جاش شهریار
اخبار مربوط به قیام مردم ایران معمولا به ندرت در رسانه های رسمی انعکاس می یابد. اخباری از موارد نقض حقوق فردی انسان وجود دارد؛ داستان های عجیب و غریبی در مورد اظهارات احمدی نژاد در مورد چگونگی ظهور امام زمان و نشستن وی روی زانوهای او دهان به دهان می شود؛ داستان های تحریم و اسرائیل وعراق، همه و همه همراه با اینکه ایران چگونه به سوی روز قیامت حرکت می کند.
ولی داستانی از مبارزات روزمره مردم برای دموکراسی و حقوق بشر در جایی منعکس نیست. گرچه این بدان معنی نیست که چنین مبارزه ای مرده است. این مبارزه با حدت بسیار کماکان در جریان است.
مشکل این است که معمولا آنقدر حوادث مختلف برای پوشش دادن وجود دارد که گویا پرداختن به مبارزه برای آزادی فراموش می شود. اغلب این داستان ها توسط روزنامه نگاران تازه کار تر و در انتهای ستون خبر ها منعکس می شود ویا در لطیفه ای در تلویزیون سی ان ان ظاهر می شود.
یک نمونه را ببینیم. این داستان در نگاه اول کم اهمیت جلوه می کند ولی هرچه جلو می رویم مشاهده می شود که ایرانی ها آن را به عنوان مبارزه ای برای گرفتن حق خود نگاه می کنند. این امر از سوی دیگر نشان می دهد که تا چه حد مردم (احزاب و تشکل ها) و دولت در ماجرا درگیر هستند.
آخرین نمونه از این دست با بد رفتاری با زندانیان شروع شد. در تاریخ 26 و 27 ژوئیه، تعدادی از معترضین ایرانی و فعالان سیاسی که زندانی بودند به سلولهای انفرادی در زندان اوین در تهران منتقل شدند. بهمن احمدی عمویی و کیوان صمیمی در تاریخ دوشنبه 26 منتقل شدند وبقیه در روز بعد. در اعتراض به این امر، عمویی اعتصاب غذای خود را در روز سه شنبه 27 ژوئیه آغاز کرد. مجید توکلی، عبدالله مومنی، کوهیار گودرزی و دو نفر دیگر از زندانیان به اعتصاب غذا پیوستند. روز بعد بیشتر زندانیان به اعتصاب غذا ملحق شدند که تعداد آن ها را به 17 تن رساند.
این ها صاحبان مغازه ها و یا راننده اتوبوس نیستند. آنها روزنامه نگار، فعالان حقوق بشر و زندانیان سیاسی هستند که در خلال تظاهرات مردم در ایران در سال گذشته دستگیر شدند. مجید توکلی شاید مهم ترین رهبران جنبش دانشجویی در داخل ایران در حال حاضراست. شجاعت او درایستادن در برابر ظلم و ستم و سخنرانی در اعتراض و محکوم کردن دولت او را به یک قهرمان در میان هواداران جنبش تبدیل کرده است.
توکلی می دانست که قرار بود بازداشت شود ومورد وحشتناک ترین شکنجه ها قرار گیرد. اوپس از دستگیری مجبور شد با لباس زنانه، به خصوص حجاب، در تلاش دولت برای سست کردن روح شجاع او، دروب سایت های دولتی ظاهر شود. وی متهم شد که با لباس زنانه سعی کرده است فرار کند، در حالیکه در واقع وقتی برای دستگیری مجید آمدند او در دانشگاه تهران منتظر آنها بود.
در طول چند ماه گذشته، مطالب زیادی در مورد شرایط بازداشتگاه ها در ایران نوشته شده است. ازجمله اینکه زندانیان – به ویژه زندانیان سیاسی – دوره های طولانی را در سلول انفرادی قرارداده می شوند، امتیازات آنها، مانند حق تلفن لغو می شود، ملاقات با خانواده ممنوع می شود و غذای ناکافی به آنها داده می شود. بازجویی های مکرر و شکنجه روحی و جسمی بسیار شایع است. بسیاری از زندانیان تحت این شرایط جان خود را از دست داده اند.
برخی از اعضای خانواده زندانیان سیاسی ادعا کرده اند که در دو ماه گذشته، شرایط از این هم بدتر شده است. پدر حامد روحی نژاد، زندانی سیاسی که از بیماری ام اس رنج می برد، به بهترین نحو موضوع را خلاصه کرد: «سلامت حامد روزانه رو به وخامت است. او به تدریج بینایی خود را از دست می دهد.» حامد در حال طی کردن محکومیت 10 ساله خود است که پس ازفرجام حکم اعدام وی در دادگاه تجدید نظر صادر شد. «من نمی توانم این را تحمل کنم. نمی توانم درد کشیدن او را ببینم. خود او هم نمی تواند این را تحمل کند. آنها دارند ذره ذره او را می کشند.»
این شرایط باعث شد تا زندانیان خود امور را دست بگیرند. آنها فهرستی از خواسته هایشان را به مقامات زندان دادند. آنها خواستار احترام مسئولان زندان و دولت به مقررات و حقوق زندانیان، مجازات مامورانی که این مقررات را نقض می کنند، افزایش مدت زمان مجاز تماس تلفنی، مراقبت های پزشکی و بهداشتی برای هر زندانی، اجرای کامل قوانین مربوط به زندانیان و آزادی فوری و بی قید و شرط خبرنگار عکاس بابک بردبار شدند. بردباراز تمام اتهامات وارده به او مبراست؛ او را در حال عکاسی از تظاهرات روزعاشورا (دسامبر 2009) با مجوز وزارت اطلاعات دستگیر کردند.
یک تقاضا ی دیگر هم در این درخواست ها وجود داشت ولی پیش از اینکه این بیانیه از پشت تلفن خوانده شود تلفن را قطع کردند. به محض اینکه خبر اعتصاب غذا در چند شبکه آنلاین منتشر شد، دولت ایران به سرعت تلفن های زندان در بند 350 اوین را قطع کرد تا از انتشار اخبار مربوط به این اعتصاب در شبکه های مجازی جلو گیری کند.
سپس، دولت زندانیان را تهدید کرد که اگربه اعتصاب غذای خود پایان ندهند، مقامات شرایطی مشابه بازداشتگاه کهریزک را در آنجا ایجاد خواهند کرد. کهریزک بازداشتگاه بدنامی در تهران است که در آن تعداد بسیار زیادی از بازداشت شدگان پی از قیام مردم ایران درسال گذشته از گرسنگی، تشنگی، بیماری، و شکنجه مرده بودند.
روزشمار قیام زندانیان
31 ژوئیه
قطع تلفن زندان اوین و گرد هم آیی خانواده بسیاری از زندانیان درگیر در اعتصاب غذا .
1 اوت
تهدید مقامات امنیتی به انتقال زندانیان به زندان رجایی شهر در کرج.
2 اوت
حمایت زندانیان رجایی شهر از اعتصاب غذا. بستری شدن پیام کریمی آزاد در بیمارستان. وخامت حال تعدادی از اعتصابیون.
3 اوت
گرد هم آیی خانواده های زندانیان در خارج از محوطه زندان و تقاضای رسیدگی سریع
4 اوت
یورش پلیس ضد شورش به خانواده زندانیان سیاسی و ضرب وشتم آنها در سبزه میدان تهران. ضرب و شتم زندانیان اعتصابی در اوین.
5 اوت
اعتصاب خشک مجید و دوتن دیگر از زندانیان در اعتراض به ضرب و شتم زندانیان. حمیات کمیته دفاع از روزنامه نگاران از زندانیان سیاسی.
بیانیه میر حسین موسوی و درخواست برای پایان دادن به اعتصاب غذا.
7 اوت
شروع روزه سیاسی در زندان رجایی شهر و بند زندان اوین.
بیانیه مهدی کروبی و درخواست از مسئولین برای رسیدگی و پاسخ به درخواست های زندانیان و نیز درخواست از زندانیان برای پایان دادن به اعتصاب غذا.
8 اوت
تجمع فعالین در مقابل زندان اوین.
نامه 400 فعال سیاسی در ابراز نگرانی از سلامت حال اعتصاب کنندگان زندانی. دستگیری پدر علی پرویز، یکی از زندانیان.
9 اوت
مجید توکلی بعد از 15 روز بدون غذا و 5 روز بدون نوشیدن آب بیهوش شد.
10 اوت
بهبود وضعیت مجید توکلی در بیمارستان و ملاقات وی با عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران.
…..
قصه های مجید توکلی و زندانیان شجاع دیگر همچنان ادامه دارد. چیزی که مطمئن هستم آنکه اگرمجید به زمین بیافتد فرد دیگری ادامه می دهد. مطمئن هستم که خواست انسان برای عزت، احترام و ارزش نمی تواند فرونشانده شود. آنچه من می دانم این است که تلاش ایران برای آزادی، حقوق بشر و برابری موفق خواهد شد.
منبع: هفینگتن پست- 10 اوت