از من سئوال های شخصی نکنید

نویسنده

keyvanmehregan.jpg

کیوان مهرگان


روزهای آخر مردادماه در حکمی که از سوی محمود احمدی نژاد برای حمید مولانا صادر شده است، هیچ اشاره یی به ‏مصداق تجارب ارزشمند این استاد بازنشسته دانشگاه امریکن شهر واشنگتن نشده است، اما در بیوگرافی مشاور رئیس ‏جمهور می خوانیم که وی استاد روابط بین الملل و مدیر بخش ارتباطات بین المللی دانشگاه امریکن واشنگتن بوده است؛ ‏دانشگاهی که معروف به دانشگاه تربیت کادرهای کاخ سفید، وزارت امور خارجه امریکا، وزارت دفاع، سازمان سیا و ‏دیگر نهادهای مهم کشور امریکا است.

hamidmolana.jpg

پروفسور حمید مولانا یک ماه پیش از واپسین سفر محمود احمدی نژاد به ‏نیویورک به عنوان مشاور رئیس جمهور کار خود را به طور رسمی در دولت نهم آغاز کرد. وی بعد از بازنشستگی از ‏دانشگاه امریکن به ایران بازگشت تا هم بنیاد مولانا را ساماندهی کند و هم به ستون هفتگی اش در کیهان بپردازد. بعد ‏از انتصاب مولانا به مشاورت رئیس جمهور، بحث های زیادی درباره تابعیت دوگانه وی مطرح شد اما او هیچ وقت به ‏صراحت به این ابهامات پاسخ نداد. دکتر مولانا اجازه نداد در این مصاحبه هم سخنی از این مسائل به میان بیاید‎.


‎-‎درباره سوابق شما مباحثی وجود دارد‎…


لطفاً از من سوالات شخصی نپرسید‎.


‎-‎فقط یک سوال است که درباره تابعیت شماست‎.


من سوالات شخصی را به هیچ وجه پاسخ نمی دهم و وارد موضوعات جزیی نمی شوم‎. ‎اگر راجع به مسائل بین المللی، ‏اقتصادی و سیاسی امریکا و دنیا سوال دارید بنده در خدمت شما هستم‎.


‎-‎قطعاً محور مصاحبه در همین مباحث است ولی یک سوال وجود دارد که فکر می کنم لازم است پاسخ بدهید؟‎


بنده یک استاد هستم، اگر در مورد مسائلی سوال دارید می توانم صمیمانه پاسخ دهم‎.


‎-‎اگر نمی خواهید پاسخ بدهید، اشکال ندارد. من دیگر سوالاتم را می پرسم. آقای احمدی نژاد را یک رسانه نامیدید. ‏بارها هم در این مورد صحبت کردید که ایشان خودبه خود یک رسانه شدند و در واقع قابلیت های یک رسانه را ‏دارند. اگر ممکن است منظور خود را از رسانه شدن آقای احمدی نژاد بیان کنید که آیا یک رئیس جمهور باید یک ‏رسانه باشد یا یک رئیس جمهور؟‏‎


تعریف شما از رسانه باید بسیار باز باشد. از جنبه علمی، رسانه وسیله ارتباط یک شخص با شخص دیگر، یک جامعه ‏با جامعه دیگر، یک ملت با ملت دیگر است. فکر نکنید رسانه باید همیشه رادیو، تلویزیون و مطبوعات باشد. از جنبه ‏علمی این تفکر اشتباه است. رسانه می تواند فرد، فرهنگ، زبان، نهاد و مسجد باشد. نماز جمعه هم می تواند رسانه ‏باشد. شما و من هم می توانیم رسانه باشیم. بنابراین از جنبه علمی در همه جای دنیا قابل قبول است مگر اینکه شما فکر ‏کنید رسانه همان مطبوعات است. آقای احمدی نژاد روزنامه نیستند ولی رسانه به این معنی است که آقای احمدی نژاد ‏در طول ریاست جمهوری و به ویژه در صحنه بین المللی و در این چهار سال که به نیویورک تشریف بردند و در ‏سازمان ملل متحد در صحنه بین المللی حاضر شدند ایشان این توانایی را داشت که فراسوی رسانه های الکترونیکی ‏امروز با مردم رابطه پیدا کند‎.


‎-‎اینجا یک سوال پیش می آید که‎…


گوش کنید. بنابراین اگر کسی بتواند فراسوی رسانه های مطبوعاتی و الکترونیکی با افراد دیگر ارتباط پیدا کند، خود ‏می تواند توانایی رسانه یی داشته باشد. وقتی دو نفر چهره به چهره با هم صحبت می کنند رسانه یی وجود ندارد مگر ‏اینکه این افراد با هم ارتباط برقرار کنند. این صحبت را به صورت سطحی برداشت نکنید‎.


‎-‎آیا رسانه یی بودن آقای احمدی نژاد و انتخاب کردن این شیوه یا اساساً به صورت ناخودآگاه این شیوه را در پیش ‏گرفتن، کمک می کند؟‎


من نگفتم رسانه شدند‎.


‎-‎کارکرد رسانه پیدا کردند، منظور شما این بود؟‎


خیر. آقای دکتر احمدی نژاد خود یک رسانه است. یعنی خود ایشان این توانایی را دارد که بتواند با مردم به طور ‏مستقیم بدون اینکه خبرنگاری در میان باشد، صحبت کند و فراسوی این زیرساخت های الکترونیکی و تشکیلات ‏امروزی رسانه یی باشد‎.


‎-‎آقای خاتمی یا یکی دیگر از شخصیت های سیاسی چنین ویژگی نداشت؟‎


خیر، خیلی ها ندارند. آقای خاتمی را به میان نیاورید، عمومی صحبت کنیم. همه نمی توانند این کار را انجام دهند‎.


‎-‎آقای احمدی نژاد چه کار کرده که این قابلیت را پیدا کرده است؟‎


بنده عرض کردم، نه تنها آقای احمدی نژاد بلکه افراد دیگری هم می توانند این قابلیت را داشته باشند. حضرت امام ‏خمینی این توانایی و فضیلت را داشتند و فراسوی رسانه های معمولی امروزی بودند. رسانه یعنی یک وسیله ارتباط‎. ‎وقتی خود شخص فراسوی رسانه های الکترونیکی امروزی باشد، رسانه می شود، البته رسانه می تواند به صورت ‏عمومی شامل حال همه بشود ولی ما در سطح تاثیرگذاری بین المللی سخن می گوییم‎.


‎-‎آقای احمدی نژاد چه تاثیر بین المللی گذاشته اند؟‎


اگر فعالیت های آقای احمدی نژاد را مطالعه کنید، ملاحظه خواهید کرد که دیپلماسی ایشان در چهار سال گذشته بسیار ‏متفاوت با دیپلماسی های سران کشورهای دیگر است. مثال می زنم‎.


‎-‎بفرمایید‎.


من حداقل 40 سال در امریکا در سازمان های بین المللی این موارد را مطالعه کرده ام و کار ما همین است که بررسی ‏کنیم زمانی که سران به سازمان ملل متحد می آیند چه فعالیت هایی دارند‎.


فعالیت های اکثر سران کشورها عموماً فعالیت دیپلماسی معمولی بوده است‎. (‎البته استثنائاً هم در این 60 -50 سالی که ‏از تاسیس سازمان ملل گذشته وجود داشته است) یا کسی در سازمان ملل یک سخنرانی رسمی انجام داده است ولی ‏وقتی فعالیت یک رهبر سیاسی را مطالعه می کنید باید به همه جوانب آن بپردازید. مشاهده کنید که این رهبر سیاسی با ‏مردم معمولی تا چه اندازه ملاقات دارد، با سازمان های مردمی و غیردولتی چه اندازه ملاقات دارد، به چه نحوی به ‏صورت چهره به چهره با آنها صحبت می کند، با اصحاب رسانه نه تنها مصاحبه های معمولی و مطبوعاتی دارد بلکه ‏درباره آن بحث هم می کند. به دانشگاه می رود که صحبت کند. رئیس دانشگاه به او توهین می کند و از زیر این توهین ‏در نمی رود و باز صحبت می کند زمانی که در این میان هیچ رسانه یی نیست. اگر خود شما در دانشگاه حاضر بودید ‏مشاهده می کردید که این مساله از پوشش رسانه های معمولی ما خارج است. فکر نکنید که خود شما صاحب رسانه ‏هستید‎.


‎-‎آقای احمدی نژاد رئیس جمهور یک کشور هستند و دیپلماسی ایشان باید در جهت تامین منافع ملت ایران باشد. در ‏مواجهه با دولت ها و اساساً دیپلماسی باید طوری تنظیم شود‎.


شما تعریف نکنید بنده می دانم‎.


‎-‎دیپلماسی که آقای احمدی نژاد داشته اند آیا به تامین منافع ملی ایرانیان کمک کرده است یا خیر؟‎


بله، البته. اگر به نیویورک، واشنگتن و کشورهای دیگر مسافرت کنید و با استادان، مردم و سردبیرهای روزنامه ها ‏صحبت کنید مشاهده می کنید که آنها می گویند بله، گرچه ممکن است خود ما مخالف صحبت های ایشان شویم ولی ‏بدون شک تاثیر داشته است. امروز وظیفه یک رئیس جمهور این نیست که با رئیس جمهور دیگری صحبت کند. بسته ‏به قدرت و ظرفیت یک رئیس جمهور یک رهبر سیاسی می تواند در مسائل جهانی، منطقه یی و کشوری تاثیرگذار ‏باشد. هیچ کس نمی تواند تردید کند که پرستیژ و احترام و قدرت ایرانی در این چهار سال بالاتر رفته است. می توانم ‏رفرنس هایی به شما بدهم که امریکایی ها و اروپایی ها این عقیده را دارند‎.


‎-‎آیا اینکه روسای دولت ها به نامه رئیس جمهور ایران پاسخ نمی دهند نشان دهنده بالا رفتن پرستیژ رئیس دولت ایران ‏است؟‎


متوجه نشدم‎.


‎-‎آقای احمدی نژاد قبل از آخرین سفر به نیویورک بارها درخواست ملاقات، مذاکره و مناظره کردند هیچ یک از طرف ‏های امریکایی نپذیرفتند. به آقای اوباما، آقای بوش، خانم مرکل و دیگران نامه نوشتند، هیچ کدام جواب ندادند و آیا ‏اینها نشان دهنده بالا رفتن پرستیژ و قدرت ایران است؟‎


لازم نیست کسی جواب دهد‎.


‎-‎چرا؟‎


یک رئیس جمهور یا وزیر خارجه وقتی صحبت می کند به یک جهت و یک دلیل نیست‎. ‎به یاد دارم وزیر خارجه ‏امریکا، آقای دین راسک روزی به دانشگاه ما آمده بود. یکی از دانشجویان ما در کنفرانس از ایشان سوال کرد، «شما ‏وقتی تصمیم می گیرید صحبت کنید چه فکری می کنید؟» ایشان پاسخ داد؛ «من فکر 36 موسسه، ‏‎36 ‎کشور و حداقل ‏‏36 نفر را می کنم زیرا وقتی صحبت می کنید، تنها با یک نفر صحبت می کنید ولی منظور اصلی شما این است که ‏گاهی اوقات محیط و جو سیاسی مناسبی فراهم کنید و حرف خود را بزنید. معامله با بقال نیست که به بقالی بروید و ‏بگویید ماست می خواهم و کار شما فقط با بقال و ماست باشد و هدف شما هم خوردن ماست باشد. کار دیپلماسی این ‏طور نیست. خیلی ها صحبت می کنند و به جایی هم نمی رسند. من دو مثال مطرح می کنم. خواهش می کنم این را ‏بنویسید‎.


‎-‎حتماً می نویسیم، بفرمایید‎.


بله، بسیار آموزنده است. به سال های 1969 و 1970 میلادی برمی گردیم ‏‎(‎تقریباً 40 سال پیش). در این سال ها در ‏سازمان ملل دو بحث بسیار مهم ایجاد شد، که علاوه بر بحث معمولی جنگ سرد بین شوروی و امریکا بود. اگر به ‏تاریخ آن مراجعه کنید یکی از آنها اقتصادی و یکی هم ارتباطی و رسانه یی بود. بحث اقتصادی این بود که برای اولین ‏بار کشورهای غیرمتعهد که آن زمان به آنها دنیای سوم گفته می شد به سازمان ملل اعلام کردند وضع دنیا از جنبه ‏اقتصادی عادلانه نیست، گرچه تقریباً همه کشورها استقلال سیاسی خود را به دست آورده اند ولی زیرساخت ها عوض ‏نشده است و از جنبه اقتصادی وضع دنیای سوم تغییری پیدا نکرده است و مثال زدند که مثلاً دنیای سوم منابع طبیعی ‏بسیاری دارد و مواد خام را دنیای سوم تهیه می کند. دنیای توسعه یافته، مواد خام را از دنیای سوم می خرد و آن را به ‏محصولات تبدیل می کند و به بهای بسیار زیاد هم به خود آنها برمی گرداند و هم آن را به دنیا می رساند‎. ‎مساله مهمی ‏را مطرح کردند و آن این بود که وقتی در دنیا تورم ایجاد می شود، قیمت کالاها بالا می رود ولی قیمت مواد خام بالا ‏نمی رود مثلاً قیمت نفت و زغال بالا نمی رود و عقیده داشتند برای رفع این نابسامانی باید نظام جدید اقتصادی بین ‏المللی تهیه کنیم که هر زمان بهای محصولات کارخانه یی مانند کفش، اتومبیل، فاستونی و… بالا رفت، به همان اندازه ‏قیمت مواد خام افزایش یابد، مانند نفت و مس. البته دنیای سوم ادعای این را می کرد که انجام می شود. این بحث 10 ‏سال طول کشید و در کمیته ها صحبت شد، البته دنیا مانند دنیای ملی نیست که دولتی وجود داشته باشد و سریع تصمیم ‏گیری کنند ولی اینکه دنیای سوم این مساله را مطرح کرد و دنیای توسعه یافته به آن اهمیت چندانی نمی داد و بالاخره ‏هم هیچ تغییری پیدا نکرد، دلیل مهمی داشت و تمام کسانی که رشته ارتباط بین الملل را می دانند از این قضیه آگاه ‏هستند و آن این است که این دنیایی نیست که شما هرچه بخواهید داشته باشید‎. ‎روابط بین الملل بیش از هر چیز صحبت ‏است. باید موضوع را در دستور روز قرار داد و به آن مشروعیت داد، صبر کرد و ائتلاف و نیرو درست کرد تا بعد ‏از ‏‎15-10 ‎سال نتیجه ملموس مورد نظر به دست آید‎.


‎-‎در این میان چه کسی باید هزینه را بپردازد؟‎


همه مردم ایران‎.


‎-‎آیا دادن این هزینه ضرورتی دارد؟‎


همه این کار را می کنند، جزء رشته روابط بین الملل است. مثال دیگری می زنم. در همان زمان دنیای سوم گفت وضع ‏سیاسی- اقتصادی ما درست نمی شود و باید نظام جدید ارتباطات و اطلاعات در دنیا به وجود آوریم، زیرا زیرساخت ‏های مخابراتی، روزنامه ها، مجلات و… همه در دست دنیای توسعه یافته است و آنها هم از جنبه کمیتی و کیفیتی همه ‏چیز را به نفع خود استفاده می کنند و باید این مساله را تغییر دهیم. مثلاً وقتی کسی از پاکستان به واشنگتن تلفن می زند ‏ممکن است دو دلار در دقیقه محاسبه شود ولی اگر از استرالیا به واشنگتن تلفن زده شود با وجودی که مسافت آن بیشتر ‏است ولی قیمت آن 10 سنت است. باید درباره این مساله فکر شود، همین طور درباره مطبوعات. شکایت دنیای سوم ‏این بود که در آن زمان مطبوعات، خبرگزاری ها، تلویزیون ها و‎… ‎همگی در دست دنیای اول است و از جنبه متون و ‏محتویات پیام و از جنبه زیرساختی هر چه می خواهند انجام می دهند. دنیای سوم این بحث را به راه انداخت. بنده به ‏عنوان یک استاد در این بحث شرکت داشتم، عضو انجمنی بودم که در قسمتی با یونسکو کار می کرد. اگر به آن دهه ‏مراجعه کنید ملاحظه خواهید کرد که این بحث 10 سال طول کشید. نتیجه این شد که امریکایی ها با انتخاب رونالد ‏ریگان در 1980 خودشان را از یونسکو بیرون کشیدند و گفتند این حرف ها به درد ما نمی خورد و علاقه یی به آن ‏نداریم. یعنی نه تنها دنیای سوم از جنبه ملموسی چیزی به دست نیاورد بلکه خود امریکایی ها از سازمان بیرون رفتند. ‏قبل از اینکه نتیجه را بگویم باید عرض کنم تمام روابط بین الملل «صحبت» است. قدرت آن چیزی است که ما فکر می ‏کنیم. پس از 10 سال ‏‎«‎صحبت» دنیای سوم نتوانست آنچه را که می خواهد تحصیل کند ولی یک کار بزرگ انجام شد ‏که 10 سال طول کشید. هم در مورد نظام اقتصادی بین المللی و هم نظام ارتباطات و اطلاعات بین المللی نتیجه این شد ‏که 10 سال صحبت سران دول، ملل مختلف، سازمان های مختلف دنیا، هم در داخل کشورهای خودشان، هم در منطقه ‏و خارج به همه فهماندند این وضع دنیا ناعادلانه است. تا آن زمان حتی پژوهش های فراوانی انجام نشده بود که نشان ‏دهد جریان گردش اطلاعات یک سویه است‎.


‎-‎رسالت آقای احمدی نژاد در دیپلماسی، نشان دادن وضع ناعادلانه جهان است یا تامین منافع ملت ایران؟‏‎


هر دو و بالاتر از آن‎.


‎-‎اولویت با کدام است؟‎


هر دو‎.


‎-‎یعنی اگر قرار باشد بین منافع ملی ایرانیان و ناعادلانه نشان دادن سیستم جهانی یکی را انتخاب کند و اولویت دهد ‏به کدام یک اولویت می دهد؟‏‎


هیچ رئیس جمهوری یکی از آنها را انتخاب نمی کند، شما اشتباه می کنید‎.


‎-‎با تعریف و تبیینی که شما فرمودید، برداشت من این است که آقای احمدی نژاد گزینه اول را انتخاب کرده است‎.


برعکس. روی آقای احمدی نژاد تا این حد تکیه نکنید، کافی است. ما گفته ایم و این مشخص است. اگر شما هم بیشتر ‏مطالعه کنید متوجه خواهید شد‎.


‎-‎مردم ایران این مساله را لمس می کنند، به مطالعه نیازی ندارد‎.


ما بحث، جنگ و دعوا نداریم‎.


‎-‎خیر بحث نداریم فقط برای روشن شدن موضوع بفرمایید‎.


اگر خودتان مطالعه کنید، متوجه خواهید شد. وقتی نماینده یک ملت هستید و به سازمان ملل متحد می روید که تمام ‏دنیا در آنجا هستند، آیا فقط می خواهید خودتان باشید یا خودتان در میان مردم و ملت ها باشید؟‎


‎-‎تا آنجا که من می دانم وظیفه رئیس جمهور این است که نماینده ملت خودش باشد‎.


شما گوش نمی دهید. فقط بحث می کنید و وارد جدال می شوید. اگر روابط بین الملل را مطالعه کنید، مشاهده می کنید ‏لغت «روابط» مهم است یعنی ملت ها به هم اتصال دارند گرچه با هم در جنگ هستند ولی دنیا، دنیای یک ملت نیست و ‏اینها به هم وابسته هستند. شما نمی توانید فقط فکر کنید خودتان هستید، در این زمان شما شایستگی رفتن به آنجا را ‏نخواهید داشت. به همین دلیل اگر تاریخ را مطالعه کنید در طول تاریخ سازمان ملل (کشورهای اروپایی و امریکایی را ‏درنظر نگیرید) اگر آقای احمدی نژاد را با افراد دیگر مقایسه کنید، مشاهده خواهید کرد از زمانی که سازمان ملل ‏تشکیل شد کسانی مانند نهرو از هند، سوکارنو از اندونزی، ناصر از مصر و فیدل کاسترو از کوبا حضور داشتند‏‎.


‎-‎آیا مصدق در این دسته بندی نمی گنجد؟‎


آن زمان این افراد ضداستعمار صحبت می کردند و فقط راجع به مصر نمی گفتند، زیرا فقط راجع به مصر صحبت ‏کردن اشتباه است. مصر را باید در چارچوب سیاست استعماری انگلستان، امریکا و دنیا قرار داد یعنی روابط بین الملل ‏اینچنین است‎.


‎-‎من چون از این ترس دارم که شما قطع کنید، ترجیح می دهم به سمت موضوع دیگری بروم‎.


سوالات کوتاه بپرسید که خواننده ها متوجه باشند‎.


‎-‎اگر بر آقای احمدی نژاد تاکید دارم به این دلیل است که حضرت عالی مشاور رسانه یی ایشان هستید. بحث فروپاشی ‏قدرت امریکا و انذارهایی که ایشان می دهند یکی از محوری ترین مباحثی بوده که در سخنرانی های ایشان، چه در ‏داخل، چه در خارج و چه در ملاقات هایی که با سران کشورها داشته اند همواره مطرح شده است به نظر شما که ‏نزدیک به 40 سال در امریکا زندگی کرده اید و در واقع در یکی از مهم ترین دانشگاه های این کشور تدریس می کنید ‏و می توان گفت این کشور را با گوشت و پوست خود می شناسید، آیا قدرت امریکا در حال فروپاشی است؟ ‏‎


شما باز هم سوال می کنید، مثل اینکه در این دنیا زندگی نمی کنید‎.


‎-‎اتفاقاً در این جهان و در ایران زندگی می کنم‎.


مثل اینکه شما نمی بینید امریکا از قدرت خود به پایین تقلیل پیدا می کند‎. ‎آیا بحران اقتصادی دنیا را ملاحظه نمی کنید؟ ‏اکنون که من با شما صحبت می کنم این دنیا، دنیای قرن 19 نیست. من همین الان در روبه روی خود به تلویزیون های ‏دنیا نگاه می کنم. همین الان بورس نیویورک به پایین ترین درجه رسیده است. حتماً این را بنویسید‎.


‎-‎حتماً می نویسیم‎.


به چه دلیل این اتفاق افتاده و بورس پایین آمده است زیرا امروز صبح به وقت واشنگتن یک ساعت قبل از اینکه بورس ‏باز شود آمار ماهانه وزارت کار امریکا بیرون آمد و نشان داد در ماه نوامبر نیم میلیون نفر در امریکا بیکار شدند، در ‏ماه اکتبر فقط 240 هزار نفر بیکار شده بودند. در 27 سال گذشته در امریکا چنین سابقه یی وجود نداشته است، یعنی ‏اگر کسی امروز بگوید آیا امریکا از جنبه اقتصادی افول پیدا می کند یا بحرانی وجود دارد، کسی است که از دنیا بی ‏خبر است. شما مقالات بنده را مطالعه کنید‎.


‎-‎بله قطعاً مقالات را می خوانیم. آیا این کدهایی که اکنون دادید به این معنی است که بورس نیویورک در پایین ترین ‏سطح خود است؟‎


من 17 سال است ستون چشم انداز را می نویسم. در تاریخ مطبوعات ایران سابقه نداشته است که 17 سال به طور ‏مرتب هر پنجشنبه کسی اینها را بنویسد، بنابراین تداوم داشته است. من 50 سال امریکا بودم و 45 سال استاد بودم و ‏هزاران دانشجو تربیت کردم. زمانی که این ستون را در اردیبهشت 1371 آغاز کردیم، این ستون با این جمله آغاز شد ‏‏«امپراتوری امریکا ترک خورده است‎». ‎علت آن فقط شعار دادن نبود، ملاحظات اقتصادی، سیاسی و جامعه شناسی ‏بود‎. ‎امپراتوری ها سکته نمی کنند، ابتدا سرما می خورند، سپس بیمار می شوند و به بیمارستان می روند و بعد ‏خونریزی می کنند و به اورژانس انتقال داده می شوند و گاهی کار آنها انجام نمی شود، بنابراین 17 سال پیش هم من ‏تنها نبودم البته ما در اقلیت بودیم. زمانی که می گفتیم قدرت امریکا در حال افول است، از روی ملاحظات بود ولی بر ‏مبنای حدس نبود زیرا اگر حدس می زدیم استیضاح می شدیم. ما در مراجع علمی دانشگاه ها بودیم. شما به مقاله 11 ‏ماه پیش من در چشم انداز کیهان توجه کنید که در ماه مارس 2008 (11 ماه پیش‏‎) ‎مقاله یی به عنوان رکود اقتصادی ‏امریکا نوشتم و نوشتم امریکا در حال ورود به رکود اقتصادی و ایجاد بحران است. کمپانی هایی که ورشکسته خواهند ‏شد را نام بردم، از مرلین و… اسم بردم، البته من تنها نبودم و گروهی در امریکا بودیم‎.


‎-‎من بحثی روی اینکه این قدرت در حال فروپاشی هست یا خیر ندارم‎. ‎اگر این امپراتوری در حال زوال است و این ‏قدرت در حال فروپاشی است، جانشین آن کیست؟‎


جمله ها را به دقت برداشت کنید؛ در حال افول است. فروپاشی مساله دیگری است‎.


‎-‎بله، یعنی ممکن است دوباره قدرت بگیرد؟‎


لطفاً از خودتان موردی را اضافه نکنید، آنچه من می گویم را بنویسید. این قدرت در حال افول است، این امپراتوری و ‏نظام اقتصادی امریکا تنزل پیدا می کند. به این معنا نیست که فردا همه چیز فرو پاشیده می شود و امریکا از بین می ‏رود و در نیویورک چیزی نخواهد بود، بلکه به این معنا است که دیگر ابرقدرت باقی نمی ماند. الگوی اقتصادی دنیا را ‏اداره می کند که به مدت چند دهه پس از جنگ دوم بین المللی الگوی اقتصادی امریکا بوده است، این الگوی اقتصادی ‏در حال تزلزل است‏‎.


‎-‎آیا امریکا می تواند دوباره خود را از پس این افول بازتولید کند؟ ‏‎


من شک دارم. از آن گذشته امریکا و دنیای سرمایه داری باید به دنبال تجدید الگوها و ساخت الگوهای جدید باشد. این ‏الگوها خراب شده و خود آنها در حال خراب کردن آن هستند و دنیا را هم با خود می کشانند. خواهش می کنم در ‏اینترنت، رویترز و… ملاحظه کنید و فقط آمار بحران کارخانه های خودرو اروپا را مشاهده کنید‎.


‎-‎سهم ایران در افول اقتصادی که در غرب اتفاق می افتد و برخی اظهار خوشحالی کرده اند و برخی اظهار نگرانی ‏می کنند، چیست، در این کشمکش و بحران ایران در کجا قرار می گیرد؟‎


سوال بسیار مهمی پرسیدید. خوشبختانه چون ایران کاملاً در الگوی اقتصادی غرب غوطه ور نشده است، زیرا تحریم ‏شده بودیم و مقداری از این جریانات خارج بودیم و وابستگی بانکی و پولی نداشتیم، البته جزء سیستم دنیا هستیم ولی به ‏اندازه روسیه یا کشورهای اروپایی که فروپاشیدند و به دنیای سرمایه داری چسبیدند، ما به این دلیل که وابستگی ‏نداشتیم، آسیبی که به ما وارد می شود حداقل است یعنی تاثیر این بحران اقتصادی در بورس ایران بسیار کم است‎…


‎-‎چه مقدار از مبادلات اقتصادی ایران در بورس است؟‎


ولی از جهت دیگر ما باید آماده و هوشیار باشیم زیرا این بحران اقتصادی در نرخ نفت و انرژی تاثیرگذار است. امروز ‏نرخ بشکه نفت از 50 دلار پایین تر آمده است‏‎.


‎-47 ‎دلار است‎.


بله، بنابراین ما باید بودجه و اقتصاد خود را روی نرخ هایی بریزیم که واقعی خواهد بود و ان شاءالله همین طور هم ‏بشود‎.


‎-‎از نگاه شما افول قدرت امریکا و بحرانی که پیش آمده برای ایران خوشحالی دارد یا نگرانی؟‎


از شما معذرت می خواهم ولی شما به این مسائل سطحی می نگرید. موضوع خوشحالی و ناراحتی نیست، موضوع تنها ‏امریکا هم نیست، زیرا این بحران جهانی شده است. امریکا و اروپا را هم با خود کشانده است، اقیانوسیه و کمی از آسیا ‏را هم با خود کشانده است، بنابراین چون اقتصاد جهانی است، ممکن است امریکا صدمه زیادی ببیند و به همه صدمه ‏می رسد و این طور نیست که ما خوشحال باشیم. نه آقای احمدی نژاد، نه من و نه شما نباید خوشحال باشیم که وضع دنیا ‏رو به بدتر شدن است زیرا ما هم جزء دنیا هستیم، ولی باید هوشیار باشیم که چرا این وضع در حال به وجود آمدن ‏است، زیرا امریکا که در راس آن قرار داشت با طمع و ولخرجی خود، اقتصاد خود و دنیا را به اینجا کشانده است. هیچ ‏کس از این قضیه خوشحال نیست و ان شاءالله کسی خوشحال نباشد. 85 درصد مردم امریکا، در جایی که من زندگی ‏کرده ام، که از طبقه متوسط و پایین هستند، دارایی بازنشستگی خود را تقریباً از دست داده اند‎.


‎-‎اما آقای احمدی نژاد ابراز خوشحالی کرد‎.


شما در گفته های خود همواره به آقای احمدی نژاد می رسید‎.


‎-‎زیرا اکنون ایشان همه کاره است‎.


از این مساله دست بکشید، مطبوعات باید کار خود را بالا بگیرند. ایشان خوشحالی نکردند. آقای احمدی نژاد همانند بنده ‏و کسان دیگر نشان می دهند که چرا این وضع ایجاد شد، این مسائل خنده ندارد بلکه عبرت دارد و وظیفه روزنامه نگار ‏و روزنامه این است که این موارد را بنویسد تا افکار عمومی آگاهی پیدا کنند. امروز صحبت آقای احمدی نژاد و یکی ‏دو نفر نیست، این صحبت های جناحی است که من وارد آنها نخواهم شد و فکر نمی کنم در منزلت و شأن یک روزنامه ‏مهم باشد‎.


‎-‎بالاخره من باید برای مخاطبان مطرح کنم که آقای احمدی نژاد چگونه فکر و تحلیل می کنند و تصمیم می گیرند‎.


باید خودتان یادداشت بنویسید‎.


‎-‎آنها ما را قبول ندارند، باید حداقل بگوییم از زبان مشاوران ایشان این مسائل را گفته ایم‎.


این دعواها را به میدان ما نیاورید، سوالات خود را از ایشان بپرسید یا مقالات خود را به صورت انتقادی بنویسید، هیچ ‏مانعی ندارد. شما به عنوان استاد دانشگاه یا مشاور با من صحبت می کنید و من هم خدمت شما می گویم. فکر می کنم ‏بعد از این مدت که به شما وقت داده ایم، بهتر است برای خواننده های شما روشنگری شود، نه اینکه جنجال شود زیرا ‏اگر این طور شود، این مصاحبه ها و گفته ها تکرار نخواهد شد. هر سوالی دارید بپرسید‎.


‎-‎من سوال دیگری ندارم، بیشتر از این وقت شما را نمی گیرم‎.


ان شاءالله به دقت و آن طور که بنده گفتم بنویسید‎.


‎-‎به شما قول می دهم واو به واو و ویرگول به ویرگول آنچه شما گفتید را مطرح کنم. سپاسگزارم. خداحافظ‎.


خداحافظ‎.‎

منبع: اعتماد، دوم دی ‏