این خودش یک نبوغ کم نظیر است که یک حکومت همه پیش بینی ها و سییاست هایش غلط باشد. مثلا همین آقای ولایتی که شانزده سال وزیر خارجه ایران بود و در این مدت دوازده برنامه استراتژیک مهم داشت و تقریبا که نه، تحقیقا همه برنامه هایش شکست خورد. یا مثلا دولت خاتمی این همه روی فرهنگ و آزادی های سیاسی تاکید داشت، و به همین دلیل هم در اقتصاد موفق شد. یا احمدی نژاد که تمام تاکیدش روی از بین بردن نشانه های اشرافیگری و رسیدگی پابرهنگان بود و در عمل موفق شد واردات پورشه را بالا ببرد و همه چیز را گران کند. حالا حکایت ازدواج و طلاق در کشور است.
مسئولان حکومتی تا حالا صد تا دلیل و منطق برای ازدواج جوانان ذکر کردند که دقیقا همانها علت طلاق است. می گویند جوانان زود ازدواج کنند، و اتفاقا همین ازدواج های زودرس دلیل طلاق است. یا مثلا تاکید می کنند که ازدواج کنید تا زودتر بچه دار شوید و این یک سیاست مهم دولت است که زادوولد افزایش پیدا کند. و درست در همان زمانی که بنای سیاست دولت افزایش زادوولد است، رشد جمعیت کاهش پیدا می کند. یا در همان زمانی که دولت تلاش می کند که تعداد ازدواج ها افزایش پیدا کند و درست در همان زمان میزان طلاق افزایش پیدا می کند. یعنی نشد که حکومت یک تصمیم بگیرد و آن تصمیم به نتیجه برسد.
در همین راستا آقای محسن خان قرائتی، اوپرا وینفری کاشون با حرکات اضافی سروگردن گفته است که “مخالف ازدواج دانشجویی و موافق ازدواج دبیرستانی هستم.” حالا چرا اینهمه دیر؟ آدم کار امروز را به فردا نمی اندازد، این ها که قرار است در دبیرستان ازدواج کنند، در همان مهد کودک ازدواج کنند که با همدیگر بزرگ شوند و کلی هم خاله بازی و دکتر بازی می کنند و بهشان خوش می گذرد. اصلا همان روزی که بچه یاعلی می گوید و می پرد بیرون، همان روز می شود عقدشان کرد و تمام شود برود پی کارش. به قول خاله خانباجی های قدیمی “ دختره رو هنوز از شیر نگرفته ببنندش به گردن شوهر” حالا قافیه هم درست نشد خیالی نیست. به نظرم اگر با همین فرمان پیش بروند، ملت از سال دیگر تا قبل از پنجاه سالگی ازدواج نمی کنند.
هنگ موتورسواران
وقتی بچه بابا از بابای بچه می پرسد: بابا شغل ات چیه؟ بابای بچه به بچه بابا می گوید: پسرم! شغل بابا اصغرت اینه که زنها رو توی خیابون کتک می زنه. فکر کنید چنین بچه ای چه آینده درخشانی دارد. تازه وقتی هم بزرگ شد و کارش شد قاچاقچی مواد یا سارق مسلحانه و خواهرش شد جی جی خانم، پدر ومادرش به این فکر می کنند که چرا چنین اتفاقی برای بچه هایش می افتد. فعلا جنگ میان وزارت کشور و هنگ موتورسواران حزب الله در حال وقوع است. موتورسواران می گویند که به زودی تمام شهر محل فعالیت حزب الله می شود، قائم مقام وزیرکشور هم گفته: “مجوزی برای فعالیت موتورسواران آمر به معروف ندادیم.” خدا آخر و عاقبت ملت را بخیر کند.
شکایت از دولت
این هم آخر و عاقبت دزدگیر ۸۸ ، بدبختی مردم را ببین که دولت رسمی کشور، با بیست میلیون رای رئیس جمهور، توانایی گرفتن پول و اموال کشور را از رئیس جمهور سابق ندارد. طرف ۷۰۰ میلیارد دلار پول کشور را تبدیل کرد به زباله، 70 میلیارد پول کشور را گم و گور کرد و فرستاد توی جیب دوستان و آشنایان و خانواده اعضای هیات دولت، حالا حاضر نیست خودروهای دولتی و ساختمانهای دولتی را پس بدهد. باز شانس آوردیم که اعضای هیات دولت در ساختمان ریاست جمهوری زندگی نمی کنند، وگرنه الآن لحاف و تشک احمدی نژاد و مشائی و بقایی پهن بود توی ساختمان ریاست جمهوری و حالا حالاها داشتند حالش را می بردند. این که پابرهنه کم مصرف و ایثارگر است و این همه بالا کشیده، ببین اگر پابرهنه نبود می خواست چه بلایی سر ملت بیاورد؟