مادر هژیر ابراهیمی، از جمله زندانیانی که مقامات امنیتی ـ قضایی آنها را متهم به جاسوسی برای دولت انگلستان کرده، با رد اتهامات وارده علیه فرزندش در مصاحبه با روز می گوید: “پسرم هیچگاه عضو احزاب کرد نبوده است. او حتی حاضر به پیگیری اخبار تلویزیون های این احزاب هم نبود، چه برسد به عضوت در آنها. او یک راننده تاکسی ساده بود. مردم مریوان دوستش داشتند و احترام خاصی برایش قائل بودند.”
اقبال مرادی، پدر یکی دیگر از متهمان این پرونده نیز اتهامات مطرح شده علیه پسرش را بی اساس می خواند و می گوید: “پسرم در هیچ مقطعی و تحت هیچ شرایطی کمترین ارتباطی با کومله و هیچ جریان سیاسی دیگری نداشته است. او به هنگام دستگیری کمتر از شانزده سال سن داشت.”
رسانههای وابسته به دولت، روز پنجشنبه هفته گذشته به نقل از وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، از بازداشت “چهار تروریست” مرتبط با دولت بریتانیا در شهر مریوان خبر دادند.براساس گزارش این رسانه ها دستگیرشدگان طی دو سال گذشته، مرتکب پنج ترور شدهاند. آنها همچنین خبر داده بودند که از مجید بختیاری، هژیر ابراهیمی، لقمان مرادی و زنیار مرادی، اسلحه، اسناد و مدارکی به دست آمده که نشانگر رابطه آنها با اعضای کومله در کردستان است.
کومله اما طی بیانیههایی هر گونه ارتباط این افراد را با این حزب تکذیب کرده؛ فعالان کرد هم طرح این اتهامات را مبهم و مشکوک توصیف می کنند و معتقدند این موضوع تلاشی دیگر در راستای امنیتی کردن فضای کردستان و قربانی کردن جوانان کرد است.
رشته اتهامات بی اساس
روز پنجشنبه هفته گذشته، پرس تی وی، شبکه انگلیسی زبان خبری جمهوری اسلامی به نقل از وزارت اطلاعات ایران، اعلام کرد افراد بازداشت شده اعتراف کرده اند به آنها گفته شده بود در ازای هر قتل ۲۰ هزار دلار دریافت خواهند کرد، اما آنان فقط هشت هزار دلار برای هر قتل دریافت کرده اند.
وزارت اطلاعات همچنین ادعا کرده افراد دستگیر شده با اعضای حزب کومله در ارتباط بوده و از فردی به نام جلیل فتاحی، از رهبران کومله و ساکن بریتانیا، در شهر سلیمانیه عراق دستور می گرفته اند.
اما حزب کومله در اطلاعیهای هر گونه وابستگی این افراد به سازمان خود را تکذیب کرده است.
در اطلاعیه حزب کومله کردستان آمده است: “ما اکیدا اعلام میکنیم که این افراد هیچ وابستگی به حزب کومه له کردستان ایران نداشته و ندارند و اصولا کومله نه در این عمل و نه در هیچگونه قتل و عملیات مسلحانه شرکت ندارد و راه مبارزه سیاسی را به نفع جنبش کردستان و آرمانهای مردم کرد و دموکراسی در ایران میداند.”
کومله زحمتکشان کردستان، نام یکی دیگر از احزاب کرد به رهبری عمر ایلخانیزاده است که در سال ۲۰۰۷ از حزب کومله کردستان ایران که رهبری آن به عهده عبدالله مهتدی است جدا شد. افرادی از این حزب که مقر آن در منطقه حکومتی کردستان عراق و نزدیکی شهر سلیمانیه است در دوسال اخیر به داخل خاک کردستان ایران بازگشته و درگیری هایی با نیروهای نظامی جمهوری اسلامی داشته اند.
این حزب نیز در بیانیه ای هر گونه رابطه افراد بازداشت شده با سازمان خود را تکذیب کرده و آن را “سناریوی دیگری از سوی جمهوری اسلامی علیه جنبش آزادی خواهی کردستان و علیه کومه له” دانسته است.
پرس تی وی اما در گزارش خود اطلاعیه وزارت اطلاعات را به سازمان جاسوسی و اطلاعاتی برون مرزی بریتانیا ارتباط داده که هفته پیش رئیس آن در سخنانی از کارهای اطلاعاتی این سازمان برای متوقف کردن تلاش های هستهای ایران خبر داده بود؛ سخنانی که پرس تی وی آن را اعترافی به فعالیت های جاسوسی در ایران تلقی کرده است.
وزارت خارجه بریتانیا نیز در اطلاعیه کوتاهی درباره اتهامات مطرح شده از سوی جمهوری اسلامی اعلام کرد: “این موضوع تازه ترین مورد از رشته اتهامات بی اساسی است که جمهوری اسلامی طی سی سال گذشته هر چند وقت یک بار مطرح و در روابط دو کشور مشکل ایجاد کرده است.”
عروسی را به عزا تبدیل کردند
همزمان خانواده های بازداشت شدگان و یک حامی حقوق بشر کرد در مصاحبه با روز ضمن رد اتهامات وارده از نهاد های مدافع حقوق بشر می خواهند نسبت به برگزاری یک دادگاه عادلانه واکنش نشان دهند.
از خانم آمنه حیدری، مادر هژیر ابراهیمی، از جمله افرادی که جمهوی اسلامی آنها را متهم به جاسوسی برای دولت انگلستان کرده، در مورد چگونگی بازداشت فرزندش می پرسم. او داستان را اینگونه بیان می کند: “هژیر در 12 مرداد ماه سال جاری، یعنی روزی که فردای آن قرار بود مراسم عروسی اش برگزار شود بازداشت شد. با پسرم تا ساعت 2 بعد از ظهر مشغول خرید های مربوط به مراسم عروسی بودیم. هنگام بازگشت به خانه در مقابل در منزل افراد ناشناسی را دیدم. آز آنجایی که آنها لباس شخصی به تن داشتند، به آنها دقت نکردم. پسرم من را از ماشین پیاده کرد و گفت به منزل نامزدش می رود. ساعاتی بعد اما نامزدش تلفن زد و سراغش را گرفت. من تعجب کردم. نامزدش گفت که به تلفن همراه هژیر زنگ زده و او هم تنها توانسته است بگوید که با چند شخص فارس زبان درگیر شده است. قرار شده بود بعدا به نامزدش تلفن بزند. اما او بعد از مدتی نگران شده و باز هم به گوشی تلفن هژیر زنگ می زند که آنطرف خط شخصی به وی گفته که حق ندارد تا ساعت چهار به تلفن زنگ بزند. ساعت چهار ابتدا از موبایل خودم به هژیر زنگ زدم، کسی گوشی را برنداشت. با تلفن ثابت زنگ زدم، این بار صدای پسرم را آنسوی خط شنیدم که گفت عروسی را به هم بزنم. این را گفت و تلفن قطع شد.”
خانم حیدری می افزاید: “در تماس بعدی که دقایقی بعد از آن صورت گرفت، از او خواهش کردم بگوید کجاست. گفت جایی هستم که نمی توانم صحبت کنم. اصرار کردم، گفت همان جای قبلی هستم. تلفن قطع شد. روز سه شنبه هژیر دستگیر شد، تا روز شنبه تلاشهایمان برای پیدا کردن محل نگهداری او بی نتیجه ماند. روز شنبه به ستاد خبری مریوان مراجعه کردیم. آنها گفتند که هژیر پس از بازداشت، به اداره اطلاعات سنندج منتقل شده و از دست آنها هیچ کاری بر نمی آید.”
از او علت بازداشت پسرش را می پرسم، می گوید: “زمستان سال گذشته بود، ماشینش را وسط خیابان توقیف کرده و پس از تفتیش، آن را به اداره اطلاعات برده بودند. پسرم را بعد از چند ساعت آزاد کردند. اما در طول آن هفته چندین بار دیگر او را احضار کردند و مورد بازجویی قرار دادند. ظاهرا این بازجویی ها در ارتباط با سفرهای پسرم به کردستان عراق بوده؛ سفرهایی که پسرم از اساس آنها رارد کرده است.”
مادر هژیر ابراهیمی می افزاید: “از آن تاریخ به بعد، پسرم دیگر به اداره اطلاعات احضار نشد تا 12 مرداد ماه سال جاری. بعد از اطلاع از انتقال وی به سنندج، ما به اداره اطلاعات مراجعه کردیم. بدون آنکه موفق به ملاقات شویم آنها گفتند که خودشان با ما تماس می گیرند. آنها به اتهامات پسرم اشاره ای نکردند، گفتند خودش تماس میگیرد. بعد از گذشت 9 روز هژیر تماس گرفت، با صدایی بغض گرفته از شرایط به وجود آمده و وضعیت نامناسبش شکایت داشت. تاکید کرد که از سوی مسئولان زندان تهدید شده که در مورد اتهاماتم صحبت نکند. بعد از آن تماس، ماه ها از هژیر خبر نداشتیم تا هفته گذشته که موضوع اتهامات مطرح شده علیه وی از تلویزیون و رسانهها پخش شد.”
یکی از اتهامات مطرح شده علیه هژیر ابراهیمی داشتن ارتباط با حزب کومله است. اما آیا او واقعا عضو این حزب بوده است؟ مادرش می گوید: “پسرم هیچگاه عضو احزاب کرد نبوده است. او حتی حاضر به پیگیری اخبار تلویزیون های این احزاب هم نبود چه برسد به عضوت در آنها. او یک راننده تاکسی بود. مردم مریوان دوستش داشتند و احترام خاصی برایش قائل بودند.”
از خانم حیدری در مورد سایر متهمین سئوال می کنیم. می گوید: “آنها را نمی شناسم. دیگر متهم ها از دوسال قبل دستگیر شده اند. اما پسر من تنها سه ماه از بازداشتش می گذرد.”
مادر این متهم به “جاسوسی” در پایان از نهادهای حقوق بشری می خواهد در راستای اثبات بی گناهی پسرش تلاش کنند. می گوید: “خدا را خوش نمی آید شب عروسی پسرم را به عزا تبدیل کردند. اگر نهاد های حقوق بشری نسبت به وضع پرونده پسرم بی تفاوت باشند، من خودکشی خواهم کرد. هم من هم خواهرش. زندگی من از زندگی پسرم جدا نیست. پسر من بی گناه است. سه ماه است نامزدش در انتظار آزادی و مراسم عروسی است. آنها زیباترین روز زندگی پسرم را از وی گرفتند، عروسی را به عزا تبدیل کردند. تمام مردم مریوان پسرم را می شناسند، او یک راننده تاکسی معصوم و جوانی سر به زیر و مودب بود.”
پسرم سیاسی نبوده است
اقبال مرادی، پدر زانیار مردای یکی دیگر از متهمین است. وی هم اکنون به همراه خانواده اش ساکن کردستان عراق است و آنطور که خودش می گوید به عنوان یک فعال سیاسی مستقل در این منطقه فعالیت می کند.
از او در مورد تاریخ بازداشت فرزندش می پرسیم. می گوید: “در تاریخ 20 اسفند 1387 در عمق خاک کردستان عراق مورد سوء قصد نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفتم و به شدت مجروح شدم. هشت روز پس از این حادثه زانیار در مریوان دستگیر شد. نزدیک به بیست ماه است که زانیار در زندان است. از آن زمان به بعد ما هیچ اطلاعی از سرنوشت فرزندمان نداریم. از خانواده ما تنها زانیار داخل ایران مانده بود، بقیه ما سالهاست که به دلایل سیاسی از ایران خارج شده و در کردستان عراق ساکن هستیم. در طول مدت بازداشت به جز یک بار که پدربزرگ و مادربزرگش موفق به ملاقات وی شدند، هیچ اطلاع دیگری از وی نداشته ایم. این موضوع را هم از رسانهها شنیدیم.”
به گفتهی آقای مرادی، زانیار در آن ملاقات گفته بود که آنها اتهامات غیر مستندی را علیه ما مطرح کرده اند؛ آنطور که او می گوید تصور پسرش این بوده که بازداشت وی برای تحت فشار قرار دادن پدرش بوده است.
در مورد اتهام عضویت در کومله می پرسیم. او داشتن هر گونه ارتباط پسرش با این حزب راتکذیب می کند: “پسرم در هیچ مقطعی و تحت هیچ شرایطی کمترین ارتباطی با کومله و هیچ جریان سیاسی دیگری نداشته است. او به هنگام دستگیری کمتر از شانزده سال سن داشته. هیچ یک از جریان های سیاسی فردی با این سن و سال رابرای فعالیت نمی پذیرد.”
داستان دنباله دار “هیوا تاب”
به آقای مرادی می گویم پرس تی وی به نقل از وزارت اطلاعات گفته است پسر وی به همراه بقیه متهمان از شخصی به اسم “جلیل فتاحیان” دستور می گرفته است، آیا او این شخص را می شناسد؟ می گوید :“شخصی به این اسم را نمی شناسم. من سالهاست در کردستان عراق زندگی می کنم و ارتباط تشکیلاتی با گروه های سیاسی ندارم.”
پس علل بازداشت پسرش چه می تواند باشد؟ می گوید: “از جمله اتهاماتی که علیه فرزند من و دیگر بازداشت شدگان مطرح است، دست داشتن در انجام چندین ترور در کردستان است. این ترورها در واقع از سوی نهاد های امنیتی جمهوری اسلامی و به طور مشخص تحت فرماندهی شخصی به عنوان هیوا تاب انجام گرفته است. حال مقامات جمهوری اسلامی بعد از گذشت نزدیک به 2 سال از بازداشت، بدون ارائه هیچ سندی و تنها با اکتفا به اقرار متهمان می گویند آنها در این ترورها دست داشته اند. موضوع ترور ها و ارتباط آن با عناصر هیوا تاب آنقدر بدیهی است که لازم به توضیح بیشتر نیست. این را افکار عمومی مریوان و کردستان به خوبی می دانند.”
هیوا تاب، همان شخصی است که چندی پیش مجله نیشن آمریکا با معرفی او به عنوان”سرهنگ سپاه” ادعا کرده بود در بازداشت سه کوهنورد آمریکایی در کردستان عراق دست داشته است. این شخص به نوشته مجله نیشن، بعد از واقعه بازداشت آمریکایی ها به جرم قاچاق، آدم ربایی و قتل فرزند و برادرزاده مصطفی شیرزادی، امام جمعه مریوان، دستگیر و زندانی شده است.
بنا به اطلاع منابع خبری کردستان ایران، هیوا تاب یکی از عوامل کلیدی سپاه پاسداران در منطقه کردستان بوده است که در پی سفر سال گذشته آیت الله خامنه ای به کردستان از کار برکنار و هم اکنون در بازداشت به سر می برد. به گزارش روانیوز، به دنبال مراجعه چهار تهرانی به منطقه کردستان که خود را مهندس برق معرفی کرده بودند و در پی مراجعه آنها به اداره اطلاعات شهر مریوان، تعدادی از اسناد محرمانه سپاه پاسداران کردستان (تیپ احمد کاظمی) و اداره اطلاعات به تهران منتقل می شود.
در پی مراجعه این افراد به اطلاعات و سپاه پاسداران مریوان، شایعهی اینکه “هیوا تاب” فرمانده سپاه پاسداران کردستان شده است تقویت می شود. بر پایه همین گزارش ماموران اطلاعات در پی سفر آیت الله خامنه ای به کردستان و ترورهای سال گذشته، پرونده “هیوا تاب” را بررسی می کنند و سپس در بدنه سپاه کردستان گمانه زنی هایی در مورد وی مطرح می شود. اما بعد از ترور فرزندان امام جمعه شهر مریوان، یک گروه تحقیقاتی دیگر به ریاست وزیر کشور و مصطفی محمد نجار برای پیداکردن سرنخ ترورهای زنجیره ای وارد کردستان می شوند. در پی تحقیقات صورت گرفته بر روی پرونده های محرمانه بلا فاصله “هیوا تاب” از سوی نیروهای امنیتی دستگیر و به تهران منتقل می شود.
حال آقای مرادی، پدر یکی از متهمان در مورد هیوا تاب می گوید: “این شخص مسئول اطلاعات برون مرزی مریوان بود که در طول سالهای گذشته در کشته شدن ده ها شهروند کرد دست داشته است. او از حدود دو سال پیش مفقود الاثر است. اما مقامات جمهوری اسلامی ادعا می کنند که وی را دستگیر کرده اند. اما تصور مردم منطقه این است که نامبرده در زندان به سر نمی برد و تحت حمایت نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در یکی از شهرهای ایران به سر می برد.”
وادار به اعتراف شده اند
فعالان مدنی کرد نیز در مصابحه با روز، اتهامات مطرح شده از سوی وزارت اطلاعات علیه این چهار جوان کرد را تلاشی دیگر برای امنیتی کردن فضای کردستان می دانند.
رحمان جوانمردی، حامی حقوق بشر کرد، در مصاحبه با روز می گوید: “امنیتی کردن هر منطقهای در ایران بلاشک در جهت سرکوب فعالیت مدنی و مطالبات حقوق بشری در آن منطقه است. برای امنیتی کردن کردستان در دو سال گذشته ترورهای زیادی صورت گرفته که بیشتر قربانیان ان شهروندان کرد و کمتر از نیروهای جمهوری اسلامی بودهاند. گاهی این ترورها بطور بسیار واضحی و با مدارک انکار ناپذیری توسط عوامل جمهوری اسلامی صورت گرفته که مورد هیوا تاب یکی از این موارد است و در مواردی نیز تسویهحسابهای داخلی نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی باعث آن شده است.”
به گفتهی آقای جوانمردی “با توجه به پروندههای کسانی که فقط فعالیت مدنی داشته یا فعالیتهای سیاسی آنها غیر نظامی بوده می بینیم که اتهام جاسوسی و قتل و فعالیت برای احزابی که شاخه نظامی دارند، تنها برای سنگین نمودن پرونده و با توسل بهآن، صدور احکام سنگین صورت می گیرد.”
این فعال حقوق بشر کرد در پایان با “مشکوک” و “مبهم” خواندن پرونده متهمان به جاسوسی برای دولت انگلستان، می گوید: “4جوان کرد را طی یک سال و نیم گذشته و بطور منفصل از همدیگر بازداشت کردهاند، یکی از این جوانها هنگام بازداشت هنوز دارای سن قانونی نبوده است. اینک به این چهار جوان ۲ اتهام بسیار سنگین بستهاند. آنها را به ارتکاب ۵ فقره قتل و جاسوسی برای کشور انگلستان متهم کردهاند. این ۵ ترور مورد ادعای وزارت اطلاعات، معلوم نیست چه زمانی بوده و با چه انگیزهای صورت گرفته است. این جوانان زیر شکنجه وادار به اعتراف شدهاند. تا بحال نه وکیل مدافع داشته و نه از ملاقات و دیگر حقوق یک زندانی برخوردار بودهاند. بنابراین ما از نهادهای مدافع حقوق بشر می خواهیم که در راستای تشکیل یک دادگاه عادلانه و برخورداری از وکیل مدافع و سایر حقوق یک زندانی و بازداشتی از این چهار جوان و خانوادههای آنها حمایت کنند.”