چند ماه تا پایان دوره محمود احمدینژاد بیشتر باقی نمانده و او بیش از هر رییسجمهور دیگری در ایران با ریزش یاران پیشینش روبهرو بوده است. اگر دوره دوم خاتمی دانشجویان تز عبور از خاتمی را مطرح کردند، دور دوم احمدینژاد این رجل سیاسی اصولگرا هستند که حرف از کنار گذاشتن او میزنند. در دوره دوم ریاستجمهوری او که همه اصولگرایان از سر اضطرار پشت او ایستادند، دیگر سست شدن رشته پیوند میان آنها عیان شده بود اما اصولگرایان از هراس به قدرت رسیدن اصلاحطلبان باز پشت سر او ایستادند. احمدینژاد در تمام طول این سالها بیتغییر مانده است. او هنوز همان کسی است که وزرای اصولگرایش را تا مرز از رسمیت افتادن کابینه عزل کرد، کسی که ۱۱ روز در خانهاش نشست و تمامقد در مقابل مجلس ایستاد و آن را در راس امور ندانست. همان کسی که از همان روز اول از نظارت بر عملکرد دولت بیزار بود و تمامی نهادهای نظارتی را مخل کار دولت میدانست. احمدینژاد دوره اول صراحتا اعلام کرد که وامدار هیچ حزبی نیست و به هیچکس سهمی نخواهد داد اما اصولگرایان مشفقانه این حرفش را بخشیدند چراکه او تنها کسی بود که میتوانست آنها را از دوران اصلاحات خلاصی ببخشد. احمدینژاد در ۴ سال اول تمام اقداماتی که اکنون دولت و کشور را… در وضعیت فعلی قرار داده انجام داده بود اما هیچکدام از آن کارها باعث نشد تا اصولگرایان سال ۸۸ از او حمایت نکنند.
وی در همان زمان سازمان مدیریت و برنامهریزی را منحل کرد. در همان سالها شوراهای اقتصاد و پول و اعتبار یعنی شوراهایی که زیرساخت اقتصاد کشور را تدوین میکردند و همچنین نهادهایی که وظیفه کنترل نقدینگی را برعهده داشتند از بین برد؛ در همان دوران اول نهادهای مدنی مثل انجمن صنفی کارفرمایان و روزنامهنگاران را منحل کرد. در آغاز دوره دوم اصولگرایان فکر میکردند به دلیل حوادث بعد از انتخابات دست بالا را نسبت به رییسجمهور منتخب خواهند داشت و اندک تکرویهایی که از او دیده شده دیگر تکرار نخواهد شد اما با زیرکی خود را از کل داستان بیرون کشید و تمام مدت حاضر نشد درباره حوادث بعد از انتخابات و فرجام رقبایش سخنی بر زبان بیاورد.
همه این کارها باعث نشد تا حمایت اصولگرایان از او کم شود. آنها باز هم حمایتش کردند و به سفرهای استانی و ادبیات او افتخار کردند. وقتی که نامه ۱۸ صفحهیی برای بوش پست کرد از تریبون نمار جمعه آیتالله جنتی کار او را عملی فوقالعاده و از “الهامات خدا” خواند؛ نامهیی که به مقصد رسید اما هیچگاه پاسخی در پی نداشت.
زمانی که احمدینژاد بسیاری از چهرههای برجسته نظام را به سخره گرفت و تهدید به افشاگری کرد اصولگرایان پای تلویزیون با لبخندی بر لب نظارهاش میکردند اما زمانی که ۱۱ روز در خانه نشست و دریافتند که این رفتار حد یقفی ندارد و تنها به رقبای آنها محدود نمیشود برآشفتند. حالا سوال اصلی این است که آیا در چنین وضعیتی اصولگرایان میتوانند خود را کنار بکشند؟ گویی هیچ گردی بر دامنشان ننشسته است. کسانی که تهمانده لیوان احمدینژاد را تبرک میدانستند اکنون حق دارند دور بایستند و احمدینژاد را با این وضعیت پیش آمده تنها بگذارند؟
آیا اکنون اصولگرایان محقاند تا حساب خود را از او جدا کنند و تنها احمدینژاد را مقصر تمامی مشکلات بدانند؟ این کاری است که آنها بیش از یک سال است میخواهند انجام دهند. آنها یک سال است که در انتقاد به احمدینژاد گوی سبقت را از دشمنانش هم ربودهاند. او را به سوءمدیریت متهم میکنند؛ همان سوءمدیریتی که هفت سال تمام رجل سیاسی اصلاحطلب نسبت به آن هشدار دادند . آن زمان برای قدرت نگرفتن اصلاحطلبان مصلحت در سکوت بود و چشم پوشی اما حالا میتوان به راحتی همان حرفها را تکرار کرد؟
بیآنکه حافظه تاریخی مردم اهمیتی داشته باشد؟ اکنون آنها از یک طرف از ادامه راه احمدینژاد توسط یارانش هراس دارند و از سوی دیگر از به صحنه آمدن اصلاحطلبانی که محبوبیتشان بیشتر از گذشته است میهراسند. آنها سادهانگارانه میاندیشند که اصلاحطلبان اخراج شدهاند و برنمیگردند. احمدینژاد و یارانش هم در فایلی جداگانه بایگانی میشوند و آنها میمانند و خوان قدرتی که منتظر آنهاست به همین دلیل اعتراض به عملکرد احمدینژاد شاهبیت سخنان آنهاست.بی آنکه اعتراف کنند تمام این انتقادها را روزهایی نه چندان دور نقطه قوت احمدینژاد میدانستند.امروز او از جانب اصولگرایان متهم به قانونشکنی میشود و اینکه قانون را دور میزند و به آن بیاحترامی میکند و قانونی را که قبول ندارد اجرا نمیکند. درست همین امروز لحظهیی است که افکار عمومی باید بر سر این گذرگاه تاریخ بایستند و از این منتقدان پرشور و پر التهاب بپرسند چه اتفاقی افتاده؟ آیا تا به حال خواب بودهاید یا خوابی تازه دیدهاید؟ برای رسیدن به قدرت در دوره بعدی آنها نمیتوانند به همین سادگی از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنند.
حافظه تاریخی مردم را هم کنار بگذاریم آنها با احمدینژادی طرفند که اکنون بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد که همچون یک قهرمان فاصله پاستور تا نارمک را طی کند به همین دلیل بیش از هر زمان دیگری میتواند رشتههای اصولگرایان را پنبه کند.
منبع: اعتماد، نوزده مهر