نگاه اول
از نادیده گرفتن جنایات تا تحریف واقعیت
سروش تهرانی
کارگردان: ابوالقاسم طالبی ، فیلمنامه: ابوالقاسم طالبی ، تهیهکننده: محمد خزاعی ، مدیر فیلمبرداری : امیر کریمی ، طراح صحنه : غفار رضایی ، طراح لباس : سارا خالدی ، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز : عباس شوقی ، مدیر روابط عمومی : فرامرز روشنایی ، منشی صحنه : یاسمن کفایتی ، عکس : کوروش پیرو ، صدابردار : عباس رستگارپور ، طراح چهره پردازی : محمد رضا قومی ، جلوه های ویژه میدانی : عباس شوقی
بازیگران :
امین حیایی، محمدرضا شریفینیا، حمیدرضا پگاه، علی رام نورایی، نیلوفر خوشخلق، چنگیز جلیلوند، حسین سحرخیز، اکبر سنگی، مهدی صبایی، کیانوش گرامی، بهادر زمانی، ونوس مجلسی، داریوش اسدزاده، پوراندخت مهیمن، اکبر پاکزاد، حامد بسیاری، عباس شوقی، مجید معافی، عاطفه منصوری، داود مقدادی، محسن امیری، حمیدرضا رسولی، طناز دهقان، علی اصغر طبسی، مجید رسولیان، سیاوش اکبری صفت، محمدرضا شکریان، ساینا بازرگان، مژگان ترانه، ستاره صفیخانی، اسماعیل زن و گل گیاه، مریم آرادیش، هلیا امامی.
چکیده داستان :
یکی ازماموران اطلاعات که نفوذی سرویس های جاسوسی غرب است در بحبوحه اعتراض های بعد از انتخابات به خرابکاری در دستگاه امنیتی کشور می کند. یکی از ماموران رده پایین سازمان به هویت او پی می برد اما هیچکس به سخنانش اهمیتی نمی دهد تا اینکه …
قلاده های پوسیده انقلاب
انتخابات سال ۸۸در ایران و اعتراض های بعد از آن باعث بوجود آمدن نظرگاههای مختلفی شد که هریک از آنها متعلق به یک حزب یا گروه خاص می باشد. نکته مهم در عقاید فوق محق بودن نظراتی است که افراد و گروهها درارتباط با اتفاقات بعد ازانتخابات به خود نسبت می دهند. اما واقعیت امر اتفاقاتی ست که درخیابانها ، زندانها ، قبرستانها و بازداشتگاهها رخ داد و معتبرترین منبع مردمانی هستند که از نزدیک نظاره گر اتفاقات فوق بودند. در حوزه فرهنگ وهنر هم موج جدیدی توسط حکومت و زیرنظر وزارت فرهنگ و ارشاد به راه افتاد. چاپ کتاب ها و مقاله هایی درباره فتنه سبز ، لیبرالیسم و حزب اصلاح طلب تنها نمونه هایی ازچنین رویکردی است. درحوزه سینما ابوالقاسم طالبی در سکوت کامل خبری به سراغ چنین سوژه ای رفت. یکی از نکات قابل توجه عدم رسانه ای شدن اخبار فیلم تا زمان اکران آن درجشنواره فیلم فجربود. طالبی به مدت یکسال برروی اسناد و مدارکی که به قول خود وی از طریق وزارت اطلاعات دراختیارش بود، وقت گذاشت تا فیلمنامه فیلم را براساس آنها به نگارش درآورد. نکته بعدی انتخاب طالبی به عنوان کارگردان چنین فیلمی است. اهالی سینما و مطبوعات به خوبی طالبی را می شناسند و از وابستگی والتزام او به حکومت و ولایت آگاه هستند. با این حال طالبی پس از اکران ویژه فیلم وتبلیغات بسیار گسترده اثرش ، خود را درمقام هنرمندی بی طرف قرارداد و در اظهاراتش بارها به این نکته اشاره کرد که قصد او پرداختن به واقعیت اتفاقاتی ست که رخ داده است ، اما مخاطب پس ازمشاهده فیلم دچار چنین ادراک و استنتاجی از گفته های وی نمی شود. ساخت آثار پروپاگاندا ( تبلیغی – تفهیمی ) در تمامی جوامع امروزی مرسوم است. اما بیشتر رهبران حکومت های مستبد ازاین ژانر به سود منافع خودشان استفاده می کنندتا واقعیت را تحریف کنند . نمونه های بیشماری هم در وادی هنر می توان مشاهده کرد که براساس چنین رویکردی به وجود آمده اند. فیلمنامه قلاده های طلا بر اساس چنین رویکردی به رشته تحریر درآمده است. اثر با یک ساختار خطی در روایت روبروست. روایت بر محور مکان استوار است. انتخاب وزارت اطلاعات در فیلمنامه توسط طالبی و اتفاقاتی که میان اعضای آن درارتباط با اعتراض ها و ناامنی ها روی می دهد و احتمال وجود جاسوس دراین سازمان ، عنصر محرک فیلمنامه است که دیگر اتفاقات فرعی اثرهم در حول چنین موضوعی شکل می گیرند. فیلم با ریتم و تمپوی بالایی آغاز می شود. این ویژگی درتمامی عناصر وجود دارد. حرکت سریع دوربین ، دیالوگ های انفجاری و کوتاه رد وبدل شده میان بازیگران ، تقطیع سریع نماها به یکدیگردر تدوین و… از نمونه های ریتم سریع داستان در آغاز است. فیلم با موضوع بمب گذاری هواپیمای خاتمی در اهواز ، مصاحبه زهرا رهنورد با شبکه bbc و شروع ناآرامی ها در خیابانهای تهران در سالن مونیتورینگ وزارت اطلاعات شروع می شود. در سکانس های آغازین ،کارگردان با استفاده از چنین تمهیداتی مجال اندیشیدن و همراه شدن مخاطب با اثرو موضوع را از او می گیرد. طالبی با تاکید بردوعنصر درفیلمنامه اثرش را بسط وگسترش می دهد. درواقع این دوعنصر هستند که درکنار یکدیگرتا پایان فیلم به پیش می روند تا درنقطه اوج اثر ذهن مخاطب را برای دریافت پیام اصلی فیلم وطالبی آماده کنند. عنصر اول پرداختن به زندگی مسئول ورییس اتاق مونیتورینگ ( حمید رضا پگاه ) و زندگی خانوداگی او ( بارداربودن همسرش ، اختلاف نظرو دعوای خواهر وبرادرش برسر احمدی نژاد وموسوی ) و عنصر دوم همراه کردن مخاطب با لیدر ومسبب تمامی اتفاقات ( علی رام نورایی ) صورت گرفته در خیابانهای تهران و وابسته بودن اوبه سرویس های جاسوسی غرب است. این دوعنصر به صورت موازی تا نقطه اوج فیلمنامه با یکدیگر پیش می آیند تا درانتها مخاطب به این نتیجه برسد که مسئول تمامی اتفاقات ( شکنجه ها ، کشتارها ، دستگیری ها و…) سرویس های جاسوسی غرب و بیگانه است. طالبی برای رسیدن به چنین تفکری چندین قطعه را کنارهم قرار می دهد تا مخاطب را با خود همراه کند. استفاده از تمهیداتی از قبیل : بارداربودن همسر رییس اتاق مونیتورینگ و درانتهای فیلمنامه سقط جنین او ، جانبداری مساوی خواهر و برادر از احمدی نژاد وموسوی ، نشان دادن طرفداران موسوی در خیابانها ، استفاده از دیالوگ ( این مردم فریب خوردن ) در دهان شخصیت های مختلف فیلم ، آشکارشدن نفوذی بودن رییس اتاق مونیتورینگ وزارت اطلاعات ، نشان دادن اتفاقات پایگاه بسیج و شلیک کردن گلوله های غیرواقعی به سمت معترضان و… در بخش کارگردانی طالبی در چیدمان صحنه های پرجمعیت و ترکیب بندی و بازسازی اتفاقات خیابانی موفق عمل می کند اما جلوه های ویژه فیلم در بازسازی صحنه های آتش گرفتن چندان موفق عمل نمی کند. انتخاب زوایای دوربین و تمپوی مناسب با لحظات و فضاها از نکات قابل تأمل دیگردر حوزه کارگردانی ست. انتخاب نامناسب برخی از بازیگران از دیگر ایراداتی ست که می توان به طالبی وارد دانست. بازیگر نقش خواهر و برادر، بسیجی های داخل پایگاه بسیج بیش از آنکه با نقش آفرینی شان نشان دهنده کاراکتر باشند در حد تیپ باقی می مانند. بازیگران شخصیت های اصلی هم بیشتر یک بازی فیزیکال و بیرونی را از خود به نمایش می گذارند که البته دربیشتر سکانس ها چنین انتخابی را می طلبد اما عدم توجه به دیگرویژگی های شخصیت بازی اکثر بازیگران را یکنواخت و خسته کننده می کند. به نظر می رسد طالبی بیش از آنکه فیلمی در راستای نشان دادن واقعیت در ژانر سیاسی ساخته باشد گامی به سمت تحریف واقعیت برداشته است. نادیده انگاشتن جنایات کهریزک ، زندانیان سیاسی ، بسته شدن روزنامه ها ، حصرخانگی سران جنبش ، جنایات خیابانی توسط ماموران دولتی از نکات و اتفاقات اصلی است که طالبی آنها را نادیده گرفته است و اگر وی درمقام کارگردان داعیه بی طرفی را دارد مخاطب می بایست ردپایی از اتفاقات فوق را دراثرش می یافت.