باز هم نشانی غلط

بیژن صف سری
بیژن صف سری

این بار ماجرای اختلاس سه نیم میلیاردی در نظام بانکی کشورکه نقل مردم کوچه و بازار است و از اهم اخبار جراید کشور، عاقبت باعث گردید تا رهبری نظام هم در این خصوص رهنمودهایی صادر نماید و حکم به سکوت دهد تا مبادا بیش از این کوس رسوایی حکومتی که قرار بود بنا بر عهد پیمانی با مردم انقلاب زده، دست غارتگران را ازثروت ملی کوتاه سازد، به گوش نرسد.

فارغ از چرایی و چگونگی این غارتگری که علارغم سخنرانی اخیر رهبری نظام، بسیاری از مسئولین حکومت در ان نقش داشته اند ، وحشت از گستردگی انتشار این چپاولگری است که با همه کنترل ها و تحت نظارت قرار داشتن مطبوعات توسط عمله سانسور، ابعاد ی جهانی یافته تا بدانجا که باعث تکدر خاطر “اقا” می گردد و حکم به سکوت رسانه ها می دهد.
نقل قولی از نوام چامسکی در ارتباط با افکار عمومی مشهور است که می گوید، جهان طی سال های گذشته دچار تغییرات بسیاری بوده که یکی از آنها افزایش بیمانند نقش افکار عمومی در مبارزه برای بهبود شرایط عدالت اجتماعی است، او معتقد است، افکار عمومی ابرقدرت جهان محسوب می شود حال با چنین تعریفی از قدرت افکار عمومی آن هم در عصر ارتباطات وحشت زمامداران خود رای ازاین قدرت حصر ناپذیررا موجه می نماید خاصه که با همه تلاش های مذبوحانه برای به بن بست کشاندن عرصه اطلاع رسانی، قادر به حصرو به بند کشیدن افکارعمومی نبوده است.
فرمان سکوت به رسانه ها از سوی رهبری نظام، یکی دیگر ازنشانی های اشتباهی است که همچون همه نشانی های غلط داده شده به ملت، به بن بست منتهی می شود، که پرده برداشتن ازچنین تخلف بزرگ ان هم درنبود فضای باز و بدون سانسور درمطبوعات امروز کشورایران، به کوچه علی چپ زدن نشانی دهنده است چرا که اگر دست حمایت کننده ای نباشد هیچ نشریه ای قادر به انتشار این افشاگری ها نبود و ایضا بر گستردگی ان این چنین همتی نخواهد داشتکه ضرورت فرمان سکوت از سوی رهبری را باعث گردد، از این رو باید گفت چنین نشانه ای آن هم به غلط، جزبه قصد و نیت القا باور وجود مطبوعات آزاد و مستقل در جمهوری اسلامی گفته نمی شود ویا آنکه غرض پاک کردن لکه ننگ توقیف صد ها نشریه آن هم در یک روز ازخرقه الوده نظام باشد.
بعد از خزان زود هنگام مطبوعات درسال هایی که به شکوفایی مطبوعات پس از انقلاب در تاریخ مطبوعات ثبت گردید، در ازای توقیف هر یک از نشریات مستقل و ازاد، مجوزچند نشریه، به هر یک ازصاحبان قدرت در نظام هدیه شد تابه میل و خواسته مسندنشینان خبر بسازند و تیتر های مردم فریب بر پیشانی نشریات خود بنشانند و بی شک برای چنین منظوری حکما به قلم بدستان حرفه ای مطبوعات نیاز بودتابه موهبت این تخصص، بازاری پررونق داشته و پیش خواند که های روزنامه فروشی ها همچون سال های شکوفایی مطبوعات پر بار و چشم نواز به نظر آید، نیاز به روز نامه نگارانی که با توقیف روز نامه های ازاد و مستقل یا خانه نشین شده بودند و یا به حرفه ای دیگر روی اورده بودند و اما گروهی هم از درد معاش عاقبت علارغم میل و خواسته خود دربخش های تخصصی این نشریات به اجبار در ازای حداقل دستمزد به اسیری گرفته شدند اما به وقت بزنگاه ها، بی میل و رغبت شان، نا گزیر به مجبور به تحمل اخباری هستند که هر از گاهی از سوی صاحبان نشریات، در لا به لای اخباروز، گنجانده میشود تا با انتشار آن عطش قدرت صاحبان این روزنامه ها کاسته شود و این چرخه و روند ی است که امروزدراغلب مطبوعات کشور جریان دارد و بی شک روی سخن رهبری نظام در حکم به سکوت دادن این فضاحت بی سابقه در تاریخ، به چنین نشریاتی بوده است.
نقل است به گواهی تاریخ مطبوعات ایران در سال1353، امتیاز بسیاری از نشریات ازسوینخستوزیروقت هویدالغو گردیدو جمع بسیاری از کارکنان و مدیران و نویسندگان بیکار شدند از همین رو مبلغی از سوی دولت تعین گردید تا بعنوان خرید خدمات به بیکارشدگان پرداخت گردد که گویا این کمک های نقدی تنها به افراد خاصی و بر مبنای رابطه پرداخت می شد و همه از این کمک نقدی بهرمند نبودند الغرض یکی از کسانیکه بعنوان اعتراض به مبلغ تعین شده همه روزه برای گرفتن غرامت توقیف روزنامه اش مراجعه می کرد، ولی داد خواهیش به جایی نمی رسید، مرحوم عباس شاهنده صاحب امتیاز روز نامه فرمان بود که عاقبت یک روز از مراجعات بی اثر خود به تنگ می اید و فریاد می زند “حکیم ابو القاسم فردوسی یک کتاب شاهنامه نوشت چند بار شتر سکه نقره گرفت اما من سی سال هر روز شاهنامه نوشتم این است پاداش غرامت من؟” حال حکایت امروز صاحبان روز نامه هایی است که امروزصفحات نشریات خود را منطبق با میل و خواسته ولی امر مسلمین جهان منتشر می کنند که با توجه به سابقه رهبری که هر گاه از رسانه ها اظهارنا رضایتی کرده اند، بی درنگ همه نشریات فله ای توقیف شدند هیچ بعید نیست که با سخنرانی اخیر رهبری، این دسته ازنشریات هم همچون نشریه عباس شاهنده که هر روزدر نظام گذشته شاهنامه منتشر می کرد، به محاق توقیف گرفتار ایند، با این تفاوت که در این نظام نه تنها کمک نقدی جهت غرامت به صاحبان نشریات خودی توقیف شده نمی کنند بلکه حق اعتراض هم نخواهند داشت، تنها می توانند زمزمه کنان با خود بگویند :
از این دست استدم، زان دست دادم
ستم کردم، کرم نامش نهادم

.