هیروشیما تنها یک شهر در کشور ژاپن نیست، بلکه عنوانی است تداعیکننده دردها، دلهرهها و رنجهای بشر و هشداردهنده به سرنوشت انسان و آنچه بر او گذشته است و طبعاً آنچه باید باشد. در اثر انفجار اولین بمب اتمی در لحظات پایان جنگ جهانی دوم، شهر هیروشیما و ناکازاکی ویران شد و ساکنان مظلوم آن با دل آزارترین وضعی از پا درآمدند و آسیب دیدند و هنوز هم آثار رنج و درد آن فاجعه برجاست و شگفت اینکه این فاجعه تابسوز در ژاپن رخ داد.
از طرف دیگر شرح احوال درونی انسان، همدلی و همزبانی با طبیعت و معاشقه با کوه و ابر و باد و باران و گل و جان پاک انسان در کمتر فرهنگ و زبانی نظیر فرهنگ ژاپنی وجود دارد. طبیعی است که انسان ژاپنی باید بیش از همه مردمان دیگر نگران از دست رفتن طراوت زندگی و سبزه و بهار و بارش آبشار و رویش شکوفه های خندان و نیز خاکستر شدن انسان که وجودش از همه طبیعت زیباتر و برتر است باشد. به خصوص که تجربه تلخ و دردآور هیروشیما و ناکازاکی را تجربه کرده است.
حضور و برگزاری اجلاس شورای تعامل در هیروشیما در واقع ادای احترام نه تنها به مردم مظلومی است که در یک لحظه در جهنم افروخته توسط آدمکشان مغرور سوختند، بلکه نشانه تلاش برای یافتن و تبدیل جهان سرشار از ستم و تبعیض و خشونت و سلطه و استبداد به جهانی است که انسان –هر انسانی– در آن محترم باشد و جنگ و خشونت جای خود را به همدلی و همراهی و تحمل و برخورداری انسان –هر انسانی– بدهد. آنچه در آن سال در هیروشیما رخ داد، حکایتگر فاجعه عظیم و بی سابقه در تاریخ انسان بود، تاریخی که گرچه سرشار از جنگ و خونریزی و ویرانگری بوده است، ولی این بار ابعاد فاجعه قابل مقایسه با آنچه تا آن روز رخ داده است نبود.
چندی پس از فاجعه هیروشیما و ناکازاکی قطب دیگر قدرت مسلط زمانه یعنی شوروی سابق نیز اولین آزمایش اتمی خود را انجام داد و از آن پس تمامی جهان در میان دو قطبی قرار گرفت که اولاً هر دو اساس رابطه خود را با دیگران سلطه قرار داده بودند و ثانیا مجهز به سلاحی بودند که روز به روز ویرانگرتر و هولناکتر میشد و دیری نپائید که ذخایر اتمی دو قدرت بزرگ که بعدها چند کشور دیگر هم به آن پیوستند چنان افزایش یافت که میتوانست چندین بار کره زمین را ویران کند. از آن پس نیز جنگ سرد همه جهان را در حالت بیم توام با بهت فرو برد و پیمانهای نظامی با محوریت قدرتهای اتمی سایهای هولناکتر از ابر ویرانگر ناشی از انفجار بمب در هیروشیما و ناکازاکی بر سراسر کره زمین گسترانید.
پس از فروپاشی یک قطب قدرت، قطب باقیمانده دیگر قدرت با توهم یکه تازی همچنان فضای وحشت را بر سر عالم و آدم نگاه داشت و از زمان سقوط شوروی تاکنون بارها شاهد دخالتهای پرهزینه قدرت برتر باقیمانده از دوران جنگ سرد در کشورهای مختلف و تلاش برای تحمیل خواستهای او بر جهان و حتی تهدید به کارگیری سلاح هسته ای و شیمیایی از سوی او بوده ایم. دخالتهای نظامی، کودتاهایی که در دوران جنگ سرد هم سابقه داشته است، اعمال یکجانبه میل و اراده خود بر دیگران با داعیه واهی رهبری جهان آزاد نمونههایی از وضعیت ناگواری است که همه بشر را گرفتار کرده است. از جانب دیگر شاهد تشدید پدیدهای خطرناک بودهایم که نگرانی ناشی از آن و فجایعی که به بار میا~ورد، کمتر از ویرانی بمب اتمی نیست، یعنی پدیده زشت تروریسم در چهره وحشت آفرین اخیر آن. امری که خود سبب شده است تا قدرتهای پرمدعای کنونی به بهانه مبارزه با تروریسم روز به روز وضع را بغرنج تر و مشکل را عمیق تر کنند.
آنچه در میانه غایب است خیرخواهی و صلح در جهان امروز است. صلحی که خواست همه مصلحان بزرگ بشری و هدف دعوت پیامبران بزرگ و درون مایه فرهنگ ها و تمدنهای بشری بوده است و مگر نه اینکه قرآن کریم همه مؤمنان را به دخول در وادی صلح دعوت می کند.دلهره جنگ و دغدغه صلح امر تازهای نیست. ادیان بزرگ به صلح فراخوانده اند و جنگ را نکوهش کرده اند و در دوران مدرن نیز کم نبودهاند بزرگانی که جنگ، این بلای همیشه بشری را سخت نکوهش کردهاند.
متن سخنرانی محمد خاتمی که قرار بود در مجمع عمومی شورای تعامل در ژاپن ایراد شود اما با جلوگیری ماموران اطلاعات از خروج رییس جمهور سابق از کشور، این نطق منتشر نشده ماند.