در امتحان نهایی سالجاری، یکی از دانشآموزان پیشدانشگاهی شهر کرج هنگام خروج از جلسه امتحان، سهوا و به اشتباه به جای تحویل برگه پاسخنامه، برگه سوالات را تحویل داد و با خیالی آسوده راهی منزل شد. پس از رسیدن به منزل، از مدرسه تماس گرفتند و موضوع عدم تحویل برگه امتحانی را به اولیای وی اطلاع دادند. دانشآموز پس از جستوجوی کیف و وسایل درسی و مشاهده پاسخنامه متوجه اشتباه خود شد و سراسیمه به مدرسه بازگشت و برگه پاسخنامه را تحویل داد. حتی با پذیرش سهوی بودن و اشتباه در عدم تحویل برگه امتحانی، به علت نهایی و سراسری بودن آزمون خرداد ماه، پذیرفتنی است نمره درس مورد نظر برای آن دانشآموز “صفر” لحاظ شود و با وجود تناسب بین خطا و تنبیه از نظر هر ناظری کم و بیش قابل پذیرش باشد.
اما مسأله از آنجا عجیب مینماید که پیش از برگزاری امتحان بعدی، از آموزش و پرورش کرج به مسئولان مدرسه با استناد به آییننامه امتحانی ابلاغ میشود، تمامی دروس آن ترم، برای دانشآموز “صفر” در نظر گرفته شود و از حضور دانشآموز در جلسه امتحانی باقیمانده جلوگیری شود! این داستان واقعی مربوط به دانشآموزی است که در تمام دوران تحصیل خود، کارنامه و سوابق تحصیلی و انضباطی مثبت و قابل قبولی داشته است. متاسفانه پیگیریهای اولیای دانشآموز راه به جایی نمیبرد و کارشناس مربوطه با نشان دادن آییننامه امتحانی، به آنها میگوید هیچ راهی برای اعتراض به این حکم وجود ندارد.
در آییننامه رسیدگی به تخلفات امتحانی آمده است: “فردی که در امتحانات نهایی دوره راهنمایی و امتحانات داخلی یا نهایی دوره متوسطه در یک نوبت امتحانی مرتکب تکرار تخلف شود، امتحانات انجام شده وی در آن نوبت باطل و از شرکت در امتحانات بقیه دروس محروم میگردد” (ماده ۵). در این ماده به وضوح به تکرار تخلف از سوی دانشآموز در نوبت امتحانی تأکید شده است. اما در جدول پیوست همین آییننامه مجازات بیرون بردن ورقه امتحانی را باطل شدن امتحانات انجام شده و محروم ماندن از بقیه دروس امتحانی باقیمانده از همان نوبت برشمرده است که به وضوح با متن ماده ۵ که بر “تکرار تخلف” تأکید کرده است، مغایر است. فارغ از این تغایر در درون آییننامه، اشاره به چند نکته در این باره ضروری است:
۱- طبق ماده ۹ همان آییننامه، “رسیدگی به تخلف در امتحانات داخلی به عهده شورای مدرسه و در امتحانات نهایی به عهده کمیسیون رسیدگی به تخلفات امتحانات نهایی است.” در مراجعه اولیای دانشآموز به اداره کل به هیچ وجه سخن از رأی کمیسیون نبود، بلکه گفته شد اگر فلانی بپذیرد، حل میشود. ولی فلانی گفت با اشاره به آییننامه و با نگاهی فرمال و بدون توجه به شرایط و ویژگی خطا، با گفتن این که “خطا بالاتر از این حرفهاست و امکان بازگرداندن رأی وجود ندارد”، امکان هر گونه پیگیری را مسدود کرد؛ تو گویی فلانی همه کمیسیون است و وی به جای کمیسیون مینویسد و رأی میخواند.
۲- آییننامه رسیدگی به تخلف امتحانات کاملا یک طرفه تنظیم شده است و تمام تقصیر را به عهده دانشآموز میبیند. این در صورتی است که ضابطان امتحانی، بخشی از این فرآیند هستند و بخشی از تخلفات به آنان نیز بازمیگردد. جای این پرسش باقی است که چرا ضابط امتحانی هنگام دریافت برگه، متوجه اشتباه دانشآموز نشد و برگه امتحانی را از دانشآموز تحویل نگرفت؟ علاوه بر این که حق هیچ گونه اعتراضی را در این موارد برای دانشآموزان قایل نیست و فرآیند رسیدگی را کاملا یکطرفه و از طرف دیگر کاملا مسدود کرده است.
۳- نکته دوم میزان تطابق تنبیه با خطای دانشآموز است. اگر این تطابق وجود نداشته باشد، قانون یا بلااثر میشود یا ظالمانه تلقی میگردد. هر چند نمره صفر برای درسی که برگه امتحانی آن از حوزه خارج شده باشد، پذیرفتنی و عادلانه قلمداد میشود، ولی باطل کردن تمام امتحانات و عدم اجازه ورود به باقی امتحانات به علت بروز یک اشتباه سهوی با هیچ عقل سلیمی پذیرفتنی نیست. باطل کردن تمام امتحانات چنین دانشآموزانی و به تبع آن اعمال نمره صفر برای انضباط او و در نهایت معدل صفر برای آن نوبت امتحانی، بدون در نظر گرفتن قصور دیگر عوامل و عدم تکرار تخلف در آن نوبت و سابقه دانشآموز در طول ۱۱ سال تحصیلیاش، از یک سو ممتنع عقلی است و از سوی دیگر ظالمانه تلقی میشود.
۴- یکی از وظایف آموزش و پرورش آگاه کردن دانشآموزان از آییننامه امتحانی است. این در صورتی است که تقریباً هیچ تلاشی در این زمینه صورت نمیگیرد و دانشآموزان از این آییننامه اطلاع چندانی ندارند و آنها در فرآیند تحصیل رفته رفته با محتوای برخی مواد آن آشنا میشوند. اما به ندرت، دانشآموزی اطلاع دارد که خارج کردن سهوی برگه امتحانی مساوی ابطال کل امتحانات نوبت امتحانی است و بهندرت به دانشآموزان چنین اطلاعی داده میشود. در این صورت، وقتی چنین اطلاعی داده نمیشود، چرا دانشآموزان باید با چنین جزای سنگینی مواجه باشند، و این حکایت از قصور بزرگ آموزش و پرورش و سهم آن در بروز چنین اشتباهی است.
۵- شورای دانشآموزی یکی از نهادهای مدنی است که طبق اهدافش باید در چنین زمینههایی ورود یابد. این شورا تاکنون چه تعداد از آییننامههای اجرایی آموزش و پرورش را که توسط بزرگسالان و از دیدگاه آنان و برای افزایش کنترل بر کودکان و نوجوانان نگاشته شده، مورد ارزیابی و نقد قرار داده است و تا چه حد موجب تغییر این آییننامهها شده است؟ چرا نماینده شورای دانشآموزی در کمیسیون رسیدگی به تخلفات امتحانی دانشآموزان حضور ندارد؟
۶- هدف از تدوین آییننامهها، روالمند کردن فرآیندهای اجرایی است تا از اعمالنظر شخصی جلوگیری شود. اما در نظام آموزش و پرورش، آییننامه باید در چارچوب فلسفه تربیتی این نظام باشد تا بتواند در جهت هدف اصلی آن جای گیرد. شورای عالی آموزش و پرورش درسال ۷۷ با تدوین اهداف نظام آموزش و پرورش، هدف غایی نظام تعلیم و تربیت اسلامی را رسیدن به قرب الهی ذکر کرده و برای آن ۵۵ بند نوشته است. مروری بر آن بندهای پرطمطراق و فاخر، شکاف عظیم بین آن اهداف و چنین آییننامهها و رفتارهای اقتدارگرایانه را به خوبی نشان میدهد؛ رفتارها و احکامی که به جز بیاعتمادی، ترس، نفرت و انزجار، ناامیدی و بدبینی را از آموزش و پرورش به همراه ندارد. مگر میتوان با آییننامههای یک سویه و اقتدارگرایانه که گوشش را بر هر توضیحی و چشمش را بر سهم دیگران میبندد، روحیه گذشت و فداکاری و سعهصدر و تحقق قسط اسلامی و برادری و تعاون و مسئولیتپذیری و احترام به قانون و بقیه شعارهای زیبای مصوبه شورای عالی را پرورش داد و تقویت کرد؟ با حرف نمیتوان به این اهداف رسید، در عمل باید…
منبع: شهروند، ۱۷خرداد