سخنی با رئیس قوه قضائیه

روزبه میرابراهیمی
روزبه میرابراهیمی

po_rozbeh_mir_ebrahimi.jpg

می دانم سال هاست در این مملکت نوشتن از حقایقی چون خورشید عیان، “تشویش اذهان” و “اقدام به سیاه نمایی” تعبیر می شود و به راحتی آب خوردن احکامی را در پی دارد که کمترین شان زندان است و محرومیت های پنهان و آشکار.

مدت هاست که در این سرزمین کوروش تاریخ پر از صفحات سیاه است که یادآوری شان عرق شرم را بر پیشانی انسان هایی که غم ملک و ملت دارند می نشاند.

مدت هاست که با نام مصلحت قربانیان به قربانگاه برده می شوند و ما همه عادت کرده ایم تنها این بخش از مذهب مان را احیا کنیم که بر جسدها روضه بخوانیم و ناله سر دهیم.

مدت ها است در این مرز و بوم هر نسلی تاوان نسل های دیگری را می دهد که برایش از پیش ساخته اند یا ویران کرده اند. و ما چون چغدان محکوم به نشستن بر ویرانی هایی هستیم که برایمان برجا گذاشته اند.

از کجا باید گفت که هر چه می خوانیم درد و رنج ملتی است که حاکمانش در خیال خود برایشان بهشت ساخته اند.

لابد هرچه برخلاف میل اینان است عاری از حقیقت است. رئیس دولتش که با هزار اما و اگر به کرسی رسانده شده است و در عوام فریبی بی رقیب مانده به راحتی آب خوردن در رسانه ملی جوانان در بند را “میکروب” می نامد و حتی اگر ادعای مسلمانی هم دارد فکر روز قیامت خود را هم نمی کند.

چشمان بسیاری در این سرزمین بجای آنکه بازتر شده باشد درحال کور شدن است. همه چیز را آنگونه که خود می خواهند می بینند و این خیال را حقیقت انکار ناپذیر می پندارند. و هر که غیر از آن بیاندیشد را ضد حقیقت و محکوم به نابودی می داند.

دیوارهای انسانیت مدت هاست در این مرز و بوم نه تنها ترک خورده، که فرو ریخته است. و از آن دین رحمان و رحیم، خون و شمشیر بجا مانده است. براستی به کجا چنین شتابان؟

خطابم همه آنانی است که به هر نوعی در حکومت نقشی دارند. خطابم به مقامات عالی نظام است. خطابم به رئیس قوه قضائیه است که این روزها می دانم در گرداب بدی گرفتارش کرده اند. خطابم به مقامات و تئوریسین های نهاد امنیتی است.

آیا می دانید چه می کنید؟ در آن زندان ها چه دارید بر سر جوانان این خاک می آورید؟ حتما باز هم خواهید گفت همه ادعاها دروغ است و جو سازی. اما حداقل صاحب این قلم که تجربه مشابه ای داشته ام باور می کنم که در آن چهاردیواری ریا و تزویر و ستم هر چیزی ممکن است. نه تنها من که صفحات تاریخ بهترین شاهدان ان است و در آینده نیز پنهان نگاه داشته شده ها نیز عیان خواهد شد.چه تا وجدان های بیدار هستند حقیقتی پشت ابر نخواهند ماند.

بر مظلومیت علی (ع) باید گریست که حاکمان مدعی پیروی اش اقتدار علی را تنها در شمشیرش یافته اند.بر حال روحانیون حاشیه نشین باید گریست که با سکوت خود به مذهبی که پیروش هستند مدتهاست پشت کرده اند.

بر همه نیروهای سیاسی باید خورده گرفت که با سکوت خود همراه ظلم شده اند.

آیت الله شاهرودی!

چون می دانم شما در دل دغدغه حکومت و عدالت علی را دارید خطابم با شماست. یک بار هم که شده مصلحت را بکناری نهید و همانگونه که بارها تاکید کرده اید از شب اول قبر بترسید و در پیشگاه خداوند سربلند باشید نه در پیشگاه قدرتمداران.

“به همان زندان صعب العبور (بند 209) بروید و اگر واقعا می خواهید خداوند از شما راضی باشد پای سخن دربندان بنشینید و رسما تضمین بدهید و حقیقت را بشنوید. من می دانم اگر بدانید ذره ای از مسیر عدالت و تقوا زیرمجموعه تان خارج شده اند حق را خواهید ستاند. که اگر غیر این باشد وای بر شما و همه آنانی که اسلام و شیعه را در ذهن ها به خون کشیده اند. جای دوری نیست و در اختیار شما نیز است. می دانم که می دانید وقتی توهم و سیاست به قضا و دادرسی وارد شود اولین قربانی آن عدالت واقعی است نه آن عدالتی که بر پرده ها و شعارهای این و آن گوش فلک را کر کرده است. فراموش نکنید کسانی که هر روز با بهانه ای سرکوب و زندان برده می شوند آموختگان و پرورش یافته گان همین انقلاب و همین نظام هستند. ایا نباید این پرسش را از خود بکنید که چه کرده اید که با آن همه آرمان و اعتقادات امروزیان در مسیر شما نیستند.”

در این حکومت نه کسی می تواند انقلاب مخملی و آبی و قرمز صورت دهد و نه کسی می تواند امنیتی گورستانی مهیا سازد.

و این رهروان راه دوم هستند که مسیر راه اول را هموار می کنند….