رابطه خربزه با اصلاح طلبی

روزبه میرابراهیمی
روزبه میرابراهیمی

po_rozbeh_mir_ebrahimi.jpg

سخنان چند روز پیش محمد رضا باهنر در دانشگاه شیراز بهانه ای شد برای نوشتن این مطلب. این عضو سرشناس جریان اصولگرا در پاسخ به دانشجویی که در پشت تریبون وقتی پرسشش را مطرح می کرد گفت: “ما همین الان که در پشت تریبون قرار گرفتیم برای طرح پرسش خود نگران این هستیم که از فردا به انواع و اقسام فشار برای محرومیت و تعلیق و … مواجه نشویم.”( نقل به مضمون) و در پاسخ به چنین جمله ای باهنر به طعنه گفت: “هر که خربزه می خورد باید پای لرزش هم بیاستد.”

اینکه چرا این عضو اصولگرای مجلس شورای اسلامی به مانند شهردار سابق ( احمدی نژاد) زبان طعنه را برمی گزیند بماند برای بعد. اما این جمله گویای واقعیات بسیاری هم هست.

1 – در ایران آزادی بیان وجود دارد اما این آزادی مانند خربزه خوردن است و تاوان در پی دارد. یعنی اصولگرایان هم معترفتند که آزادی پس از بیانی وجود ندارد.

2- در ایران مقوله پرسشگری و پاسخگویی بیشتر غیر جدی تلقی می شود و برای نشات روح هر از چند گاهی از سوی یکی از سکانداران مطرح و جهت تفریح برخی را به خربزه خوردن وا می دارد.

3- همه مقولات و مباحث که حتی از چند کیلومتری بعضی چیزها هم بگذرد مصداق خربزه است و باید لرزش را هم کشید.

اما بد نیست از این گفته ها برای پیشبرد اصلاحات هم سود برد. کاش همه اصلاح طلبان اهل خربزه خوردن بودند. در طول این سال ها دقیقا همین مقوله که از سوی یک اصولگرا دست گذاشته شده است از نقاط ضعف اصلاح طلبان بود. اصلاح طلبان کمتر حاضر بودند به چیزهایی از جنس خربزه بیاندیشند. شاید اگر با همین منطق پیش می رفتند کسان دیگری که امروز از خربزه و لرزش می گویند باید بابت اعمالشان در نقض حقوق ملت به فکر لرزش بعد از خربزه خوری می افتادند.

اما چند یاد آوری از غفلت های دو جریان

محافظه کاران (اصولگرایان)

زیر سوال بردن آزادی بیان

زیر سوال بردن انتخاب های مردم

زیر سوال بردن آزادی احزاب

زیر سوال بردن آزادی نشر

زیر سوال بردن آزادی مطبوعات

زیر سوال بردن استقلال دانشگاه ها

زیر سوال بردن استقلال نویسندگان و روزنامه نگاران

زیر سوال بردن جمهوریت

…..

اصلاح طلبان

عدم مقاومت در مقابل محدودیت آزادی بیان

عدم مقاومت در مقابل زیر سوال رفتن آزادی انتخاب کردن و انتخاب شدن

عدم مقاومت در مقابل محدودیت برای فعالیت های احزاب

عدم مقاومت در مقابل سانسور شدید در عرصه نشر

عدم مقاومت در مقابل خنثی سازی رسانه های مستقل

سکوت در مقابل فشار های محدود کننده در عرصه دانشگاه ها

عدم مقاومت برای استیفای حقوق خوده اصلاح طلبان چه رسد به استیفای حقوق مردم

می توان به این فهرست موارد دیگری را هم اضافه کرد. اما همه منظور صاحب این قلم این است که با توجه به سخن محمدرضا باهنر برای پیشرفت در اصلاحات باید هم خریزه خورد و هم پای لرزش ایستاد. آیا تا کنون چنین کرده ایم؟ آیا برای اصولگرایان لرزشی را ایجاد کردیم؟