ایران نشست.

سه شنبه: یک هواپیمای فوق استراتژیک  سری آمریکا شامل کلیه اسرار جاسوسی و حکومتی و برنامه جنگ نرم و چند چیز دیگر توسط نیروهای ارتش سایبری از چند ماه قبل از تولید آن مورد شناسایی قرار گرفت و به محض ورود به آسمان ایران کنترل شده و دستگیر شد و کلیه اسرار آن در حال رمز گشائی است.

هفته بعد: یک هواپیمای بهپاد  سری آمریکا که تمام اسرار جنگ سرد و نرم و گرم و ولرم از دویست سال قبل از کشف هواپیما در آن بود، توسط چهار جنگنده سایبری مورد کنترل قرار گرفت و در طوفان شنی که خداوند برای حمایت از ایران در کویر ایجاد کرده بود، هدایت شده و اصلا مهم نیست که مرکز موشکی سپاه الکی الکی منفجر شده، در این هواپیما 27 تن از نظامیان عالیرتبه آمریکایی پنهان شده بودند که اعتراف کردند قصد داشتند با جنگ نرم نظام را ساقط کنند، ولی در یک لحظه تعدادی پشه مثل نمرود توی دماغ و گوش شان رفت و با دخالت امام زمان متوقف و به دست غیورمردان پهناور سپاه اسلام متوقف شد، گروهی از ارتش سایبری همراه با تعدادی از ابابیل که در جنگ عام الفیل در ایران مانده بودند، در این عملیات دخالت داشتند.

آیت الله علم الهدی، امام جمعه مشهد دیروز گفت: “ سرنگونی بهپاد آمریکا را امام زمان مدیریت کرد.” اسماعیل کوثری، نماینده مجلس اظهار داشت: “ بهپاد اگر نظامی بود، به پایگاههای آمریکا حمله می کردیم.” آیت الله مقتدایی گفت: “ کشف هواپیمای آمریکا از برکات عزاداری مردم بود.” آیت الله کاظم صدیقی فرمود: “ شکار هواپیمای آمریکایی پاداش عزاداری مردم بود.” سپاه پاسداران اعلام کرد برای سقوط سایر هواپیماهای آمریکایی مراسم محرم امسال به مدت دوازده ماه تمدید می شود. کل یوم عاشورا، کل شهر محرم.

 

هایل علی

یک آقایی به نام حسن اکبری، نماینده ولی فقیه در سپاه قم گفت: “ امروز ولایت فقیه نماد دین است.” وی خاطرنشان کرد کسانی که پنجاه سال نماز خواندند و روزه گرفتند و در جهاد به شهادت رسیدند و به حج رفتند و به اصول دین اعتقاد دارند و به مراجع زکات می دهند و خمس شان را پرداخت می کنند، دوزار نمی ارزند. وی گفت: هر غلطی می خواهید بکنید، فقط به ولایت فقیه اعتقاد داشته باشید. به ولایت فقیه هم اعتقاد نداشتید مهم نیست، همین که به آیت الله خامنه ای اعتقاد داشته باشید مهم است. انجمن دیکتاتورهای مقیم برزخ، طی اطلاعیه ای حمایت خود را از این نظر اعلام کردند و گفتند: “ ما هم سالهاست همین را می گوئیم.” این اطلاعیه که توسط ژوزف استالین، بنیتو موسولینی، انورخوجه، پل پت، عیدی امین، معمرالقذافی، موبوتو سه سه سکو و صدام حسین امضا شده است تاکید کردند که وایستاده که وایستاده، خوب کرده که وایستاده، به هر چی که وایستاده.

 

70 تن شهید شدند

من نمی توانم  بفهمم وقتی یک دیوانه ای بخاطر اینکه به روسری یک خانم گیر می دهد و بعد با شوهر یا برادر خانم مذکور درگیر می شود،  و بخاطر مزاحمت برای نوامیس زرتی به رحمت ایزدی می رود، بلافاصله عکس اش را در پنج میلیون نسخه چاپ می کنند، اسم خیابان را به اسم شهید امر به معروف و نهی از منکر در همه کوچه ها و پشت ماشین نصب می کنند و تا پشت باسن همه برادران بسیجی اسم این شهید خوانده می شود، یا مثلا یک خانم ترک یا عرب بخاطر روسری اش بوسیله یک نژادپرست کشته شده و تبدیل به قهرمان جهان اسلام (منظور همان محل نماز جمعه تهران است) می شود، و برایش تمبر چاپ می کنند، یا یک تروریست که اتحادیه تروریست های مصری هم قبولش ندارند،  اسمش روی خیابان کشور ماست، و معلوم نیست اصلا چنین اسمی واقعی است یا نه، یا یک شاعر در بحرین هفت دقیقه به زندان می رود و در ایران از یازده شعری که از نوزده سالگی تا بیست سالگی سروده یک دیوان چهار جلوی سه هزار صفحه ای منتشر می کنند، چطور هفتاد تا آدم، البته بسیجی بودند، واحدش را خودتان پیدا کنید، در جریان ناآرامی های خیابانی از خرداد 88 تا امروز کشته شده اند، ولی محض رضای خدا یکی شان هم اسم ندارد. معلوم نیست کجا کشته شده، کجا دفن شده، لامروت ها این شهدای عزیز که مثل شهدای دهه شصت  نیستند که کسانی دوست ندارند محل دفن شان معلوم باشد. لااقل آدرس آن را بدهید که اگر پدر یا مادری در صورت وجود بخواهند به قبر پسرشان سر بزنند لااقل آدرس داشته باشند. فرمانده سپاه اردبیل گفت: “ در جریان ناآرامی های پس از انتخابات در ایران 70 بسیجی در خیابانهای شهر تهران کشته شدند.” آدم به این جمله که شهیدان زنده اند، یقین پیدا می کند. دو سال قبل می گفتند 13 نفر بسیجی که نام نداشتند در جریان فتنه شهید شدند. خدا رحمت شان کند، حالا دم به دقیقه اضافه می شوند. مگر شهدا تخم ریزی می کنند که 13 نفرشان در دو سال می شود 70 نفر؟ من که آخرش نفهمیدم چی شد.

 

منبع الهام

من تاحالا فکر می کردم این غلامحسین منبع الهام است و این خواهر فاطمه رجبی هی شیر منبع الهام را باز می کند و از محل مذکور می نوشد و هی اطلاعیه صادر می کند. نگو کل جوانان شرقی منبع الهام جوانان  غربی هستند. مثلا از نظر نوع پوشش، یا مدل آرایش مو، یا فرم حرف زدن، یا مدل رفتار کردن، این جوانان شرقی که طبیعتا منظور برادران امت حزب الله هستند، منبع الهام جوانان غربی شده اند. آقای حسن رحیم پور ازغدی گفت: “امروز جوانان شرقی منبع الهام جوانان غربی شده اند.” البته این سووال باقی است که اگر جوانان شرقی منبع الهام جوانان غربی شده اند، چرا هر روز این منابع الهام را می گیرند و زندانی می کنند که چرا مدل مو و لباس و رفتار و فاق شلوار و چکمه و فرم تی شرت تان غربی است. معاون اجتماعی ناجا گفت: “سیاست ناجا برخورد با مانکن های خیابانی است.”

 

مهدی بیا، رو بنما

من می دانستم که این تیم احمدی نژاد بالاخره یک کاری می کنند، ممکن است برای مملکت کاری نکنند، یا مثلا باعث شوند به جای اینکه نفت سر سفره مردم برود، بنزین برود به هند یا به جای اینکه انقلاب صادر بشود به جهان غرب، انقلاب غربی ها صادر بشود به دنیای اسلام، یا اینکه مشاوره هایش با رهبران جهان اسلام به جای اینکه باعث بهتر شدن آنها بشود، یکی یکی آنها را ساقط کند، یا برای مدیریت علمی جهان از جن و پری و رمال و حمال استفاده کند، یا به جای مدیریت جهان، کارش به جایی برسد که مدیریت خانه خودش و عروس و دامادش را هم از دست بدهد و یک دفعه نوه یک ساله اش شعار بدهد دکتر برو دکتر، ولی فکر نمی کردم بقول مخالفان او “تیم احمدی نژاد دنبال رونمایی از امام زمان باشد.” این بزرگوار  از دست شیعیان هزار سال است هی توی جزیره برمودا و ته این چاه و آن چاه، توی این بیابان و آن بیابان خودش را قایم می کند، بعد یک دفعه این جماعت بخاطر چهار تا رای نقابش را می کشند و روزنمایی می کنند. اصلا این کار درست است؟

 

شعب ابی طالب

تا جایی که یادم هست شعب ابی طالب یک جایی بود و زمانی بود که مسلمین صدر اسلام داشت دهان شان آسفالت می شد، رفتند وسط بیابان و گرما و هیچ غذایی نداشتند بخورند، ولی در مقابل کفار مقاومت کردند. البته نه آن زمان نفت بود و نه درآمد دولت سالی صد میلیارد دلار بود و نه رییس جمهور قلابی اش با تمام فامیل و بستگاه و بچه های نارمک به هتل مجلل وارویک نیویورک نزول می فرمودند و همه بوتیک های اطراف را قورق می کردند. این همه اهن و تلپ موجود نبود در جامعه اسلامی. الآن که خدا را شکر نصف وزرایمان از اکثر وزرای آمریکایی و فرانسوی پولدارترند، فرماندهان سپاه مان براحتی در نقش فیل در عام الفیل می توانند بازی کنند و پهنای شان طول تاریخ معاصر را گرفته، بسیجیان هم که ساندیس می خورند و گاز اشک آور پس می دهند، این جمله بهمنی رئیس کل بانک مرکزی را نفهمیدیم یعنی چی؟ و اصلا برای چی؟ که گفت: “ جامعه دو سال در شعب ابی طالب گرفتار خواهد شد.” بمیرم برای داداش صادق محصولی که چه می کشد در این شعب.

 

دستور فرمودند

هفته قبل که دستور بازداشت جهرمی صادر شد، در عوض تعدادی از روزنامه نگاران دستگیر شند، این هفته هم دستور بازداشت علاء الدین بروجردی بخاطر اختلاس صادر شده، لابد می روند نوه و نتیجه موسوی و  کروبی را بازداشت می کنند. من مانده ام این همه جمهوری اسلامی عدالت را اجرا می کند، چرا امام زمان ظهور نمی کند؟ حالا با رونمایی یا بی رونمایی. به نوشته یکی از سایت های محافظه کاران “ 75 درصد مردم، دولت و 16 درصد قوه قضائیه را مسوول اختلاس بزرگ می دانند.” خوش به حال مجلس که فقط 9 درصد مردم آنها را مقصر می دانند، بیخودی نیست که می گفتند “ مجلس در راس امور است” اختلاس هم می کند سه میلیارد دلار. البته احمد توکلی گفت: “مجلس ما بیمار است.” من فکر می کنم همان بیماری سردار گروهبان گارسیا را گرفته یعنی جذب حداکثری و دفع حداقلی. هی می خورد ولی هیچ پس نمی دهد.

 

تیغ موکت بری

آدم بعضی اوقات مفهوم زمان را اگر بداند هم بد نیست. یعنی کلا زمان چیزی است که خیلی اوقات ما آن را پس و پیش می کنیم. مثلا اگر کسی دو روز قبل فهمید که باید رفتارش را درست کند، برای ما مقدس می شود، اما اگر سی سال قبل فهمید از نظر ما همچنان همان موجود قدیمی است. مسعود ده نمکی چند روز قبل تخم دوزرده ای را برای پیشبرد بیضه اسلام تولید کرده و گفت: “ محسن مخملباف تا دیروز سوار موتور می شد و با تیغ موکت بری پنجه توی صورت مردم می انداخت، حالا سخنگوی جریان روشنفکری شده است.” موارد زیر در این اظهار نظر غلط است:

اولا: محسن مخملباف تا دیروز سوار موتور نمی شد، سال قبل هم که در پاریس بود سوار موتور نمی شد، ده سال قبل هم که موسسه تولید فیلم در تاجیکستان و افغانستان داشت، باز هم سوار موتور نمی شد، بیست سال قبل هم که خانه اش را با یک شکل زیبا در جنوب تهران درست کرد باز هم سوار موتور نمی شد، آخرین بار این آقای مخملباف احتمالا سال 1369 یعنی 21 سال قبل سوار موتور می شد. البته لابد آقای ده نمکی فکر نمی کند که سوار شدن روی موتور هوندا 125 کار بدی است، وگرنه خودش تا هشت سال قبل با موتور این طرف و آن طرف نمی رفت.

ثانیا: محسن مخملباف تا دیروز تیغ موکت بری دستش نمی گرفت، ده سال قبل هم ممکن بود برای بریدن کاغذ دستش گرفته باشد، بیست سال قبل هم دستش نمی گرفت، 25 سال قبل هم که “ دستفروش” را ساخت تیغ موکت بری دستش نمی گرفت. ممکن بود سی سال قبل از آنها که تیغ موکت بری دست شان می گرفت دفاع کند، اما اصولا آدمی که فیلمنامه می نویسد و فیلم می سازد که تیغ موکت بری دستش نمی گیرد، به نظرم ده نمکی یوسف میرشکاک را با محسن مخملباف عوضی گرفته است. البته وقتی آقای ده نمکی بگوید که مخملباف سی سال قبل( منظور از دیروز سی سال قبل است) تیغ موکت بری دستش می گرفت، لابد تیغ مذکور چیز بدی بود. ولی انصاف بدهید، برفرض که کسی تیغ موکت بری دستش بگیرد بدتر است، یا کلت ببندد، گاز اشک آور به صورت مردم بزند، باتوم دستش بگیرد و با زنجیر مردم را بزند و به آن افتخار کند و تازه تیغ هم در جیب کتش باشد. بفرض که مخملباف سی سال قبل این کار را کرده باشد، که نکرده است، ولی کسی حق دارد از او انتقاد کند که ده سال قبل خودش با گلوله و گاز اشک آور و دستبند و تیغ  به مردم حمله نکرده باشد.

ثالثا: ده نمکی گفته است “مخملباف با تیغ موکت بری پنجه توی صورت مردم می انداخت” البته احتمال داشت که تیغ موکت بری دستش باشد، بعد پنجه توی صورت مردم هم بیاندازد، ولی این دو کار با هم که نمی شود. آدم بی سواد همین می شود که نمی فهمد با تیغ موکت بری نمی شود پنجه جایی انداخت، مثل اینکه بگوئیم فلان کارگر با تیغ موکت بری پنجه به موکت ها انداخت.

رابعا: محسن مخملباف در هیچ زمانی سخنگوی روشنفکری ایران نشده است. ممکن است مرحوم شاملو یا مرحوم گلشیری یا بابک احمدی سخنگوی روشنفکری ایران شده باشند، اما روشنفکری با جنبش اجتماعی فرق دارد. مخملباف به مدت سه چهار ماه سخنگوی جنبش سبز شد، بعد هم رفت خانه.

خامسا: اصلا چه معنی دارد کسی که همین الآن از چماق و زدن مردم دفاع می کند و هرگز نگفته که کارهایش بد بوده، به کسی که از خودش انتقاد کرده و دیگر آن کارها را نکرده انتقاد کند، مسعود ده نمکی ماشاء الله کیلو کیلو همین الآن دارد خرما می خورد، هنوز به مخملباف گیر می دهد؟ بفرض که مخملباف سی سال قبل مثل ده نمکی ده سال قبل بوده، یا مثل میرشکاک پانزده سال قبل، این افراد باید ناراحت باشند که طرف چرا روشنفکر شده، نه اینکه چرا چماقدار بوده. مگر چماقدار بودن از نظر آقای ده نمکی بد است؟ چیزی که بد است روشنفکر بودن است. داداش جان! کاسه کوزه تو جمع کن تا مثل اعلامیه نچسبیدی بیخ دیوار.

سادسا: حالا که بکلی عربی شدیم، این یکی را هم سادسا بنویسیم که بدبختی ده نمکی این است که فکر می کند اگر کسی زمانی مثل مخملباف مذهبی تندرو بود، آن هم نه تندروی طرفدار حکومت، اگر چهار تا بازیگر و تهیه کننده و معاون وزیر با او همراهی کردند فیلمساز می شود. محسن مخملباف در شرایطی که نه حوزه از او حمایت می کرد، نه جشنواره های جهانی از او حمایت می کردند، نه مثل ده نمکی میلیارد میلیارد پول دولت پشت سرش بود، نه بازیگر حرفه ای مثل عبدی و شریفی نیا و چهار تا بانوی پسندیده در فیلمش بودند، فیلمش هم از نظر حکومت ممنوع بود، “ دستفروش” و “ نوبت عاشقی” و “ بای سیکل ران” را ساخت که همه از نظر سینمایی ارزش داشتند و معلوم بود طرف فیلمساز است. حالا یک جوجوی خوشحال یک مشت اباطیل را با فرم ضعیف، به زور اکبر عبدی بدبخت فروکرده به پاچه ملت، با تبلیغات تلویزیونی، به نظرش می آید کارگردان است. عزیزم! آدم بی استعداد متوسط در هنر بدبخت است، شما برو نذر کن شاید بختت وا شود.