هفته سوم مرداد ۱۳۸۸ به پایان می رسد و رودی از خون بهترین فرزندان ایران را به مردادی دیگر در ۲۱ سال پیش پیوند می زند: سال ۱۳۶۷، سال کشتار بزرگ.
در آغاز هفته “هیات موسوی ـ کروبی” اعلام می کند: ۶۹ کشته قربانیان کودتای ۲۲ خرداد هستند. این رقمی است که تا این لحظ توسط هیات تائید شده است. منابع دیگر آمار متفاوتی دارند. مثلا شیرین عبادی شمار کشتهشدگان در جریان سرکوب خشونت آمیز معترضان به نتایج انتخابات را “حداقل صد نفر برآورد” کرده است.
درمیان ۶۹ جانباخته جنش سبز، از مادرپیری هست که گلوله مغزش را پریشان کرد، تا ندا که خون قلبش برجهان پاشید و نو گلی ۱۲ ساله که با باطوم جمجه اش را درهم شکستند.
۲۴۵ زندانی هم که هیات نامشان را بر می شمارد بقایای “چهار هزار نفری” هستند که به گفته علیرضا جمشیدی، سخنگوی قوه قضائیه در “ناآرامیهای پس از انتخابات دستگیر و۳۷۰۰ نفرشان در هفته نخست آزاد شدهاند.”
زندانیان باقیمانده، سران گروههای اصلاح طلب، جوانان متهم به “اغتشاش” و روزنامه نگاران اند.
سردار سرتیپ احمدی مقدم که به نظر می رسد قربانی خواهد شد تاآمران اصلی محفوظ بمانند - درمقام فرمانده نیروی انتظامی تعداد بازداشت شدگان را فقط حدود هزار نفر اعلام کرده بود.
جمشیدانصاری ـ رئیس کمیته سیاسی فراکسیون اقلیت مجلس- در روزهای پایانی هفته خواهان برکناری سردار سرتیپ احمدی مقدم می شود. حمیدرضا کاتوزیان، نماینده تهران و عضو کمیته حقیقتیاب رویدادهای پس از انتخابات هم شخص اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی را مسئول قتلهای صورت گرفته در بازداشتگاه کهریزک اعلام می کند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم در بیانیه خود “حمدی نژاد و محصولی را محصول اجرایی اصلی جنایت های زندان ابوغریب” می شناسد.
ابوغریب نامی است که به زندان کهریزک داده اند و خواسته و ناخواسته همه دوربین ها روی آن “زوم” شده اند.
کاربه جائی رسیده که شرکای قتلهای زنجیره ای هم اعلام کرده اند: “وقوع حادثه کهریزک قابل دفاع نیست.”
قربانعلی دری نجفآبادی، دادستان کل کشور در پاسخ به خبرنگاران در مورد شکنجه زندانیان در کهریزک، می گوید: “در روزهای نخست ممکن است به علت ازدحام جمعیت بعضی بد رفتاری ها، نقصان ها، کمبود ها، کمبود امکانات، غذاووسایل زندگی بوده باشد.”
معلوم نیست وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در زمان قتلهای زنجیره ای این گفته کروبی را هم “ بد رفتاری” می داند یا نه: “به دختران و پسران جوان در زندان ها تجاوز شده است.”
هرچه هست، زندان کهریزک، دستکم فعلا و مشت نمونه خروار”ابوغریب” و “آشویتس” است.
تابستان ۲۱ سال پیش درچنین روزهائی “هیات مرگ” که به دستور مستقیم آیت اله خمینی تشکیل شده بود، هزاران زندانی را در فاصله کوتاهی “محاکمه” کرد و به دار کشید. سالهای واپسین، از دهه وحشت بزرگ بود. فریادهای هزاران قربانی از زن و مرد و نوجوان و کهنسال به گوش کسی نرسید.
تنها مرجع دلاور آیت اله منتظری بود که کوشید داس مرگ را از کار بیاندازد و مقام ولایت را قربانی دفاع خود از قربانیان بیگناه کرد.
و دراین تابستان که نسل نو از خون کشتگان دهه شصت برخاست و با فریادش جهان را لرزاند، مرگ معصومانه “ ندا” دیگر گم نمی شود. خونش برجهان می پاشد. سهراب بی صدا در زیر شکنجه جان نمی دهد. بامشت های گره کرده، شال سبزی به گردن و لبخندی بر لب، فردای نزدیک را نوید می دهد.
و “نظام مقدس جمهوری اسلامی” که تمامی توسط اوباش تسخیر شده همچنان خون می ریزد. این تنها مبارزان راه آزادی نیستند که جان می دهند. در یک ماهه بعد از کودتا چنانکه “سازمان عفو بین الملل” گزارش می دهد: “۱۱۵ نفر در ایران اعدام شده اند.”
هفته با دادگاه نمایشی شروع می شود. موسوی، کروبی، خاتمی و حتی هاشمی تهدید به دستگیری و محاکمه می شوند.همزمان با راه اندازی پایگاه اینترنتی موسوم به “جنبش مردمی ایران علیه قانون گریزی ـ موج قانون” که خبرگزاری ایرنا، آن را جنبشی خودجوش و با هدف شکایت از میرحسین موسوی معرفی کرده، حرف از محاکمه احتمالی محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران می رود.
جواد کریمی قدوسی یکی از اعضای کمیسیون امنیت داخلی مجلس در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا، از احتمال محاکمه غیابی محمد خاتمی خبر می دهد. او میگوید این محاکمه براساس اعترافات چهرههای اصلاح طلب بازداشت شده صورت خواهد گرفت.
یدالله جوانی، رییس اداره سیاسی سپاه که پیش ازانتخابات “مژده” سرکوب را داد، به روشنی تمام خواستار محاکمه و مجازات “موسوی، خاتمی، خوئینی ها” می شود. او در هفته نامه صبح صادق می نویسد: “نظام اسلامی، نظامی است که حضرت امام (ره) حفظ آن را از اوجب واجبات دانسته و تاکنون برای حفظ این نظام الهی هزینه های سنگینی ملت مسلمان و انقلابی ایران پرداخت کرده است. بنابراین هر جریان و هر فرد با هر سابقه و موقعیتی که بخواهد در همراهی با آمریکا این شیطان بزرگ، نظام اسلامی را تغییر دهد و به جای آن یک نظام غیردینی مستقر سازد، باید به عنوان یک جریان برانداز و خیانتکار مجازات گردد. در متن کیفرخواست با استناد به اسناد و مدارک در اختیار و موجود و همچنین اعترافات متهمین و بازداشت شدگان اغتشاشات پس از انتخابات دهم، تصریح شده که جریانی با حمایت غرب و به ویژه آمریکا با استفاده از بستر انتخابات ریاست جمهوری، قصد کودتای مخملی در ایران داشتند.”
تحلیل روزنامه نیویورک تایمز درست است که “اذعان دادستان کل کشور به وقوع شکنجه در زندانها را در حالی که بازداشتیهای انتخابات در دادگاههای جمعی اعتراف میکنند نشان از وجود شکاف در درون حاکمیت ایران” دارد.
در تصاویری که از دیدارهای مهم آیت اله خامنه ای با مقامات کشور منتشر می شود، در دو سوی او تنها اصولگرایان نشسته اند. بیننده به یاد “کلاه کلمانتیس” در دوران استالین می افتد. از سمت چپ احمدی نژاد به “رهبر” چسبیده و از سوی راست “علی لاریجانی” که بی اختیار انسان را به یاد دیدار محرمانه برادرش باانگلیسی ها می اندازد.
و این هردو در جدال روشن “قدرت” بایکدیگر روز راشب می کنند. علی لاریجانی که بعد از اصطلاح “شکلات و گوهر” نتوانسته بود “سوات” فلسفه خود را بکار بگیرد، این هفته “روضه خوانی سیاسی” راروکرد. او که از رسانه های داخلی می خواست “آب روی آتش بریزند نه بنزین”، همراه بروجردی “آزار جنسی” در زندان را کذب دانست و آنهم به شهادت “سعید مرتضوی”؛ و درهمین حال با تمام نیرو کوشیدازهمین حالا یوغ مجلس را به گردن احمدی نژاد بیاندازد.
روزنامه اعتماد از “نامه هشدار آمیز بهارستان به پاستور” بعد از دیدار محرمانه لاریجانی با رئیس دولت کودتاخبر داد: “علی لاریجانی سرانجام پس از اینکه ملاقات «محرمانه اش» با محمود احمدی نژاد برای انتخاب برخی از وزرا به نتیجه نرسید، دیروز یک نامه تهدیدآمیز آماده کرد و با امضای 200 نماینده به پاستور فرستاد تا آخرین خط و نشان ها را کشیده باشد. محمود احمدی نژاد هم بلافاصله پس از رسیدن نامه به دستش عقب نشینی کرد و اصولگراهای بهارستان را دعوت کرد به پاستور بروند و آنها را قانع کند روایت های لاریجانی از «خودمحوری» او و مشاورانش حقیقت ندارد. مجلسی ها دو هفته است از ایما و اشاره گرفته تا مصاحبه صریح از پاستورنشین ها گلایه می کنند که چرا برای انتخاب کابینه با آنها مشورت نمی شود.”
از بیانیه جبهه پیروان خط امام و رهبری با امضاء استاد حبیب الله عسگر اولادی تازه مسلمان هم معلوم می شود که محمود احمدی نژاد با “رهبر” هم مشورت نمی کند.
بیانیه این جبهه که بنیادگرایان سنتی ایران را پوشش می دهد، حدود ۱۰ روز پس از آن منتشر می شود که جامعه اسلامی مهندسین، یکی از تشکل های عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری، که دبیر کل آن محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس ایران است، خطاب به محمود احمدی نژاد نوشته بود: “ظاهرا امروز شما تمایل دارید متکلم وحده باشید و صدای کسی را نشنوید، لذا به عنوان وظیفه شرعی، انقلابی و قانونی، خود را موظف میدانیم که صدای مردم را به شما برسانیم.”
عمق “شکاف” را می توان از نبرد بر سر اداره “سیستم عصبی” کشور یعنی “سیستم امنیتی” دریافت.
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که بعد از کودتای اطلاعات سپاه، عملا توسط احمدی نژاد اداره می شود، روز دوشنبه در باره افشای هویت و سمت مقام های اطلاعاتی ایران که در هفته های اخیر برکنار شده اند به رسانه های داخلی ایران هشدار داد.
بر اساس گزارش رسانه های ایران، به دنبال برکناری غلامحسین محسنی اژه ای از وزارت اطلاعات، محمود احمدی نژاد، رییس دولت دهم، خود مسئولیت مهمترین نهاد امنیتی جمهوری اسلامی را به عهده گرفته و دست به تسویه حساب سیاسی وسیعی در این وزارتخانه زده است.گفته می شود برخی از مدیران رده بالای وزارت اطلاعات بیش از ۲۰ سال سابقه کار در این وزارتخانه داشته اند.
“شکاف” در رهبری سیاسی هر روز عمیق تر می شود. مشت آهنین نتوانسته جنبش مدنی را خانه نشین کند. روز چهارشنبه بار دیگر مردم به خیابان می آیند. “بازار تهران صحنه اعتراضات مردم می شود. مردم با شعارهای مرگ بر دیکتاتور، در حالی که دست خود را به نشانی پیروزی بالا گرفته اند به سمت بازار حرکت می کنند. گفته می شود بخش عمده ای از بازار در اعتصاب بسر می برد.”
جهان هم هنوز درکنار مردم است. اتحادیه اروپا اعلام می کند: “به احمدینژاد تبریک نخواهیم گفت.”
وزیر خارجه فرانسه روز دوشنبه در جدیدترین واکنش این کشور به محاکمه یک شهروند فرانسوی دردادگاه موسوم به “کودتای مخملی” می گوید “اعترافات” احتمالا “تحت فشار گرفته شده است”. او دادگاه بازداشتیهای پس از انتخابات اخیر در ایران را “نمایشی” و “مضحک” می خواند.
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا محاکمه دسته جمعی ده ها بازداشتی پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران را نشانه ضعف دولت ایران و نمایشی می داند. او در باره مساله هسته ای می گوید: “تصوری درباره اینکه آیا ایران ابتکارهای آمریکا را می پذیرد ندارد و واشینگتن نمی تواند برای مدت طولانی در انتظار پاسخ ایران بماند.”
تنها روسیه ـ شریک کودتا ـ است که هر روز بیشتر از پیش دست خونین نظام را می فشارد.ولادیمیر احمد اف، کارشناس ارشد انستیتو شرق شناسی روسیه در گفت و گویی با رادیوی دولتی روسیه می گوید: “اتهامات ایران به غرب برای دخالت در وقایع پس از انتخابات واقعیت دارد. محاکمه آشوب گران در ایران با رعایت حقوق بشر انجام می گیرد و کارکنان دستگیر شده سفارتخانه های غربی در واقع به جاسوسی پرداخته و تظاهر کنندگان را به ارتکاب تخلفات قانونی تشویق کردند.”
کارشناسان می گویند تحولات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران، روابط تهران و کرملین را در یکی از نزدیک ترین لحظات خود پس از فروپاشی شوروی قرار داده است. کودتاگران هم همچنان فرضیه نخ نمای خود را تکرار می کنند. حجت الاسلام طائب از عوامل اصلی کودتا وسرکوب می گوید: “دشمن با حمایت از یک کاندیدا درصدد ایجاد تغییر در حکومت ایران بود.” و سردار جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تاکید می کند: “اولویت سپاه مقابله با تهدیدات نرم از سوی دشمن است.”
و حرف حساب را محمد رضا خاتمی می زند، اگر گوش شنوا باشد: “کودتای مخملی که توسط آنها برنامه ریزی شده بود، شکست خورده. این قدرت نمایی که افراد را به دادگاه می آورند اعتراف می گیرند دلیل شکست آنها است. جنبش اجتماعی آنقدر قوی است که همه را به دنبال خودش می کشاند. جریان تقلب در انتخابات خیلی از پرده ها را از چشم ها کنار زد و خیلی از رودربایستی ها را هم از بین برد. شواهد و قرائن حاکی از این است که دستگیری ها زیر نظر قرارگاه ثارالله بوده است. از نگاه آنها مجموعه اتفاقات و فعالیت های گروه های سیاسی برای شرکت در انتخابات، انقلاب مخملی است. ما می گوئیم وقتی ادعا می کنید قبل از انتخابات از همه چیز خبر داشتند چرا این افراد را دستگیر نکردید. اگر می دانستید این انتخابات انقلاب مخملی است چرا تایید صلاحیت کردید؟ کسی که قرار بوده عامل انقلاب مخملی شود چرا از شورای نگهبان تایید صلاحیت گرفت؟ پرسش ما از آقایان این است که این چه اوضاعی است که در داخل درست کرده اید که با هفت شبکه تلویزیونی و ده ها شبکه رادیویی 24 ساعته شبکه تلویزیونی مثل بی بی سی که دوسوم برنامه هایش هم رقص و آواز است می تواند کشور را به هم بریزد؟ اینها چون با حرکت عظیم و متحد مردم روبه رو شدند به دنبال متهم بودند. فکر می کردند این حرکت عظیم را جبهه مشارکت شکل داده یا آقای موسوی سازماندهی کرده است. من دلسوزانه می گویم اگر طرفدار نظام هستید چشمان تان را روی واقعیت ها باز کنید و ببینید در درون جامعه چه می گذرد. این درست نیست که سناریویی نوشته شود، بعد از 22 خرداد بخواهند خود را با آن تطبیق دهند. بالاخره روزی مشکلات آنقدر جدی می شود که باعث شکست می شود.”
در مرداد خونین ۱۳۶۷، مردم بودند و تیغ تیز جلادان. امروز تاریخ، کروبی، خاتمی، موسوی و حتی هاشمی را در کنار مردم قرار داده است. در آن سال، رهبران گروههای سیاسی و اعضای آن در سکوت مرگبار به مرگ سلام دادند وجانشان را فدای آزادی ایران کردند.
در مرداد ۱۳۸۸ رهبران گروهای اصلاح طلب در سلول های اوین زیر شکنجه اند. می خواهند از آنها اعتراف بگیرند. همان اعتراف راسند قرار بدهند تا بتوانند در بیداگاههای خود از قضاتی که در مکتب مصباح درس خوانده اند، حکم اعدام بگیرند.
هدف نهائی درهم شکستن جنبش مدنی است. اینان وقتی بهترین فرزندان ایران را دسته دسته اعدام می کردند، بر این گمان بودند: “تمام شد.” واکنون نیزبر این باورند.
اوباش محترم، اشتباه می فرمائید. تازه همه چیز آغاز شده است. از بادی که درآن مرداد کاشتید، توفان این مرداد را درو کردید.این خبر را اگر نخوانده اید، بخوانید:
“به گزارش ایلنا، در میادین ترهبار و میوهفروشی هم اکنون سیب چینی، پرتقال مصری، نارنگی پاکستانی، موز اکوادور، سیب سبز شیلی و پرو، آناناس فیلیپین، انبه پاکستان، نارگیل مالزی و حتی سیب آمریکایی زینتبخش پیشخوان میوهفروشیهاست، میوههایی که به لطف دلارهای بادآورده نفتی، میزبان سبدهای خانوادههای ایرانی شده وکشاورزان ایران به خاک سیاه نشسته اند.”
فریاد مردم را بشنوید و:
- بترسید، بترسید، ما همه با همه هستیم.