این روزها بحث ها و گفت گوهای سیاسی می رود تا بیشتر حول محور انتخابات مجلس متمرکز شود. سیاست سازان و سیاست بازان، ماهرانه در تشریح این رفتار دموکراتیک کنکاش می کنند.به هر حال الزام تشویق به رفتار دموکراتیک و مدرن، وظیفه روشنفکران و پیشگامان جامعه ایست که به آینده ای روشن نظر دارد، اما تکرار بی نتیجه این تمرین صواب، الزاماً موجبات پیشرفت را فراهم نمی اورد.
انتخابات پیش رو، در تعریف و مفهوم، دچار همان گرفتارهایی است که انتخابات پیشین دچار آنها بوده اند. انتخاب آزاد کاندیدای مورد نظر مردم، متاسفانه در چارچوب سلیقه بسیار محدود اعضای شورای نگهبان گرفتار آمده است و این محدودیت، فضای ویژه ای را برای به قدرت رسیدن مقربین درگاه ولایت مهیا می سازد.
صاحبان اندیشه سیاست ساز، در تشریح این تنگنای پر هزینه چطور می بایست عمل کنند؟ پذیرفتن شرایط موجود و شرکت در انتخابات، راهگشای کدام گرفتاری و کدام معضل ارزیابی می شود؟ حضورحداکثری کدام دیدگاه سیاسی در مجلس می تواند ایران را از خطر تغییر مرزهای شمالی کشور نجات دهد؟ ضرر چند تریلیاردی بخشش سهام نفت دریای مازندران را کدام حزب سیاسی می تواند متوقف کند؟ واقعاً کدام خانواده سیاسی موجود در ایران امکان توقف برنامه غنی سازی را دارد؟ کدام یک از این بازیگران سیاسی معتقد به قانون اساسی و اصل ولایت فقیه، می توانند و یا آمادگی آن را دارند که نقد رفتار سیاسی و مدیریتی سپاه پاسداران و دفتر مقام رهبری و شخص رهبر را در اذهان عمومی به امری ممکن مبدل سازند؟
انتخاباتی که منشاء تغییر نیست و منتخبین آن نیز قرار نیست با اتکا به شعور جمعی شان سیاست های کلان کشور را تدوین کنند، چرا می بایست با چنین شور وهیجانی برگزار شود؟ آن هم در شرایطی که تمرین و تکرار این گزینه دموکراتیک و بسیار مهم، اگر بدون کسب سود و یا امتیاز برای مردم استمرار پیدا کند، موجبات سردرگمی، دلسردی،و تمسخر بسیاری ازطیف های اجتماعی را فراهم می آورد؛ همانطور که تاکنون شده است.
امروز مشارکت در انتخابات بیشتر به سود حاکمیت می باشد تا منافع ملی، اما بدون شک تامین کننده منافع شخصی نیز هست. ارتباطات شغلی و تحصیلی در کنار کسب موقعیتهای مالی و اقتصادی مهیا در دستان دولت، حتماً دلیل خوبی برای رای دادن و رفع بلایای محتمل فردای زندگی است. ضمن آنکه در کنار این مکانیزم پیچیده و کارآمد نمی توان منکر نقش هواداران حاکمیت هم بود.اما سئوال این است که نظامی که همه افراد را فقط با یک سنگ محک می زند، می تواند به انتخابی از جنس دیگر احترام بگذارد یا با توکل به ساحت مقدس باورهایش، بر ماشه اسلحه همیشه آماده اش می فشارد؟
در حالی که کشور و مردم در زیر سایه سرد جنگ دیگری، شب را به صبح می رسانند، چگونه عده ای همچنان معتقدند، می توان از تور دانه ریز شورای نگهبان رهید و درخیابان فراموشی حافظه ملت، دفتر انتخاباتی جدیدی با شعاری عوام پسندانه تر باز کرد و در آرزوی استفاده از ظرفیتهای موجود در دستگاه مقننه، سکان کشتی را به سویی دیگر کشاند؟ و همه در شرایطی که می دانیم گره کار در مجلس و دولت نیست و تا مقام رهبری نخواهند، تغییر در هیچ سطحی ممکن و مجاز نخواهد بود.
ای کاش مدعیان طرح حمایت از مشارکت در انتخابات، می توانستند بپذیرند که مجلس انتصابی نمی تواند منشا خیر و برکت باشد حتی اگر “شما” و “ما” منصوب شویم. باید پذیرفت که اصولاً شکل گیری مجلسی آزاد و متنوع در ساختار غیر دموکراتیک و حداقلی امروز ایران ممکن نیست. توده مردم اگر پذیرفته اند تا در انتخابات پی در پی حکومت، شرکت کنند به دلایلی است که آن دلایل با زندگی و مقتضیات روزانه آنها آمیخته است،اما همراهی آگاهان و دردمندان این عرصه برای مشارکتی پر شکوه تر جای سئوال ندارد؟
حضور امیدوارانه و پر شور خانواده های مجاز سیاسی درانتخابات مجلس، مجدداً واین بار با شدتی بیش از پیش، با مقابله شورای نگهبان مواجه خواهد شد و این تلاش، در بستر عقیم خواهد ماند؛ درست همچون نمونه های پیشین خود.شورای نگهبان، این سنت فقهی موجود در قانون اساسی هرگز از دستگاه “سیاست باز” نظام خارج نخواهد شد که اگر چنین شود، نظام،هویت و ماهیتش تغییر خواهد کرد.
تلاش در تحقق دست یابی به انتخاباتی آزاد، بی تردید نیازمند واقع نگری، شجاعت وبرنامه ریزی روشنفکران و مطلعین امر است تا مصلحت اندیشی و سیاست بازی.