ذکر جمال شیخ مهدی کلهر ‏

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

آن مطرب المشاورین، آن ملبس بالشلوارالجین، آن سوخته جمال محمود، آن دوخته الکترال ‏وری گود، آن شیخ عالیجاه، آن معاون سابق معادیخواه، آن دوزنده هر سوراخی و درزی، آن ‏متصل کننده نوش آفرین به حاج منصور ارضی، آن گیس گلابتون آشفته مو، آن زیر برف ‏سرکرده فرو، آن ابوالمعالی، آن بسته خالی، آن گاف داده بیشمار، آن قول دهنده پای کار، آن ‏طریق میان بر، شیخ الشیوخ مهدی کلهر، ثم شهید کلهری، خوش تیپ بود، و کشنده پیپ بود و ‏بزن و در رو مثل جیپ بود و دهنده اقوال چیپ بود. ‏

نقل است چون از مادر بزاد با دست چپ بشکن همی زده با دست راست برسینه همی می ‏کوفت و هیچ فریاد نکشید، جز آنکه دایم گفتی “ گی پی جی”. پس دایگان اجتماع نموده و ‏حرکات و اطوار وی نظاره همی کردند و هیچ کس ندانست طفل چرا چنین کند و چرا چنین ‏گوید. پس ده معبر مجتمع شدی تا فعل و قول طفل تعبیر کنند و به یک سال بر او نظاره ‏کردندی تا معبری از آن میان صیحه همی زده فریاد برکشید یافتم یافتم و سائر معبران در ‏حیرت که شیخنا چه یافت. پس از او پرسیدند چرا با دست چپ بشکن زند و با دست راست ‏سینه همی کوبد؟ آن معبر همی گفت: از آنک این طفل چون بزرگ شود مشاور تبلیغات شود و ‏چپان را با بشکن لس آنجلسی جذب نماید و راستان را با سینه زنی به خویش خواند. یک تن او ‏را پرسید: لس آنجلس دیگر چه باشد؟ آن معبر همی گفت: “ لایدرکونی بالتفهم”( ترجمه: به تو ‏چه که من نمی فهمم، حرف بزنی همچین می زنمت که مجبور شن با کاردک از روی زمین ‏جمع ات کنن.) پس یکی دیگر سووال همی کرد “ و آن گی پی جی چه باشد؟” آن معبر پاسخ ‏همی داد که آن مخفف “ گل پری جون” باشد که این طفل چون بالغ گردد هر گاه انتخابات ‏برسد آن را بخواند و شاعر از همین بابت فرموده است

بیت
حورالعین، نعم، حورالعین، نعم
تدخل الیک، نعم، تخرج الیک، نعم، الآخ الآخ الآخ
‏( ترجمه شعر: گل پری جون، بعله، اینجایی جون، بعله، ‏
می آی بریم، نمی آم، خسته می شی، نمی شم، وای وای وای!)‏

شیخنا را گفتند از چه رو نام تو مهدی بود و اگر مهدی باشی آیا به غیبت صغیر روی یا کبیر؟ ‏پس بگفت: مرا نام مهدی بود از آنک دائم در غیبت شوم، جز آن زمان که لازم بود و به غیبت ‏صغری روم و آن مدت غیبت چهار سال بود و آن زمان انتخابات بود. پس پرسیدند: دانی که ‏آلزایمر چه بود و که را باشد؟ شیخنا بگفت: آلزایمر آن بود که مردمان را دچار شود و ما چون ‏هر چهارسال چیزی آنان را بگوئیم به امید آن باشیم که از یاد ببرند. پرسیدند: اگر مردمان را ‏قول بدهند، باید چه کنند؟ گفت: هیچ! آن نفتی مر مردمان را وعده همی کرد و از یاد ببرد، ‏هیچ نشد، ما که لس آنجلس را وعده دادیم خواستی چه شود؟ شیخنا را پرسیدند: شاهد که را ‏باشی؟ گفت: همان را که مشاور باشم. شیخنا را پرسیدند: دروغ دانی چه باشد؟ شیخنا بگفت: ‏هیچ ندانم چه بود و اهل کجا بود. و از این گونه بسیار همی گفت.‏

از وی کرامات عالی نقل است. شیخ رادان از سران عساکر بگفت: “ شیخنا گیس بلند داشت و ‏دختران و پسران را همی گفت گیس رها کنند و خویش پوشیده ندارند و از همین کرامات وی ‏بود که یک کرور از رجال و نسوان بگرفتند که چرا گیس رها کرده خویش مپوشانده اید و این ‏از معجزات وی بود.” و شیخ اعظم محسن مغنی ثم نامجو بگفت: “ شیخنا کرامات عظیم ‏داشت، پس هر کس مطرب بود از بلاد کفر دعوت همی کرد تا به مملکت آیند و با همین ‏کرامات هر مطرب در مملکت بود، برفت.” و شیخ سیاوش قمیشی بگفت: “ الله الله! که شیخی ‏گران بود و گفت دست هر خواننده در لس آنجلس بود بوسیدیم و دیگر از نظر غایب همی شد ‏به چهار سال.” ‏

از وی جملات عالی نقل است. بگفت: “ از نظر اسلام، شیطان قدرت سیاسی و فیزیکی ندارد ‏و جنس کارش شبیه کار هنری و الهام گونه است.” و بگفت: “ آزادی بیان نمنه دی؟” و ‏بگفت: “ احمدی نژاد در 24 ساعت تصمیماتی را می‏گیرد که در دوره‌های ‌قبل 5 سال طول ‏می‏کشید.” و بگفت: “ هر چه بقیه آمار دهند دروغ است” و بگفت: “ یا ما باید بوروکراسی را ‏در گور کنیم یا بوروکراسی ما را در گور می‏کند.” و بگفت: “ من می خواستم تکذیب کنم اما ‏آنها روی تکذیب من هم حساب کرده بودند، بنابراین سکوت کردم.” و بگفت: “ مصاحبه من ‏برای خارجی ها بود و ربطی به داخل کشور نداشت.” و بگفت: “ مگر اقتصاددانان بچه اند؟ ‏آیا باید داد بزنید و اعلامیه دهید و رونوشت به ائمه، مکه و مدینه و واشنگتن بفرستید؟…” و ‏بگفت: “ هر کس در رسانه مخالف ما باشد بی تربیت ترین است و باید به او ادب آموخت…” ‏و دیگر هیچ نگفت و سنگ برداشته بزد.‏
نقل است چون خواست از دنیا برود، عزرائیل بر وی نازل شد، اما تا خواست جانش بستاند ‏هزار مرغ از لس آنجلس همی سر رسیده ترانه ای بخواندند که همی گفت: کفتر کاکل بسر ‏وای وای!” و آنچنان وای وای مکرر بکرد که عزرائیل از آنجا برفت و اکنون نیز زنده است. ‏رضی الله عنه.‏