فرزانه رودی
ایران سیاست کنترل جمعیت برای کاهش نرخ زاد و ولد را به صورت معکوس اجرا می کند، زاد و ولدی که در طی دو دهه بعد از انقلاب جمعیت کشور را تقریبا دو برابر کرد. آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی با اعلام خطر نسبت به پیری سریع جمعیت، از زنان خواسته تا بچه های بیشتری داشته باشند.
دوم آگوست امسال، مرضیه دستجردی وزیر بهداشت در توضیحاتی گفته بود :” بودجه برنامه کنترل جمعیت به طور کامل حذف شده و چنین پروژه ای دیگر در وزارت بهداشت وجود ندارد، سیاست کنترل جمعیت آنگونه که قبلا وجود داشت، وجود ندارد.”
ایران توانست بدون اعمال سیاست های اجباری یا استفاده از سقط جنین در مدت کوتاهی میزان زاد و ولد را کاهش دهد. نرخ زاد و ولد از ۶ ممیز ۶ تولد برای هر زن در سال ۱۹۷۷ به ۲ تولد برای هر زن در سال ۲۰۰۰ و ۱ ممیز ۹ تولد برای هر زن در سال ۲۰۰۶ کاهش یافت. کاهش قابل توجه به طور خاص در مناطق روستایی قابل مشاهده بود، جایی که میزان تولد برای هر زن از ۸ ممیز ۱ به ۲ ممیز ۱ تنها در طی یک نسل رسید.( در کشورهای اروپایی ۳۰۰ سال طول کشید تا چنین کاهشی را تجربه کنند.)
اما جمعیت ایران به سرعت در حال پیر شدن است. بر اساس آمار بخش جمعیت سازمان ملل متوسط سن از ۱۸ سالگی در دهه ۱۹۷۰ به ۲۸ سال در سال ۲۰۱۲ رسیده است و پیش بینی می شود با نرخ زاد و ولد فعلی در سال ۲۰۳۰ به ۴۰ سال برسد. جمهوری اسلامی احساس می کند سیاست کنترل جمعیت از دور خارج شده است.
دو سال پیش بود که دولت کلید سیاست کنترل جمعیت معکوس را زد، زمانی که محمود احمدی نژاد برنامه ای مالی را برای تشویق خانواده ها به داشتن بچه های بیشتر در نظر گرفت. بر اساس این طرح، به حساب هر نوزاد ۹۵۰ دلار واریز می شد. بعد از آن کودک تا ۱۸ سالگی سالانه ۹۵ دلار دریافت می کرد. بچه ها در سن ۲۰ سالگی اجازه پیدا می کردند تا برای آموزش، ازدواج، بهداشت یا مسکن به پول هایی که به حسابشان ریخته شده بود دسترسی پیدا کنند.
سه فاز سیاست های جمعیتی
تهران مدت درازی است که پیرامون برنامه ها و سیاست های کنترل جمعیت که در سه فاز اجرا شده اند؛ عملگرا بوده است. ایران در سال ۱۹۶۷ یکی از نخستین کشورهایی بود که طرح برنامه ریزی جمعیت به منظور کنترل تولد به عنوان یکی از حقوق بشر را اجرا کرد و بر مزایایی اجتماعی و اقتصادی اش برای خانواده ها و جامعه تاکید کرد.
به پزشکان جوان پیرامون تاثیرات برنامه ریزی خانواده بر روی سلامت عمومی و نقش حیاتی آن در بهبود سلامت زنان و کودکان آموزش داده شد. دراواسط دهه ۱۹۷۰، ۳۷ درصد زنان متاهل از طرح برنامه ریزی خانواده استفاده می کردند، ۲۴ درصد از شیوه های مدرن بهره مند می شدند. با این حال هنوز هم میزان زاد و ولد، ۶ ممیز ۱ تولد برای هر زن بالا باقی مانده بود.
پس از انقلاب ۱۹۷۹، حکومت دینی جدید، طرح برنامه ریزی خانواده را برچید و در عوض از رشد جمعیت حمایت کرد.نظام از زنان خواست تا نسلی اسلامی پرورش دهند. حکومت مزایایی همچون کمک هزینه و یارانه غذا برای خانواده های بزگتر اختاصاص داد. در سال ۱۹۸۶، سرشماری نشان داد که جمعیت ایران به نزدیک ۵۰ میلیون نفر رسیده است و با رشد 3 درصد در سال در حال افزایش است؛ که یکی از بالاترین نرخ های افزایش جمعیت در جهان بود.
پس از جنگ ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ با عراق، دولت به افزایش سریع جمعیت به عنوان مانعی بزرگ بر سر راه راه توسعه اقتصادی و اجتماعی نگریست تا روشش را وارونه کند. طرح برنامه ریزی خانواده را احیا و داشتن خانواده های کم جمعیت را ترویج کرد. پارلمان در سال ۱۹۹۳، طرحی را تصویب کرد که بیشتر مشوق های اقتصادی برای خانواده های پر جمعیت را حذف می کرد، این قانون همچنین نگاه ویژه ای به کاهش مرگ و میر نوزدان، ترویج آموزش و اشتغال زنان، افزایش تامین اجتماعی و مزایایی بازنشستگی به همه والدینی داشت، امری که باعث می شد آن ها انگیزه ای برای داشتن بچه های زیاد به عنوان منبعی برای امنیت دوران پیری نداشته باشند.
سرعت کاهش زاد و ولد از انتظار ها فرا تر رفت. نخستین هدف رسمی در طرح اول پنج ساله توسعه این بود که تا سال ۲۰۱۱ میزان زاد و ولد را به ۴ تولد برای هر زن برساند، اما در سال ۲۰۰۰ میزان زاد و ولد به آن هدف نصف ( ۲ ممیز ۱ تولد برای هر زن) رسیده بود. سازمان جهانی سلامت (WHO) سیستم مراقبت های بهداشتی ایران را به عنوان نمونه ای برای جهان معرفی کرد.
سیاست های جدید شاید به کار نیاید
در سال ۲۰۱۲، ۷۴ درصد از زنان متاهل بین ۱۵ تا ۴۹ سال برنامه ریزی خانواده را اجرا کرده اند.در شرایطی که یک سوم از آن بر عقیم سازی مرد یا زن تکیه کرده اند، حدود ۶۰ درصد ازآن ها از اشکال متعددی برای جلوگیری از بارداری استفاده کرده اند. بر اساس آمار دفتر مرجع جمعیت در ایالات متحده، این میزان کم و بیش با وضعیت زنان در آمریکا قابل مقایسه است.
تصمیم گیری ایرانیان برای اینکه بچه ای داشته باشند پیچیده تر است. از سال ۱۹۷۹، تحصیلات زنان افزایش یافته است، و به نوبه خود انتظارات آن ها از زندگی شخصی و فرصت های شغلی را بالا برده است. با مسدود شدن شکاف جنسیتی برای حضور در مقطع متوسطه، ثبت نام در مدارس ایران با امار جهانی رقابت می کند. برای سال های بسیاری، قبولی دختران در دانشگاه بیشتر از پسران بود. ( امری که به تازگی باعث شد تا دولت برای حمایت از ورود مردان به دانشگاه، سهمیه بیشتری به پسران اختصاص دهد.)
در نتیجه اکثریت زنان ایرانی سبک زندگی مدرنی دارند، و حجم در حال افزایشی از زنان در سیاست های فعال شده اند. بسیاری از زنان که در مسائل مربوط به حقوق جنسی فعال هستند، در صف مقدم جنبش دموکراسی ایران قرار دارند، فراخوان ها را سازماندهی و خیابان ها را تسخیر می کنند تا حقوق بشتری را مطالبه کنند.
مشوق های مالی احتمالا برای تغییر نگرش خانواده ها به زاد و ولد موثر نخواهد بود. برنامه احمدی نژاد نسبتا کوچک است، به ویژه با توجه به چالش های اساسی همچون نرخ بالای بیکاری و افزایش تورم ممکن است به آخر خطر برسد. همین حالا حکومت برنامه دارد تا با کمک به زوج های تنگدست و اعطای هزینه مراسم عروسی و در اختیار دادن خانه، ازدواج را تشویق کند. اما میزان مشارکت کنندگان در این طرح بسیار کوچک تر از آن است که تاثیری بر میانگین سن ازدواج در ایران بگذارد.
دولت هر کاری بکند میزان تولد برای حداقل یک دهه افزایش خواهد یافت، چرا که بچه هایی که در دهه ۱۹۸۰ به دنیا امده بودند حالا در سن موعود قرار دارند. آن ها اکنون در دهه بیست زندگی و اوایل سی سالگی هستند و می توانند عروسی کنند و بچه به دنیا بیاورند. ممکن است سال ها طول بکشد تا سیاست های جدید حکومت اثر خود را بگذارد.