در روزنامه لوموند ( به تاریخ 8 دسامبر) برونو تورتره نوشته است که برنامه هسته ای نظامی ایران در سال 2003 تحت تاثیر فشارهای جهانی متوقف شده بود. این در واقع تحلیل گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکاست.
برای کسی که در این دوره حضور داشته است، واقعیت زیروبم های مختلفی دارد.از موقعی که کارخانه غنی سازی در نظنز “کشف” شد، فشارها بر ایران شدت هرچه بیشتری گرفت و آمریکایی ها نیت شان را برای کشاندن ایران به شورای امنیت پنهان نکردند. در همین دوره بود که به ابتکار دومینیک دو ویلپن، سه وزیر خارجه اروپایی، جک استراو، یوشکا فیشرو خود دوویلپن به تهران رفتند تا برای خروج از بحران راه حل ارایه دهند. این حرکت که نمایشی از حسن نیت بود، تنش را کاهش داد وایرانی ها را، هرچند موقتاً، به راه راست برگرداند.
آقای تورتره از اینکه مفاد گزارش آمریکا امروز اتخاذ تحریم های جدید در شورای امنیت را با مشکل بیشتری مواجه ساخته است، ابراز تأسف می کند. بهتر است ایشان زیاد تأسف نخورد، زیرا آنچه که امروز به ایران صدمه می زند تحریم های سازمان ملل نیست، بلکه تحریم های سابق آمریکا، که همچنان به قوت خود باقی است، و نیز تحریم های غیر رسمی از طریق فشار خزانه آمریکا بر بانک های جهان برای دلسرد کردن آنان از معامله با ایران است.
پیشرفت بدون مانع
و اما، برخلاف گفته های شایع، ایران را نمی توان با همزمان کردن تحریم و پیشنهاد مذاکره تکان داد. هیچکس تا کنون نتوانسته است با جنباندن هویج و چماق در یک زمان، توجه موجودی را جلب کند. بهتر این است که از این دو روش به طورزنجیره ای استفاده شود. این درسی است که تجربه 2003 به ما آموخته است.
اینک دو سال است که پیشنهاد ازسر گیری مذاکرات با ایران با پیش شرط قطع فعالیت غنی سازی اورانیوم، شورای امنیت را به خود مشغول داشته است. اما ایران که خاطره خوشی از اولین تجربه تعلیق بی نتیجه خود ندارد، خود را به نشنیدن می زند. وچون مذاکره ای در کار نیست، بدون آنکه مانعی در برابرش باشد، در مسیر تسلط بر این فن آوری حساس، پیش می رود. این بهترین هدیه ای است که می توانستیم به افراطی های حکومت ایران بدهیم. اگر به همین روش ادامه دهیم، راه انتخاب مجدد احمدی نژاد را در سال 2009 هموار کرده ایم.
پس تا حالا دو سال را از دست داده ایم. خوشبختانه، گزارش سازمان اطلاعات آمریکا نشان می دهد که ما، قبل از اینکه ایران بتواند تصمیم به تولید بمب بگیرد، حداقل سه یا چهارسال فرصت خواهیم داشت. چرا نباید یک سوم یا یک چهارم این زمان را صرف مذاکرات واقعی، بدون پیش داوری وپیش شرط کنیم؟ هیچ چیز مانع از آن نیست که در اولین دیدارها، در مسیر دستیابی به آنچه که امروز نتوانسته ایم به دست آوریم، پیش رویم.
لازم به یادآوری است که ماحصل تحلیل آمریکا این است که حکومت ایران، اگر با زبان قیمت و امتیازها با آن حرف زده شود، ظرفیت رفتار عقلایی را دارد. و اگر چنانچه مذاکرات شکست بخورد یا اگر دیدیم که ایرانی ها مصمم به تولید سلاح هسته ای اند، هنوز فرصت کافی خواهیم داشت که با تکیه بر مبانی به مراتب استوارتری، به مرحله اقدامات تنبیهی فصل هفتم منشور سازمان ملل باز گردیم.
منبع: لوموند (به قلم فرانسوا نیکولو)