شارلاتان یا قهرمان؟

نویسنده
فرزاد حسنی

farzadhasani.jpg

مازیار رادمنش

در هفته گذشته فرزاد حسنی مجری برنامه کوله پشتی سردار رادان فرمانده پلیس تهران را به برنامه اش دعوت کرد تا به با وی به گفتگو درباره مرحله جدید طرح امنیت اجتماعی بپردازد. در این برنامه فرزاد حسنی از رادان پرسید که آیا تصاویر لگد خوردن زنی توسط نیروهای انتظامی را دیده است؟ سردار رادان تقریبا دچار لکنت شد و سکوت کرد. این موضوع بسرعت تبدیل به یکی از مهم ترین خبرهای روز شد و بلافاصله نهادهای مختلف و سازمان های اداری و صدا و سیما با برخورد فرزاد حسنی مخالفت کردند. یک روز بعد قاضی سعید مرتضوی در کوله پشتی فرزاد حسنی ظاهر شد و در مورد اعدام اراذل و اوباش سخن گفت. این برنامه تصاویر برخی از کسانی را که قرار بود اعدام شوند، لحظه ای قبل از اعدام نشان داد، در حالی که مجریان تلویزیونی با تندی با کسانی که قرار بود اعدام شود، برخورد می کردند.

فرزاد حسنی کیست؟

فرزاد حسنی در 21 شهریور 1356 در خانی آباد تهران به دنیا آمد. نام مادرش شکوه السادات است. خانواده اش مذهبی اند. و پدر، مادر، پدربزرگ و مادر بزرگش تهرانی اصیل هستند. برادرانش فرشاد و فرهاد است. هیچ کدام از اعضای خانواده اش خانواده اش در زمینه های فرهنگی و هنری فعالیت نداشتند. او در مورد دوران کودکی اش می گوید: “من بچه خانی آبادم، کوچه قندی، از یک خانواده کاملا مذهبی، بخصوص مادرم که به شدت مذهبی بود. من در دل فرهنگ آن حوزه و آن دوران بزرگ شدم. بزرگترین عشقم حضرت امام بود. و وقتی کودک بودم، برای ساکت کردن من عکس های امام را به من می دادند، الآن هم آرشیو کاملی از عکس های امام را دارم.” او در 11 تا 12 سالگی شاگرد اول مدرسه شد. می گوید: “به همین مناسبت پدرم برای من دوره کامل سیمای نور را خرید. و یکی از اقوامم در کودکی برایم یک عبا خرید تا بتوانم حرکات امام را انجام دهم.” فرزاد حسنی با وجود اینکه یک سال قبل از انقلاب به دنیا آمده است، اما خودش را متعلق به نسل انقلاب می داند و می گوید: “من با درس های قرآن قرائتی بزرگ شدم، مساله من دعای کمیل آقای دستغیب بود (آیت الله دستغیب وقتی فرزاد حسنی کشته شد، چهار سال داشت.)، مساله نوجوانی من شهادت آیت الله قدوسی بود (در آن زمان وی 4 ساله بود). فرزاد حسنی که بعدا تبدیل به یک ترانه سرا شد، در خانواده ای رشد کرد که موسیقی در آن وجود نداشت، براساس گفته خودش اولین کاست موسیقی که وارد خانواده آنان شد، موسیقی « نهانخانه دل» بیژن بیژنی و موسیقی بعدی « شور عشق» علیرضا افتخاری بود.”

آشنایی با فرهنگ و هنر از کودکی

فرزاد حسنی از کودکی یک روزنامه خوان حرفه ای بوده است. او می گوید: “من از بچگی روزنامه خوان حرفه ای بودم.” او در مصاحبه با نشریه گل آقا گفته است: “اولین مجله ای که خریدم در سال 1362 کیهان بچه ها بود و در سال 1365 اطلاعات هفتگی. آن زمان خانه ما در امیرآباد بود و من یک بار که به روزنامه فروشی رفته بودم، شماره سوم هفته نامه گل آقا را دیدم و آن را خریدم و از آن پس همیشه گل آقا را می خریدم و از اول تا آخر آن را می خواندم.” او در مورد صابری می گوید: “مرحوم صابری را خیلی دوست داشتم و طنزشان را یک طنز شریف و فاخر می دانم.” او همچنین معتقد است که اولین آشنایی اش با موسیقی و شعر و ترانه با نوارهای قصه کودکان بوده است. “من با صدای اشعار قصه های کودکان بزرگ شده ام؛ قصه هایی مانند علیمردان خان، جن پینه دوز، گربه های اشرافی، سیندرلا.” فرزاد حسنی در کنار روزنامه خوانی در دوران نوجوانی شروع به خواندن زبان عربی در وقت اضافی اش کرد. او می گوید: “در تابستان به کلاس عربی می رفتم و جامع المقدمات را کامل خوانده ام و به زبان عربی همیشه عشق می ورزیدم.”

تحصیلات

با معدلی بالاتر از هجده از دیبرستان امام صادق فارغ التحصیل شد و لیسانس مکانیک خودش را از دانشگاه خواجه نصیر گرفت. او فارغ التحصیل کلاسهای بازیگری امین تارخ است. در کلاسهای کارگردانی سمندریان نیز شرکت کرد. و به پیشنهاد امین تارخ برای کار مجری گری به صدا و سیما رفت. می گوید: “تست دادم، متن خیلی سختی بود، اما چون حافظه خوبی دارم، خواندم و قبول شدم.”

او یک مجری موفق تلویزیونی است

مجریان تلویزیونی معمولا جزو کسانی هستند که به دلیل دیده شدن توسط میلیونها بیننده بسرعت محبوبیت پیدا می کنند، در ایران پس از انقلاب مجریانی مانند حسین پاکدل، شهریاری، خانم پوریامین، جواد آتش افروز، حانم خامنه ای، هرمز شجاعی مهر، حسینی، احمدزاده، رشیدپور و فرزاد حسنی هرکدام شیوه ای را وارد کار تلویزیونی کرده اند، که هر کدام از آنها با توجه به زمان خود تا حدی اهمیت داشته است. فرزاد حسنی از سن 19 سالگی یعنی از سال 1375 کارش را در صدا و سیما شروع کرد. اولین بار در برنامه ای به نام “عید آن سال” حضور تلویزیونی او دیده شد. در برنامه های رادیویی و تلویزیونی فرزاد حسنی به عنوان شاعر، نویسنده، مجری، بازیگر، کارگردان رادیویی و تلویزیونی و ترانه سرا به فعالیت پرداخته است. او به عنوان ترانه سرا، ترانه های آلبوم آخر “رضا صادقی” را سروده است و همچنین سراینده ترانه های تیتراژ “کمکم کن” و “کوله پشتی” و “روز رفتن” است.

از نیم رخ تا کوله پشتی

فرزاد حسنی به عنوان مجری تلویزیونی از اجرای آخرین مجموعه های “نیم رخ” که برنامه ای مخصوص نوجوانان بود، آغاز کرد و با برنامه “فوق العاده” شیوه ای تازه برای اجرای تلویزیونی را بوجود آورد. بعدا در اجرای مجموعه اول و دوم “کوله پشتی” نوعی هاردتاک ایرانی را وارد تلویزیون کرد. او در برنامه های قبلی اش با میهمانان برنامه به چالش برمی خاست و همین توجه افکار عمومی را به او جلب کرد، اما در مجموعه های بعدی این چالش بتدریج کمرنگ شد. و برنامه هایش از برنامه ای میهمان محور تبدیل به برنامه مجری محور شد. او گفته است “حاشیه سازی نه، اما جنجالی بودن را دوست دارم.” برنامه هایی مانند گفتگو با “هاشمی رفسنجانی”، “صفار هرندی” و “سردار رادان” تبدیل به برنامه های جنجالی او شدند. او در یکی از برنامه های سال گذشته خود، پس از ستایش مردانگی و شهامت خسرو گلسرخی به عنوان یک قهرمان مارکسیست لنینیست دهه پنجاه بخشی از دفاعیه دادگاه او را که سالها از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش نشده بود، نمایش داد. گفته شده است که اگر مجموعه کسانی که فرزاد حسنی را دوست دارند، با کسانی که از او متنفرند، جمع ببندیم به تعداد بینندگان تلویزیون می رسد. طرفدارانش معتقدند او “حضور ذهنی عالی، حافظه ای خوب، حاضرجوابی، تسلط به بازی با صورت در حالی که گفتارش با حالت صورتش کاملا متناقض است، تحرک بسیار بالای جلوی دوربین، تسلط بر استفاده از احادیث و وروایات و همزمان با آن تسلط بر استفاده از اشعار و ترانه ها را دارد. او با ظاهر جوانی امروزی که با زیر ابروی برداشته، و رفتاری شبیه به همجنس خواهان در همه جای دنیا، در حالی که تلاش می کند لباسش کاملا متناسب با تعریف الگوهای حکومت از جوان مناسب باشد، چهره اش با گفته هایش متناقض می نماید، او با همان حالت می تواند همچون یک واعظ و مداح روایتی را به روایتی دیگر وصل کند و از آن نتیجه اخلاقی بگیرد. اما مخالفانش او را بچه پررویی ریاکار می دانند که « آدم ها را نابود می کند.» و تملق اهل قدرت را می گوید، حرف هایی را می زند که در حوزه دانش و آگاهی او نیست. مخالفانش معتقدند او ریاکاری است که برای افزایش محبوبیت تلویزیون و خودش هرگونه که لازم باشد دروغ می گوید و بازی می کند. و گاهی گاف هایی می دهد که بسیار عجیب است. او در توصیف و تمجید زنی که موفق به پرورش گوسفندان زیادی شده بود، گفت: “مثلا اگر من فرزاد حسنی را به این خانم تحویل بدهند، ایشان تعداد زیادی فرزاد حسنی تحویل می دهد.”

فعالیت در حوزه نمایش و سینما

فرزاد حسنی که دوره بازیگری و کارگردانی را در مدرسه سمندریان و تارخ دیده بود، در کارهای مختلف تلویزیونی و سینما و نمایش حضور یافت. در سریال های “مسافری از هند” و “کمکم کن” بازی کرد حضور یافت. او در پانتومیم سیروس شاملو بازی کرد و آخرین کار نمایشی اش بازی در نمایش “یلدا” به کارگردانی حسین پارسایی است. فرزاد حسنی گفته است: “من توانایی کار در عرصه های گوناگون فرهنگی و هنری را دارم و احتیاجی نمی بینم بر روی یک کار متمرکز شوم.” او که معتقد است دروغگویی و ریا بسیار ناراحتش می کند، علل موفقیت « کوله پشتی» را چنین می داند: “لطف مردم، همکاری همه دست اندرکاران، توجه به نیازهای مردم و انعکاس چیزهایی که مورد علاقه مردم است.”


روحیات و خصوصیات فردی

فرزاد حسنی در مصاحبه با همشهری و چلچراغ دیدگاه روحیات خودش را وصف کرده است. او در مورد خودش می گوید: “معیار بنده در شناخت هر موضوع، نگاه امام است و تا ابدالدهر هم ان شاء الله همین طور خواهد ماند.” وی می گوید: “بنده مبلغ دین خدا هستم و دین خدا را می خواهم با اجرایم در تلویزیون تبلیغ کنم.” او در پاسخ به کسانی که وی را ریاکار می دانند می گوید: “من تا به حال، هر آن چه که در برنامه هایم گفته ام، همه اش را اعتقاد داشتم.” او در مصاحبه با نشریه همشهری می گوید: “من احساسم این است که باید به شهدا جواب بدهم، وقتی یک مادر شهید می بینم، می ترسم. من سه بار بگویم امام، دفعه سوم گریه ام می گیرد. و من همین هستم که هستم. هر کی می خواهد خوشش بیاید یا هرکسی بدش بیاید.” او در مورد برنامه های تلویزیونی و رادیویی اش می گوید: “در تمام برنامه های من باید مذهب و دفاع مقدس وجود داشته باشد، این اعتقاد شخصی من است، این مساله اگر مقبول روسای سازمان است که چه بهتر، ولی اگر نیست، به من ربطی ندارد.” او نمازخوان، مقید و خوش قول است و می گوید که برای رفت و آمد از تاکسی و اتوبوس استفاده می کند. فرزاد حسنی می گوید: “احادیث را می خوانم و به آنها فکر می کنم، در سه سال برنامه کوله پشتی، 95 درصد موضوعاتم را از احادیث انتخاب کردم.” او در توصیفی دقیق تر می گوید: “من حرف هایی از همینگوی و کانت را قبول دارم که با احادیث سازگار باشد، نه برعکس”.