از رنجی که می کشیم

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

همین است که این قدر بدبخت و بیچاره ایم. بخاطر چی؟ چون تحملش را نداریم. حالا کاری به زمان آن خدا بیامرز ندارم، همین که بعد از انقلاب حکومت کاری کرد که مردم اینقدر گفتند “باز هم خدا شاه را بیامرزد” که حالا چند سالی است شاه رفته بهشت و تازه گرفتار بهشت رفتگان شده. بدبختی دعاهای مان هم مفید نیست. فکر کن! رضا شاه و محمدرضا شاه داشتند توی جهنم بغل دست مریلین مونرو و اینشتین و سارتر و کافکا و سایر کفار و گناهکاران حال شان را می کردند، اینقدر گفتیم خدا بیامرزدش که حالا جفت شان آمرزیده شدند و رفتند بهشت افتادند گیر اهل بهشت.

حالا بهشت را بی خیال شوید و برگردیم به جهنم خودمان. آقای علی سعیدی، یعنی همان حجت الاسلام سعیدی نماینده رهبری در سپاه یک تخم دو زرده عظیم الشان ول کرده وسط زندگی ملت و گفته که “مردم باید آماده تحمل رنج ها باشند.” یعنی چه؟ یعنی دیگر روزهای خوش مان تمام شد. از این پس محاصره اقتصادی دشمن خواهد بود. نه که در این سی و پنج سال، چهل سالش در محاصره اقتصادی نبودیم. یعنی از این پس احتمال دارد که در خیابان به خشتک شلوار و مدل مو و علامت های شیطانی لباس مثل آدیداس و نایک که به نظام جمهوری اسلامی دهن کجی می کند، گیر بدهند و حتی لباس پوشیدن مان هم تحت کنترل باشد. دیگر مثل این سی و پنج سال نیست که هیچ وقت یک نفر توی خیابان به شلوار و پیرهن مان گیر نداد.

یعنی از این پس باید برویم توی صف بایستیم، ما هم که اصلا در این سی و پنج سال اصلا نمی دانیم صف چی هست. یعنی ممکن است یکی بزند توی سرت و به عنوان سد معبر مثلا همین بهزاد نبوی را ببرد پنج سال زندان. آن هم بهزاد نبوی که اصلا تا حالا در عمرش زندان نکشیده. دیگر همه خوشبختی مان تمام شد. از این به بعد باید رنج بکشیم. شوخی بی شوخی. حالا کاری نداریم که وقتی هفت سال قبل ۸۲ اقتصاد دادن کشور می گفتند که در آینده ایران در بحران جدی خواهد افتاد و دولت و مجلس و همه و همه بقول رئیس جمهور سابق می گفتند “ایران بزودی اقتصاد اول جهان می شود” و حالا که مثلا سعید لیلاز و ده تا اقتصاد دادن دیگر می گویند که در آینده احتمالا اقتصاد ایران بهتر از گذشته خواهد شد، مجلس و سپاه و کلیه برادران امت ویز ویز می گویند در آینده نزدیک بدبخت می شویم. به نظرم قرار است همین روزها کودتایی چیزی بکنند و دوباره قدرت بیافتد دست باند مصباح و شریعتمداری و سایر رفقا وگرنه چه رنجی قرار است بکشیم که در این سی و پنج سال کشیدیم و در این هشت سال خیلی بیشتر کشیدیم.

 

خطرناکه حسن، فکرشم نکن

آقا! طرف تا همین هفت دقیقه قبل با گاز اشک آور و باتوم و توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد زده پدر مردم را درآورده، حالا وقتی می گوئی که خدا به زمین گرم ات بزند، می گوید خشونت کلامی نکن. ده! برادر من! من آرزو می کنم خداوند شر شما را از سر ما کم کند. بقول خدا بیامرز نادر ابراهیمی نفرین آخرین سلاح یک درمانده است. یعنی ما آرزوی نبودن شما را هم نمی توانیم بکنیم؟

معاون سازمانهای نظامی و قضایی ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر اصفهان گفته است که “باید با کسانی که قصد دین گریزی و اقدام علیه دین دارند برخورد شود.” خدا مرحوم ناپلئون را بیامرزد، البته دائی جان اش را نمی گویم، خودش را می گویم، یک زمانی ناپلئون قصد داشت کلیساهای فرانسه را از بین ببرد و به آنها حمله می کرد. یکی از کشیش های معروف فرانسه به او گفته بود: “این دینی را که شما می خواهید از بین ببرید، ما ۱۷ قرن سعی کردیم از بین ببریم، ولی موفق نشدیم.” حالا آدرس قبر ناپلئون را می خواهند بدهند باید از دویست تا خیابان سن میشل و سن دنیس و سن سولپیس و سن کوفت رد بشوی.

البته مطمئنم که توانایی جمهوری اسلامی در این مورد خیلی بیشتر از کشیش هاست و اگر پنج شش سال دیگر با همین فرمان پیش بروند حتما بقیه ته مانده اعتقادات دینی مردم هم از بین می رود. اصلا ما چکاره بیدیم؟ در مملکت تولید انبوه جوک و مسخره کردن همه اعتقادات مردم از تولید گندم بیشتر شده، آقا به فکر جلوگیری از دین گریزی است. نه این که ملت تقصیری داشته باشند. آدم معمولی همین که به حرف های نمایندگان مجلس و علمای اعلام و تیراندازی مداحان گوش بدهد، دیگر جایی برای خدا و پیغمبر و دین نمی ماند که بخواهد بگریزد که کسی دین گریزی کند. حتی این آقای معاونت نگفته که کاری بکنید، گفته قصدش را هم نباید داشته باشید.

البته من کاری ندارم که کسی قصدش را دارد یا ندارد. همین که سازمان های نظامی و انتظامی وجود دارد که این سازمان ها فقط برای احیای امر به معروف و نهی از منکر است، خودش برای حفظ دین کافی است. مگر بقیه ادیان الهی با ارتش و پلیس حفظ نشده که این برادر در اصفهان موفق نشود؟ من که مطمئنم موفق می شود. شما هم فقط یادتان باشد که نه تنها نباید هیچ کاری بکنید، بلکه قصدش را هم نباید داشته باشید. اصلا من می گویم به آن فکر هم نکنید. اصلا مگر مجبورید که به چیزی فکر کنید که آخرش برسد به همین جا که الآن رسیده؟ ولش کنید.

 

غیبت صغری در مجلس کبری

جلسه دیروز عصر مجلس شورای اسلامی به دلیل غیبت پنجاه نماینده تشکیل نشد. علی لاریجانی هم عصبانی شد و گفت: “این افراد باید از مردم عذرخواهی کنند.” ولی من به عنوان نماینده یک نفر از مردم، نه تنها از این اقدام نمایندگان مجلس ناراحت نیستم، بلکه خیلی هم از آنان تشکر می کنم. چکارشان دارید؟ اگر همین مجلس در همین هشت سال تشکیل نشده بود، اصلا اگر در این سی و پنج سال مجلس نداشتیم. آن هم با نمایندگانی که با دویست هزار رای نماینده مردم تهران شدند، مثلا همین بزرگترشان که کوچک زاده ترین شان است، دردسرمان کمتر نبود؟ چه عیبی دارد؟

من که از همه نمایندگان مجلس درخواست می کنم که به خانواده شان برسند، خرید عیدشان را بکنند، بروند آفریقای جنوبی از پارک جنگلی دیدن کنند، بروند زیارت حج و سفرهای استانی، هیچ اشکالی ندارد. مطمئنم هم مردم زندگی بهتری خواهند داشت، هم دولت موفق تر خواهد بود، هم وضع حقوق بشر بهتر می شود، هم مشکلات کشور ممکن است کاملا حل نشود، ولی خیلی خیلی کمتر می شود. واقعا اگر احمدی نژاد هشت سال به جای اینکه روزی ده ساعت کار کند، روزی فقط دو ساعت کار می کرد، الآن به جای صد میلیارد دلار پول گم شده، فقط بیست میلیارد از ثروت کشور گم شده بود. باز هشتاد سانت جای شکرش باقی بود. اینجانب ضمن تشکر از کلیه نمایندگان مجلس از آنها خواهش می کنم، تمنا می کنم، اصلا نگران نباشند، بروید تفریح تان را بکنید، فقط می خواهید دست هم بزنید، اشکالی ندارد، دست بزنید ولی جای دوری نروید.  

 

ملت بی تربیت

نمی دانم برای چی حسن آقای خمینی برای من شبیه دانمارک است. البته چون چهار پنج روز در سفر به دانمارک آن کشور را دیدم، الآن مطمئنم چنین کشوری وجود دارد، ولی مثلا کشوری مثل فنلاند. من از کجا بدانم فنلاند واقعا وجود دارد؟ نه کودتایی می شود، نه کسی کشته می شود، نه کسی با کسی دعوا می کند، نه فیلم سینمایی می سازند که ما ببینیم چه شکلی است، نه تا حالا یک کلمه فنلاندی شنیده ام.

حسن آقا خمینی هم چنین آدمی است، می دانم وجود دارد، خیلی هم خوب است، ولی نمی دانم چطوری است. یعنی اصولا شکل اش را در ذهن دارم، ولی محتوایش را نمی شناسم. ایشان چند روز قبل گفته که “بی ادبی ریشه جامعه را می خشکاند.“من البته با ده دوازده نفر در این مورد حرف زدم، یکی شان گفت: “مرتیکه….. بیب بیب بیب” آن یکی گفت: “گور هفت….. بیب بیب بیب”، سومی گفت: “حسن گفته، غلط…. بیب بیب بیب” چهارمی و پنجمی و ششمی و هفتمی و تا دهمی هم همگی بیب بیب کردند و هی حرف های سه نقطه زدند. تازه فهمیدم منظورش چیست.

راستش خیلی در این مورد فکر کردم. واقعا چرا کسی باید فکر کند جامعه ما بی ادب است؟ واقعا چرا؟ ما که وقتی می خواستیم انقلاب کنیم به ازهاری می گفتیم “گوساله” به بختیار می گفتیم “نوکر بی اختیار”، رهبر انقلاب مان هم می گفت “من توی دهن این دولت می زنم” رئیس جمهور کشور هم می گفت: “آب بریز اونجات خنک شه”، نماینده مجلس مان، همین آقای کوچک زاده همین دو روز قبل به نماینده عالی سیاسی کل اتحادیه اروپا گفته عجوزه، و به هاشمی رفسنجانی گفته: “هاشمی و همه کس و کارش نامشروع هستند.” و حمید رسائی گفته “اشتون غلط کرده” و امام جمعه تهران به نرگس محمدی گفته “فتنه گر حقیر و پست”، مداح مان هم به معاون رئیس جمهور گفته بود “عورت رئیس جمهور” و البته که مجری تلویزیون اپوزیسیون هم که آقای فلانی باشد روزی یک ساعت فحش خواهر و مادر در پخش مستقیم برنامه اش می دهد، اصلا چرا با وجود این همه مسئولان سیاسی با ادب و شریف، با این اپوزیسیون مودب و نازنین که کلماتی مثل مزدور و خودفروش و خائن برایشان نقل و نبات است، برای چی مردم باید بی تربیت باشند؟

باز اگر مردم زیر فشار اقتصادی بودند یک حرفی، باز اگر در جامعه خشنی زندگی می کردند که مردم را ببرند در سال ۵۸ اعدام خیابانی ببینند، باز اگر در استادیوم ورزشی مسئله شیرسماور یک چیز عادی مثل شیلنگ آب نبود، واقعا آدم انتظار داشت مردم بی ادب بشوند، ولی در شرایط آرام و زیبای امروز واقعا چرا ما بی ادبیم؟ اصلا همین طنزهای خود من. دقت کردید چقدر گاهی بی ادب می شوم، من چرا؟

 

باهنر وارد می شود

بیا! اینقدر این دولت هیچ کاری نکرد که مجلس به گفته آقای باهنر تصمیم گرفته “اگر دولت عرضه ندارد، مجلس وارد عمل شود.” هی من تذکر دادم که حسن! خطرناکه، یک کاری بکن. هی کاری نکرد و نکرد، حالا مجلس وارد عمل می شود. چکار می کند؟ اول از همه این حسن روحانی را به عنوان بی عرضه برکنار می کند. بعد چکار می کند؟ بعد از میان اصولگرایان یکی را انتخاب می کنند که همه روی او توافق داشته باشند، خیلی هم کار سختی نیست، مثلا یکی مثل همین آقای احمدی نژاد. باور کنید همین آدم می تواند کشور را اداره کند. همیشه که نباید ریاست جمهوری دست یک عده خاصی باشد، بگذار یک بار هم دولت اصولگرایان تشکیل شود، رهبر هم حمایت می کند، حتی اگر عده ای هم اعتراض کردند و ریختند توی خیابان و گفتند رای منو پس بده، می زنند توی سرشان و می برندشان کهریزک.

دولت باید با عرضه باشد. رئیس جمهور می رود به نیویورک وسط سازمان ملل حرف دل حکومت را باید بزند، حتی اگر همه از جلسه بروند بیرون، مهم نیست. ولی دیگر مثل روحانی و ظریف در ژنو بی عرضگی نمی کنند. بعد دولت آرمانهای انقلاب و نظام را پیاده می کند، اصلا مهم نیست که سازمان ملل هم چهار تا قطعنامه صادر کند، حتی بگذار تحریم کنند، نه تنها مردم مورد فشار قرار نمی گیرند، بلکه تولید کشور هفت برابر می شود. همه درها را هم به روی ما ببندند یک آدم باعرضه پیدا می کنیم، تمام تحریم ها را دور می زند، خدا را شکر کشور پر است از آدم باعرضه، مثلا همین بابک زنجانی. مثل شیر تحریم را دور می زند. کاری ندارد. فقط بگذار هشت سال دولت دست اصولگرایان باشد، مملکت می شود مثل دسته گل، هی می گویند قحط الرجال، بگذارید فقط چهار سال کشور دست یک آدم مثل احمدی نژاد باشد، اگر درست نشد، من مسئول. این تن بمیرد.