از جنازه عزت سحابی نیز می ترسند

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» خانواده و نزدیکان سحابی در مصاحبه با روز

عزت الله سحابی، رئیس شورای فعالان ملی مذهبی و منتقد مسالمت جوی حکومت، دیروز در حالی پس از یک ماه مرگ مغزی، در گذشت که خانواده و نزدیکان او به “روز” می گویند حکومت از زنده و مرده امثال مهندس سحابی می ترسد.

شاید شاهد این سخن، فشارهایی باشد که از اولین ساعات روز گذشته بر خانواده مهندس سحابی از سوی دستگاه امنیتی وارد شد. فشار برای دفن فوری و بی سر و صدای پیکر آقای سحابی هرچند با مخالفت خانواده او به جایی نرسید اما هاله سحابی و یحیی مشایخی، فرزند و نوه مهندس سحابی به “روز” گفتند که مراسم تشییع از ساعت 8 و نیم به ساعت 7 صبح تغییر یافته است.

آقای مشایخی توضیح داد: یک ساعت و نیم مراسم را گفتیم زودتر برگزار میکنیم که حداقل انجام شود و دست خودمان باشد و چاره دیگری نبود.

عزت الله سحابی، از روز نهم اردیبهشت و به دلیل سکته مغزی به بیمارستان منتقل شد او یک ماه گذشته در کما بود و ساعت 2 و ده دقیقه بامداد سه شنبه در گذشت. هاله سحابی به “روز” گفته که پدرش ساعت 2 و 10 دقیقه در گذشت اما ساعت 6 به آنها اطلاع داده شد.

 

امنیتی ها از قبل آماده دفن سحابی بودند

پیش از اطلاع خانواده مهندس سحابی از درگذشت او، ماموران امنیتی اطراف منزل این فعال سیاسی در لواسان مستقر شدند. براساس گزارش خبرنگاران “روز” از اتوبان بابایی تا درب منزل مهندس سحابی در لواسان مامور گذاشته بودند و حدود 15 کیلومتر مسیر را نیروی انتظامی پوشش داده بود.

در مقابل منزل مهندس سحابی نیز نیروهای امنیتی حضور داشتند و چند تن از اعضای نهضت آزادی و نیروهای ملی مذهبی بازداشت و پس از بازجویی چند ساعته آزاد شده اند.

رضا تاجیک و یاسر معصومی از جمله این افراد هستند که بازجوهایشان در وزارت اطلاعات، دیروز در مقابل منزل مهندس سحابی حضور داشتند و چند ساعتی آنها را بازداشت کرده بودند.

اما نیروهای امنیتی تنها به این اکتفا نکردند آنها چندین بار به منزل مهندس سحابی مراجعه کرده و برای خاکسپاری فوری پیکر مهندس سحابی فشار وارد آورده اند. آنها گفته اند که مصوبه شورای تامین استان است و باید اجرا شود و هر چه سریع تر پیکر آقای سحابی دفن شود.

یحیی مشایخی، نوه مهندس سحابی به “روز” می گوید: اطلاعات فشار می اورد که مراسم خیلی مختصر باشد و سریع پیکر مهندس را دفن کنیم که خانواده نپذیرفتند. تهدید کردند که مسائل بیشتری برایتان پیش خواهد آمد و می گفتند به صلاح خودتان است که در آرامش و خیلی سریع انجام شود.

او می افزاید: از یک ماه پیش و از همان زمان که مهندس به کما رفت این صحبت ها را مطرح می کردند که تشییع چطور باشد و مراسم را اینگونه برگزار کنید و فلان کنید و… یعنی در انتظار مرگ مهندس بودند و برنامه هم می ریختند.

هاله سحابی، دختر مهندس سحابی نیز به “روز” می گوید: امروز (سه شنبه) خیلی اصرار کردند خیلی فشار آوردند که سریع دفن کنیم و… اما ما نپذیرفتیم و اعلام کردیم که صبح ساعت 8 و نیم از منزل پدرم تا قبرستان همین نزدیک، پیکر پدرم را تشییع خواهیم کرد. ولی باز مسائلی پیش اوردند که ناچار شدیم ساعت را تغییر دهیم و ساعت 7 صبح پیکر پدرم را تشییع خواهیم کرد.

خانم سحابی که خود چند روزیست از زندان به مرخصی آمده می افزاید: تشییع محتصری داریم حالا بزرگواری آقایان ببینیم تا چه حد باشد و اجازه بدهند این مسیر کوتاه از منزل پدرم تا قبرستان را پیاده روی کنیم یا نه.

یحیی مشایخی، فرزند هاله سحابی نیز می افزاید: متاسفانه مراسم خیلی قابل پیش بینی و برنامه ریزی از سوی ما نیست چون خیلی در کنترل ما نیست. از منزل پدربزرگم تا قبرستان فاصله خیلی کوتاهی است و ما تلاش میکنیم مراسم را آبرومندانه برگزار کنیم اما باید ببینیم با این فشارها چقدر موفق خواهیم شد و آیا می توانیم پیکر مهندس را در همین فاصله کوتاه تشییع کنیم یا نه.

 

از جنازه سحابی نیز می ترسند

این فشارها برای خاکسپاری بی سر و صدا و فوری عزت الله سحابی امریست که دکترمحمد ملکی از نزدیکان مهندس سحابی و از اعضای شورای ملی مذهبی، نشانه ترس حکومت از جنازه آقای سحابی میداند و به “روز” می گوید: این حکومت از زنده و مرده افرادی چون مهندس سحابی می ترسد. امروز می خواستند با تهدید جنازه را ببرند و خودشان دفن کنند اما مقاومت خانواده و دوستان مانع شد و متاسفانه آقایان تدارکات بسیاری دیده اند که مراسمی برگزار نشود ممکن است حتی راهها را ببندند که مردم به مراسم نرسند اما مردم کاری که باید را می کنند و از مهندس سحابی تجلیل خواهند کرد.

 

امیدواری سحابی به جنبش سبز

مهندس سحابی از یک ماه پیش در بیمارستان مدرس تهران بستری بود و در همین بیمارستان در گذشت. یحیی، فرزند هاله و نوه مهندس سحابی به “روز” می گوید: از یک ماه پیش که خونریزی مغزی اتفاق افتاد به کما رفت و دیگر هوشیاری پیدا نکرد. اوایل از نظر جسمی، تعادل داشت اما یواش یواش مشکل تنفسی پیدا کرد عفونت بدنش زیاد شد ده روزی بود که تب های بسیار شدید داشت و آنتی بیوتیک های قوی هم کارساز نبود.

هاله سحابی اما آخرین بار پدرش را در ایام نوروز و در سالن ملاقات زندان اوین دیده. او اکنون می گوید: پدرم حالش خوب بود روپا بود و آمد ملاقات من. بیش از اینکه حال مرا بپرسد حال بهاره هدایت و  بچه های دانشجویی که زندان هستند را پرسید و نگران بود که این بچه ها که آن مقطع ممنوع الملاقات بودند دست به اعتصاب غذا نزنند و… این اخرین دیدار من با پدرم بود و…

فرزند مهندس سحابی می افزاید: نمی دانستم چرا مرخصی میدهند اما وقتی آمدم فهمیدم پدر کجاست و در چه وضعیتی است. رفتم بیمارستان. او بی هوش بود و من این مدت برای او شعر می خوندم با او حرف می زدم اما هیچ جوابی نمیداد. فقط گاهی چشمانش تر می شد و…

 یحیی مشایخی نیز توضیح مید هد که مادرش مشخص نیست تا چه زمانی اجازه دهند در مرخصی باشد. ابتدا هاله را برای مرخصی سه روزه گذاشتند بیاید اما وقتی رفت برای تمدید، زمانی تعیین نکردند و گفتند خودمان خبر میکنیم.

هاله سحابی سپس از دغدغه های پدرش در ماههای اخیر و دو سال گذشته سخن می گوید. او به نگرانی ها و امیدواری پدرش به جنبش سبز اشاره میکند و می گوید: پدرم خیلی امیدوار بود و در عین حال خیلی نگران. او معتقد بود که نسل جدید، رشید و بالنده است و به این نسل خیلی امید داشت میگفت این نسل با نسل ما متفاوت است این نسل راه منطق، گفتگو و انصاف را می شناسد این نسل با اطلاع رسانی و شعار دروغ ممنوع جلو می رود و چقدر این نسل را پدرم دوست داشت. اما نگران بود از اینکه شاید کسانی که در مسند قدرت هستند از عقل و درایت کمتر استفاده کنند و راه سرکوب را پیش بگیرند. از اینکه میدید عقلانیت به کار گرفته نمی شود نگران بود.

خانم سحابی می افزاید: پدرم به جنبش سبز بسیار امیدوار بود بخ جنبش سبز عشق می ورزید و معتقد بود این جنبش سبز ایران سر نمی خواهد چون تک تک این جوانان و نسل جدید سر هستند امید داشت انتقام و خشم کنار گذاشته شود و….

هاله سحابی اما روزهای آخری که کنار پدر بوده و قبل از رفتن به زندان از او درباره چگونگی رفتار و تحمل در زندان را آموخته. می گوید: روزهای آخر قبل از اینکه زندان بروم تنها از تجربیات زندان می گفت و تجربیات خودش را به من منتقل میکرد و می گفت حکم کشیدن با دوران بازجویی فرق دارد و یاد میداد که چطور از خلوت زندان استفاده بهینه کنم چطور وقتم را تنظیم کنم و….


دعای مهندس مستجاب شد

عزت الله سحابی یکی از تاثیر گذارترین فعالان ملی و مذهبی در ایران و از خوش نام ترین فعالان سیاسی ایرانی بود.

آقای سحابی در فروردین 89 در نامه ای سرگشاده از خد ا خواسته بود که یا اوضاع کشور را دگرگون کند یا مرگ او را برساند.

او با بیان اینکه “درد دختران و پسرانم را به کجا ببرم” به وضعیت زندانیان زن و مرد اشاره کرده و در ادامه نوشته بود: خدایا تو شاهدی وعده‌ای که انقلاب به ملت ما می‌داد حکومت عدل علی‌وار بود، حکومتی که سخت‌گیری عدالتش نزدیک‌ترین افراد به علی را هم در برمی‌گرفت و رحم و مروت‌اش دورترین و دشمن‌ترین افراد نسبت به او را.در حالی که آنچه حاکمیت ما به نام دین علی انجام می‌دهد آسان‌گیری و گذشت از هر فساد و تباهی سیاسی و اقتصادی و قتل و غارتی است که بعضی از خودی‌ها در بانک و شرکت و بازار و یا کوی دانشگاه و زندان اوین و کهریزک انجام می‌دهند و سخت‌گیری و فشار، آن هم با به کارگیری انواع فشار‌ها علیه زنان و مردان دست‌بسته و چشم‌بسته و بی‌گناهی است که اهداف و آمال و وعده‌‌های همان انقلاب را مطالبه می‌کنند. ای خدای بزرگ، ای تغییر دهنده قلب‌ها و فکرها، یا حال و روز ما را دگرگون کن یا مرگ مرا برسان.