میخائیل هرزوگ، رییس سابق کابینه وزارت دفاع اسراییل، در مصاحبه با “مؤسسه واشنگتن” به سؤالاتی درخصوص مزایا و معایب توافق هسته ای با ایران و ادامه مذاکرات بعد از تاریخ تعیین شده پاسخ داده است. این مصاحبه را می خوانید.
ارزیابی شما از وضعیتی که طی یک سال اخیر پس از توافق مقدماتی به وجود آمده چیست؟
بیلان این وضعیت از یک سال پیش تاکنون متغیر است. ازیک سو، این توافق باعث آن نشد که برخی فعالیت های اتمی ایران متوقف یا محدود شود. در ذخیره اورانیوم ۲۰ درصدی نیز هیچ تغییری حاصل نشد و این خط قرمز اسراییل بود که چند سال پیش توسط نخست وزیر بنیامین نتانیاهو در سازمان ملل مطرح گردید.
تردیدی نیست که توافق مقدماتی پیگیری های بهتری نسبت به برنامه اتمی ایران به دنبال داشت و اکثر تحریم ها همچنان به قوت خود باقی است.
ازسوی دیگر، هر آنچه که مقامات ایرانی در توافق مقدماتی گفته اند برعکس است. به ایران اجازه داده شد که عناصر اصلی برنامه خود، ازجمله تحقیقات و گسترش، و ساخت رآکتور اراک را، علی رغم نبود چرخه تولید سوخت اتمی، حفظ کند. و این درحالی است که اکثر تحریم ها همچنان پابرجا هستند. البته بی شک کاهش چشمگیری در فشارهای اعمال شده به ایران وجود داشته.
همچنین عنصر مهم تری از ابعاد نظامی برنامه اتمی ایران وجود دارد که میان ایران و گروه شش کشور چندان بدان اشاره نمی شود، ولی در مباحثات میان ایران و آژانس اتمی به آن اشاره شده. آژانس اتمی می گوید که ایران همکاری نمی کند.
دو امتیاز مهم در توافق مقدماتی به ایران داده شده که به شدت به نگرانی های مقامات اسراییلی دامن زده. این دو امتیاز عملاً امکان هرگونه حل و فصل دائمی برنامه اتمی ایران را ازبین برده است. اولین امتیاز این است که به آنها اجازه داده شد غنی سازی را در خاک خود انجام دهند و دومین امتیاز اینکه به محض آنکه ضرب الاجل تعیین شده پایان پذیرد، ایران مجدداً به مانند دیگر عوامل بین المللی محسوب می شود و هیچ فشار یا تحریمی علیه اش اعمال نخواهد شد.
هنوز شکاف های قابل توجهی بین دو طرف وجود دارد. برآورد شما از امکان رسیدن به توافق در این مرحله چیست؟ و در صورتی که توافقی صورت نپذیرد، چه خواهد شد؟
به نظر می رسد که دو طرف نخواهند توانست تا تاریخ ۲۴ نوامبر به یک توافق جامع دست یابند و باید برای بعد از آن تصمیم گیری کنند. دو شکاف اصلی میان دو طرف ابتدا به غنی سازی مربوط می شود: درحالی که گروه شش کشور از ایران خواسته ۱۰ هزار سانتریفوژ خود را تا ۱۵۰۰ عدد کاهش دهد [همین تعداد سانتریفوژ نیز وجود دارد که هنوز راه اندازی نشده]، ولی مقامات ایرانی هنوز این مسأله را نپذیرفته اند.
به علاوه، مقامات ایرانی خواستار آن شده اند که تا چند سال آینده امکان افزایش تعداد سانتریفوژهای خود را داشته باشند و مدام این مسأله را بهانه می کنند که قرارداد با روسیه برای تأمین سوخت رآکتور بوشهر تا سال ۲۰۲۱ پایان خواهد یافت. بی شک این یک بهانه است، زیرا روس ها خیلی هم خوشحال خواهند شد اگر باز هم سوخت رآکتور بوشهر را تأمین کنند.
دومین اختلاف بزرگ به مدت زمان توافق بازمی گردد. گروه شش کشور به یک بازه زمانی بلند مدت تا ۲۰ سال فکر می کنند، درحالی که مقامات ایرانی درتلاش اند تا این مدت را به ۱۰ سال تقلیل دهند. این نکته بسیار مهم است، زیرا پس از انقضای این مدت، ایران مجدداً جایگاه عادی خود را به مانند دیگر عوامل بین المللی، بدون هیچ گونه مجازات یا محدودیت خاصی، به دست خواهد آورد. به همین دلیل، اگر این مدت کوتاه باشد، بدین معنی خواهد بود که ایران صرفاً برای مدتی این شرایط را تحمل خواهد کرد و پس از چند سال مجدداً از همه محدودیت ها مبری خواهد شد.
اگر دو طرف تا تاریخ ۲۴ نوامبر به توافق دست نیابند، یک سری گزینه ها قابل پیش بینی است. یک گزینه این است که مذاکرات متوقف شوند و اصل تفاهم ملغی گردد. احتمال این حالت، با اینکه منجر به بروز رویارویی هایی خواهد شد، بسیار ضعیف است. ایران در شرایطی قرار خواهد گرفت که باز هم می تواند به گسترش برنامه اتمی خود ادامه دهد و ازسوی دیگر، جامعه بین المللی نیز به تحریم ها دست خواهد یازید و فشارها افزایش خواهند یافت. در غرب هیچ علاقه ای به رویارویی با ایران وجود ندارد؛ برعکس، کشورهای غربی در این برهه از زمان به شدت به همکاری ایران در مقابله با دولت اسلامی نیاز دارند.
محتمل ترین سناریو این است که دو طرف ضرب الاجل تعیین شده را تمدید کنند. آنها از هم اکنون این مسأله را به صورت رسمی نیز اعلام کرده اند. این ضرب الاجل احتمالاً تا دو ماه دیگر تمدید خواهد شد و درنهایت ممکن است تا یک سال نیز ادامه یابد.
این مسأله مجدداً موضوع سفر اخیر نخست وزیر بنیامین نتانیاهو به ایالات متحده و دیدارش با رییس جمهور اوباما در واشنگتن بوده. با توجه به مذاکرات آتی با گروه شش کشور که احتمالاً به ایران اجازه خواهد داد توان غنی سازی خود را تا حدودی حفظ کند، انتظار نتانیاهو از این سناریو چیست؟
مواضع اسراییل به این شکل بوده که هیچ توافقی در این زمینه خوب نخواهد بود و مدام به مسأله ای اشاره می کند که همواره ازسوی برخی مسؤولان آمریکایی نیز بیان شده. ولی مسأله این نیست که آیا مشوق ها خوب است یا بد است.
موضع رسمی اسراییل این است که یک توافق خوب منجر به آن خواهد شد که ایران به توان غنی سازی اورانیوم در خاک خود دست نیابد، سانتریفوژ نداشته باشد، و ذخایر اورانیوم اش ازبین برود. اسراییل می خواهد که هر آنچه ایران نیاز دارد، از کشورهای دیگر دریافت کند؛ درست به مانند دیگر کشورها. ولی ما همه می دانیم که چنین حالتی روی نخواهد داد؛ چرا که ایران در توافق مقدماتی امکان غنی سازی اورانیوم در خاک خود را به دست آورده.
پس اکنون با یک توافق خوب روبرو نیستیم. اکنون بهترین توافق از دید اسراییل نبود سانتریفوژ و ذخایر اورانیوم غنی شده در ایران است. ولی من فکر می کنم که خواست اسراییل فراتر از تعداد سانتریفوژها و مقدار اورانیوم غنی شده ای است که ایران ذخیره کرده. این احساس وجود دارد که گروه شش کشور به اندازه کافی مصمم به دستیابی به یک توافق منطقی با ایران نیست و ممکن است غرب باز هم امتیازات دیگری به ایران بدهد.
زمان کوتاه است. اسراییل و نخست وزیرش چه کاری برای تأثیرگذاری بر نتیجه مذاکرات می توانند انجام دهند؟
اسراییل به شکلی تنگاتنگ با ایالات متحده و دیگر اعضای گروه شش کشور درحال مباحثه است، ولی فکر می کنم که موضع رسمی اسراییل برای غنی سازی ایران در حد صفر، و صفر عدد سانتریفوژ، مسایل را قدری برای اسراییل سخت کرده و به همین دلیل نمی تواند تأثیر چندانی بر نتیجه مذاکرات بگذارد. با این حال، یکی از جنبه های منطقی موضع گیری اسراییل به نگرانی این کشور بازمی گردد: تهدید روزافزون دولت اسلامی در عراق و سوریه و همسویی منافع ایران و غرب علیه دولت اسلامی، چرا که گروه شش کشور بی شک امتیازاتی به ایران خواهد داد تا از همکاری این کشور علیه دولت اسلامی بهره ببرد.
مقامات اسراییلی می گویند، و من فکر می کنم حق با آنهاست، که شما نباید به ایران برای همکاری علیه دولت اسلامی باج بدهید؛ چرا که این درنهایت به نفع خود ایران تمام خواهد شد. ولی مهم ترین نکته ای که اسراییل بیان می کند این است که خطر محور تشیع که تحت حمایت ایران قرار دارد، کمتر از تهدید دولت اسلامی نیست. این محور افراطی اسلام گرا، برخلاف دولت اسلامی، ازسوی یک قدرت منطقه ای حمایت می شود که دارای جاه طلبی های بسیاری، ازجمله تبدیل شدن به یک قدرت هسته ای و تأمین ۱۰۰ هزار راکت برای حزب الله لبنان، است. در این مرحله می بینیم که تهدید دیگری به تهدید دولت اسلامی افزوده می شود، بدون اینکه خطر اولی ازبین رفته باشد. حرف اسراییل این است که درحالی که ائتلاف منطقه ای و بین المللی برای مبارزه با دولت اسلامی درحال شکل گیری است، نباید از لزوم این مسأله غافل شویم که ایران نباید به کشوری در آستانه اتمی تبدیل شود، چرا که این مسأله کل معادلات منطقه ای را متحول خواهد کرد. و این اصلاً به نفع منطقه و کشورهای غربی نیست.
هفته گذشته شاهد انفجار مشکوک دیگری در یکی از تأسیسات نظامی ایران بودیم. انفجار این بار در پارچین اتفاق افتاد که آژانس اتمی در آن مظنون به انجام آزمایشات مربوط به تسلیحات اتمی است. براساس گزارشاتی که به دست آمده، آیا می توان نتیجه گیری درستی بعمل آورد که آنجا چه خبر است؟
من معتقدم که این اتفاق توجهات را به این مسأله جلب کرد که ایران درخصوص ابعاد نظامی محتمل در برنامه هسته ای اش با آژانس اتمی همکاری نمی کند. از سال ها پیش این نتیجه به دست آمده که ایران درحال انجام آزمایشاتی در پارچین است که از آن جمله می توان به شبیه سازی انفجارهای اتمی، چاشنی های اتمی و غیره اشاره کرد. این درحالی است که ایران از سال ۲۰۰۵ از دسترسی بازرسان به این مرکز خودداری ورزیده. یک عامل بسیار مهم در توافق میان ایران و غرب این است که پرونده های تردیدآمیزی را که به ابعاد نظامی برنامه اتمی ایران مربوط می شوند ببندیم. این یک مسأله فنی نیست. درحقیقت، مسأله ای بسیار پراهمیت است، چرا که اگر قصد داشته باشیم به یک توافق پایدار و کارآمد دست یابیم که درنهایت ایران را از دستیابی به تسلیحات اتمی بازدارد، باید از هم اکنون مشکلات مربوط به تحقیقات اتمی نظامی را ازبین ببریم. بدین ترتیب می توان گفت که حداقل بستر مناسب برای ایجاد یک توافق پایدار ایجاد شده است.
منبع: اورورا، ۸ نوامبر