انتخابات و باز هم انتخابات

نویسنده

talaee.jpg

‏ این روزها بحث ها و گفت گوهای سیاسی می رود تا بیشتر حول محور انتخابات مجلس متمرکز شود. ‏سیاست سازان و سیاست بازان، ماهرانه در تشریح این رفتار دموکراتیک کنکاش می کنند.به هر حال الزام ‏تشویق به رفتار دموکراتیک و مدرن، وظیفه روشنفکران و پیشگامان جامعه ایست که به آینده ای روشن نظر ‏دارد، اما تکرار بی نتیجه این تمرین صواب، الزاماً موجبات پیشرفت را فراهم نمی اورد. ‏

‏ انتخابات پیش رو، در تعریف و مفهوم، دچار همان گرفتارهایی است که انتخابات پیشین دچار آنها بوده اند. ‏انتخاب آزاد کاندیدای مورد نظر مردم، متاسفانه در چارچوب سلیقه بسیار محدود اعضای شورای نگهبان ‏گرفتار آمده است و این محدودیت، فضای ویژه ای را برای به قدرت رسیدن مقربین درگاه ولایت مهیا می ‏سازد. ‏

صاحبان اندیشه سیاست ساز، در تشریح این تنگنای پر هزینه چطور می بایست عمل کنند؟ پذیرفتن شرایط ‏موجود و شرکت در انتخابات، راهگشای کدام گرفتاری و کدام معضل ارزیابی می شود؟ حضورحداکثری ‏کدام دیدگاه سیاسی در مجلس می تواند ایران را از خطر تغییر مرزهای شمالی کشور نجات دهد؟ ضرر چند ‏تریلیاردی بخشش سهام نفت دریای مازندران را کدام حزب سیاسی می تواند متوقف کند؟ واقعاً کدام خانواده ‏سیاسی موجود در ایران امکان توقف برنامه غنی سازی را دارد؟ کدام یک از این بازیگران سیاسی معتقد به ‏قانون اساسی و اصل ولایت فقیه، می توانند و یا آمادگی آن را دارند که نقد رفتار سیاسی و مدیریتی سپاه ‏پاسداران و دفتر مقام رهبری و شخص رهبر را در اذهان عمومی به امری ممکن مبدل سازند؟

انتخاباتی که منشاء تغییر نیست و منتخبین آن نیز قرار نیست با اتکا به شعور جمعی شان سیاست های کلان ‏کشور را تدوین کنند، چرا می بایست با چنین شور وهیجانی برگزار شود؟ آن هم در شرایطی که تمرین و ‏تکرار این گزینه دموکراتیک و بسیار مهم، اگر بدون کسب سود و یا امتیاز برای مردم استمرار پیدا کند، ‏موجبات سردرگمی، دلسردی،و تمسخر بسیاری ازطیف های اجتماعی را فراهم می آورد؛ همانطور که ‏تاکنون شده است.‏

امروز مشارکت در انتخابات بیشتر به سود حاکمیت می باشد تا منافع ملی، اما بدون شک تامین کننده منافع ‏شخصی نیز هست. ارتباطات شغلی و تحصیلی در کنار کسب موقعیتهای مالی و اقتصادی مهیا در دستان ‏دولت، حتماً دلیل خوبی برای رای دادن و رفع بلایای محتمل فردای زندگی است. ضمن آنکه در کنار این ‏مکانیزم پیچیده و کارآمد نمی توان منکر نقش هواداران حاکمیت هم بود.اما سئوال این است که نظامی که همه ‏افراد را فقط با یک سنگ محک می زند، می تواند به انتخابی از جنس دیگر احترام بگذارد یا با توکل به ‏ساحت مقدس باورهایش، بر ماشه اسلحه همیشه آماده اش می فشارد؟ ‏

در حالی که کشور و مردم در زیر سایه سرد جنگ دیگری، شب را به صبح می رسانند، چگونه عده ای ‏همچنان معتقدند، می توان از تور دانه ریز شورای نگهبان رهید و درخیابان فراموشی حافظه ملت، دفتر ‏انتخاباتی جدیدی با شعاری عوام پسندانه تر باز کرد و در آرزوی استفاده از ظرفیتهای موجود در دستگاه ‏مقننه، سکان کشتی را به سویی دیگر کشاند؟ و همه در شرایطی که می دانیم گره کار در مجلس و دولت نیست ‏و تا مقام رهبری نخواهند، تغییر در هیچ سطحی ممکن و مجاز نخواهد بود. ‏

ای کاش مدعیان طرح حمایت از مشارکت در انتخابات، می توانستند بپذیرند که مجلس انتصابی نمی تواند ‏منشا خیر و برکت باشد حتی اگر “شما” و “ما” منصوب شویم. باید پذیرفت که اصولاً شکل گیری مجلسی ‏آزاد و متنوع در ساختار غیر دموکراتیک و حداقلی امروز ایران ممکن نیست. توده مردم اگر پذیرفته اند تا در ‏انتخابات پی در پی حکومت، شرکت کنند به دلایلی است که آن دلایل با زندگی و مقتضیات روزانه آنها آمیخته ‏است،اما همراهی آگاهان و دردمندان این عرصه برای مشارکتی پر شکوه تر جای سئوال ندارد؟

‏ حضور امیدوارانه و پر شور خانواده های مجاز سیاسی درانتخابات مجلس، مجدداً واین بار با شدتی بیش از ‏پیش، با مقابله شورای نگهبان مواجه خواهد شد و این تلاش، در بستر عقیم خواهد ماند؛ درست همچون نمونه ‏های پیشین خود.شورای نگهبان، این سنت فقهی موجود در قانون اساسی هرگز از دستگاه “سیاست باز” نظام ‏خارج نخواهد شد که اگر چنین شود، نظام،هویت و ماهیتش تغییر خواهد کرد.‏

تلاش در تحقق دست یابی به انتخاباتی آزاد، بی تردید نیازمند واقع نگری، شجاعت وبرنامه ریزی ‏روشنفکران و مطلعین امر است تا مصلحت اندیشی و سیاست بازی. ‏

‏ ‏