راجر کوهن
ماه گذشته در نیویورک در جلسه صبحانه با رئیس جمهور ایران شرکت داشتم. روزنامه نگاران دیگر ناهار یا شام با او بودند. شور و شوق احمدی نژاد درباره امام زمان که او منتظر ظهورش هست تنها با شورو شوق او درمورد جلب رسانه های غربی همسنگ است.
در آن زمان به خاطر سرو صدای بیش از حد و تمرکز زیاد رسانه ها، تحلیل ها و موضع گیری های سطحی آنها از موضوع ایران و بی اطلاعی محافل سیاسی آمریکا و غرب از واقعیت های رابطه با ایران ترجیح دادم که مطلب خود را منتشر نکنم.
تنها حقه ای که احمدی نژاد در آستین خود دارد موضوع «معیارهای دوگانه» است. اگر در مورد برنامه های هسته ای ایران بپرسید فوری موضوع را به قدرت هسته ای اسراییل مربوط می کند، از او در مورد وضع اقتصادی ایران بپرسید، بحث را به بحران اقتصادی آمریکا و جهان در سپتامبر 2008 می کشاند،از او درمورد مجازات اعدام بپرسید، از شما در مورد قوانین تگزاس سووال می کند. از او درباره دروغگویی ایران در نقض حقوق بشر بپرسید، از گوانتامو و ابوغریب می گوید.
اصلا عجیب نیست که احمدی نژاد در برنامه فرید ذکریا مخاطبانی پیدا کرد. او به اندازه کافی ماهر هست که کمی شبیه به تونی کرتیس در فیلم ترسناک “خفه کننده بوستون” باشد و دائما به شکل ترسناکی تغییر شخصیت بدهد.
احمدی نژاد که اکثر ایرانی ها وی را به ریاست دولت قبول ندارند و انتخابش را تقلب می خوانند با مطرح کردن موضاعاتی نظیر دست داشتن دولت آمریکا در حادثه 11 سپتامبر، افسانه بودن هولوکاست، یا اینکه ایران یک کشور آزاد است می تواند تبدیل به یک ستاره برای رسانه ها یا شخصیت منفی فیلم بشود.
و این گفته ها به چه دردی می خورد؟ به نظر من هیچ فایده ای جز اضافه کردن به بدبختی 71 میلیون ایرانی منزوی شده، ندارد. این مرد فقط گزافه می گوید.
محمود احمدی نژاد ممکن است نفرت برانگیز باشد ولی خطرناک نیست. برخی به ویژه در اسراییل ممکن است وی را به خاطر سابقه اظهار نظرهای ضد اسراییلی اش، خطرناک بدانند. ولی برای برخی دیگر خطرناک جلوه دادن محمود احمدی نژاد یک نیاز یا جهت گیری سیاسی است.
رئیس جمهور ایران وارد ششمین سال ریاست جمهوری اش می شود، نظام جمهوری اسلامی ایران در زمان وی بیش از همیشه چند پاره شده است، جوانان ایران مورد تجاوز و خشونت قرار گرفته اند و برنامه های اتمی اش مثل “روند صلح در خاور میانه” همینطور ادامه دارد.
اخیرا مقاله ای را که همکارانم جان مارکوف و دیوید سنجر نوشته بودند، می خواندم:« اسراییلی ها در گذشته پیش بینی کرده بودند که ایران در فاصله سالهای 1999 تا 2004 سلاح هسته ای تولید خواهد کرد ولی اکنون به نظر می رسد که آنها نیز این مهلت را تا سال 2014 تمدید کرده اند.» از آن زمان بیش از یک دهه می گذرد و گرگ هنوز پشت در ها ظاهر نشده است.
مسلما چنین پیش بینی هایی اتفاقی است، ممکن است سانتریفوژ های نطنز گرفتار ویروس استانکس نت شده باشند و دانشمندان ایرانی پسته ایرانی را برای فروش بیشتر شبیه سازی کرده باشند. اما همچنان جنگ راه خطرناکی برای آمریکا و اسرائیل است.
اغراق در میزان خطر ایران و بزرگ جلوه دادن تهدیدهای ناشی از این کشور می تواند بسیار زیانبار باشد. فراموش نکنیم که حمله نظامی و چندین سال جنگ با همسایه غربی ایران دقیقا با همین اغراق ها در مورد توان تسلیحاتی عراق آغاز شد. فراموش نکنیم که صدام حسین پس از دستگیری در بازجویی های خود گفت که با وجود فلج بودن کامل برنامه های تسلیحاتی عراق، او همیشه از یک نوع ابهام آفرینی در مورد قدرت سلاحهای غیرمتعارف این کشور به عنوان یک عامل دفاعی و بازدارنده استفاده می کرد.
برنامه ایران چیست؟ ایران، جزو امضا کنندگان پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای (ان پی تی) است و در نتیجه بازرسان آژانس می توانند از مراکز هسته ای ایران بازدید کنند. براساس گزارش های آژانس، تعداد سانتریفوژهای فعال در مرکز نطنز به نسبت سال گذشته 23 درصد کاهش یافته و تولید اورانیوم با غلظت ناچیز با مشکلات فراوانی روبرو است. سازمان های اطلاعاتی آمریکا می گویند که حکومت ایران هنوز تصمیم به تولید سلاح های هسته ای نگرفته و اتخاذ یک چنین تصمیمی به سرعت برای جامعه جهانی مشخص خواهد شد چون با اخراج بازرسان آژانس همزمان خواهد بود.
من با این گفته مارک فیتزپاتریک، از موسسه مطالعات استراتژیک، موافقم که امسال به واشنگتن پست گفت :«ایران به تولید اورانیوم غنی شده ادامه خواهد داد ولی هیچ گاه یک بمب هسته ای نخواهد ساخت چون به خوبی می داند که عبور از این خط قرمز زمینه ساز حمله نظامی به آن کشور خواهد بود».
پس هنوز فرصت هست. جفری گلدبرگ، از ماهنامه “ آتلانتیک” می گوید که دولت اوباما که تنها راه جلوگیری از توانمندی هسته ای ایران، حمله نظامی اسراییل است. او حتی هشدار می دهد که 50 درصد حمله اسراییل تا ماه ژوئیه سال آینده عملی خواهد شد.
بله، احمدی نژاد لولو خورخوره است. اما یکی از راههای تضعیف ایران در منطقه به نتیجه رساندن مذاکرات صلح خاورمیانه است هر چند بعید است که این صلح به این زودی ها به دست آید.
با این حال نه دولت آمریکا و نه اسراییل، هیچ یک در سال آینده به ایران حمله نخواهند کرد. ایران یک ببر کاغذی و یا به زبانی دیگر یک تهدید پسامدرن برای غرب است. وجود چنین دشمنی برای غرب فواید گوناگونی دارد ولی در هر حال راه انداختن سومین جنگ غرب علیه یک کشور مسلمان در حال حاضر و در آینده بسیار بعید به نظر می رسد.
نیویورک تایمز، 12 اکتبر