روز دوم خرداد سال ۱۳۷۶ سیدمحمد خاتمی به ریاست جمهوری ایران انتخاب شد. پس از آن، هر سال که این روز فرا می رسید، اصلاح طلبان با یادآوری انتخابات سال ۱۳۷۶ می کوشیدند تا زمینه اجتماعی و پایگاه مردمی خواست اصلاحات را به رخ حریف خود بکشند. به این ترتیب بود که این روز به مرور تبدیل به تاریخی نمادین برای اصلاح طلبان ایرانی گردید. پس از پایان دوره ریاست جمهوری خاتمی و برآمدن احمدی نژاد در طول هشت سال دولت راستگرایان افراطی، اصلاح طلبان امکانی برای بزرگداشت این روز نداشتند. امسال اما به نظر میرسد که شرایط تغییر کرده است. اگر چه بر اساس گزارشهای منتشر شده، اصلاح طلبان امکان برگزاری تجمع نداشته اند، اما با فرارسیدن روز دوم خرداد، تریبونهای نزدیک به اصلاح طلبان گزارشها و تحلیلهای متعددی را به بهانه این روز منتشر کردند.
روزنامه شرق که تیتر اول خود را به مشکلات ایجاد شده در زمینه برگزاری مراسم دوم خرداد اختصاص داده بود، در همان صفحه نخست خود، تصویر پوستر انتخاباتی سید محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶ را نیز منتشر کرده است. این روزنامه در گزارشی با عنوان “بزرگداشت دوم خرداد شاید وقتی دیگر” نوشته است: “قرار بود تا در ۱۱ شهر کشور، گردهمایی «دوم خرداد» برگزار شود. اما دستکم در دو شهر «یاسوج» و «بوشهر» بهدلیل ممانعت گروههای تندرو این گردهماییها لغو شد. محمدرضا خاتمی، نایبرییس مجلس ششم، قرار بود در یاسوج سخنرانی کند و بوشهر هم قرار بود شاهد سخنرانی یکی از اصلاحطلبان استان باشد. اما ظاهرا طبق رویهای که از چندی پیش آغاز شده، برخی گروهها با ایجاد اخلال در برگزاری جلسات مجوزدار، مانع از برگزاری اجتماعات سیاسی اصلاحطلبی و برنامههای فرهنگی شدهاند.”
این روزنامه در گفتگویی با علی شکوریراد که به مناسبت سالگرد دوم خرداد انجام شده است، از قول او نوشت: “آقای خاتمی به طور مشخص با نام اصلاحات به صحنه انتخابات وارد نشدند. شروع کار آقای خاتمی با یکسری حرفهای جدید بود. این حرفهای جدید، تقریبا یکسالونیم بعد از حضور ایشان در قدرت بهعنوان اصلاحات نمود پیدا کرد. یکسری حرفها و شعارها بود که تحقق آنها نیازمند یکسری اصطلاحات بود که به مرور عنوان اصلاحات به آن داده شد.” او همچنین تاکید کرده بود: “مانیفست اصلاحات، اکنون ترکیبی از طرح ذهنی و برنامه اولیه آقای خاتمی و عملکرد و کارنامه او در پایان دورهاش است. مردم این را کاملا میفهمند. چه بپسندیم و چه نپسندیم عنوان اصلاحات و اصلاحطلبی به آقای خاتمی و مشی و مرام او گره خورده و اصلاحطلبان کسانی هستند که محوریت آقای خاتمی را قبول کردهاند. در شرایط فقدان احزاب فراگیر، جریانهای سیاسی ناگزیر با فردمحوری آن جریان شناسایی میشوند.” او اضافه کرده بود: “چیزی که برای کنشگران سیاسی پس از گذران دوره اصلاحات و دوره احمدینژاد ثابت شد، این بود که مشی آقای خاتمی مشی درستتر بوده است از اصلاحطلبانی که آقای خاتمی را به مماشات متهم میکردند، چرا که ثابت شد مماشات آقای خاتمی هدفدار بوده است؛ هدف تداوم اصلاحات و تنظیم سرعت آن. ما هزینههای زیادی پرداختیم که به این تجربه برسیم.”
روزنامه آرمان امروز نیز که به هواداران هاشمی رفسنجانی نزدیک است، گزارش اصلی خود را به یادبود دوم خرداد اختصاص داد. این روزنامه در گزارش خود آورده بود: “دوم خرداد ۷۶ برای جوانان آن روز که امروز به مرز میانسالی رسیدهاند خاطرهای فراموشنشدنی است؛ خاطرهای که جوانان این روزهای میهن از ثمرات و نتایج آن بهره میبرند و خود با الهام از آن روز در ۲۴ خرداد ۹۲ حماسه دیگر آفریدند.” این روزنامه ضعف دوره اصلاحات را “غافل بودن” از نقش هاشمیرفسنجانی دانسته و نوشته بود: “ آنها آیتا… هاشمی را در نقش مدیریت جریان سیاسی راست سنتی میدیدند و به چشم رقیب به او نگاه میکردند اما غافل بودند که آیتا… هاشمی دارای شخصیتی فراجناحی است.” نویسنده این گزارش در پایان آورده است: “دوم خرداد با خاطرات تلخ و شیرینش تمام نشده است، تنها دچار وقفهای ۸ ساله شد. بیرق اصلاحات اکنون در دستان حسن روحانی است و هر روز بیش از گذشته آنچه در دوران اصلاحات برنامهریزی شده بود اما به دلایلی امکان تحقق نیافت، از سوی دولت اعتدال محقق میشود.”
همچنین سعید حجاریان طی یادداشتی در همین روزنامه نوشته است: “«اصلاحات زنده است.» در زنده و پویا بودن اصلاحات نباید شک داشت اما اصلاحات فرآیندی آماده نیست بلکه باید خشت بر روی خشت گذاشت و برای رسیدن به آن تلاش کرد. تشکیلات و سازمان از نیازهای ضروری کار کردن است و در کنار آن باید مدنظر داشت که تشکیلات تنها در حزب خلاصه نمیشود.” او اضافه میکند: “اصلاحات به صورت بالقوه پایگاه دارد، اما فعلیت ندارد. مردم کشورمان هم بیش از همه تشنه احساس برخورد اصلاحطلبانه و متعادل هستند؛ به عبارتی میتوان این نیاز را اینگونه تفسیر کرد که مردم میانهروی ایران کاراکتری مانند سیدمحمد خاتمی را میپسندند و اگر او در صحنه حضور نداشته باشد، به دنبال فرد دیگری با همان ویژگیها هستند چون به این نتیجه رسیدهاند که سیدمحمد خاتمی نقطه تعادلی در جامعه است اما در کنار آن نباید برخی انتقادات به عملکرد خاتمی را فراموش کرد که بررسی و رفع آنها به تسریع در رسیدن به اصلاحات کمک خواهد کرد.”
روزنامه اعتماد نیز در بخشی ویژه با عنوان دوم خرداد، روزی ماندگار، به بررسی دوره اصلاحات و ریاست جمهوری سید محمد خاتمی پرداخته است. این روزنامه در گفتگویی با فاطمه راکعی به “ارزیابی هفده سالگی دوم خرداد” پرداخته است. فاطمه راکعی گفته است: “من فکر میکنم دوم خرداد به این خاطر یک حماسه تلقی میشود که به نوعی شروع و بنیان اصلاحطلبی و دموکراسی خواهی بهطور جدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود.”
محسن صفایی فراهانی نیز در یادداشتی که روزنامه اعتماد منتشر کرد، نوشته است: “در بزنگاههای حساسی از تاریخ ایران، به ویژه در دوران انتخابات، این مردم بودهاند که خطمشی جریانهای سیاسی را روشن کردهاند. انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲، برای من از یک جهت با انتخابات دوم خرداد ۷۶ شباهت دارد که در هر دوی آنها مردم میدانستند میخواهند در انتخابات چه کاری انجام دهند.”
حسین مرعشی نیز در یادداشتی دیگر به “شمارش آرا” در دوم خرداد توجه کرده و در یادداشتی با عنوان “رایی که خوانده شد” نوشت: “باور من بر این است آنچه که در دوم خرداد ۷۶ رخ داد و مهم بود، بیش از هر چیزی آزادی مردم برای انتخاب و تاثیرگذاری رای مردم بود. این مساله اهمیتش از انتخاب شخص آقای خاتمی بالاتر و مهمتر است و نشان میدهد که یک انتخابات بهنسبت آزاد میتواند چه تاثیری بر سرنوشت کشور داشته باشد. من آرزو دارم همیشه در کشور فضایی حاکم باشد که مردم قدرت انتخاب و آزادی انتخاب داشته باشند.”
البته این تنها تریبونهای نزدیک به اصلاح طلبان نبود که دوم خرداد را دوباره به یاد آورده بود. رسانه های راستگرای ایران نیز از زاویه ای دیگر به این روز پرداخته بودند. روزنامه کیهان در خبری ویژه با عنوان “به نام رأی به اصلاحات خودمان را مسخره کردیم” به نقل اظهارات برخی روزنامه نگاران و تحلیلگران درباره دوم خرداد و دوره اصلاحات پرداخته بود. خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، نیز با انتشار گزارشی از روزنامه های اصلاح طلب و توجه این روزنامه ها به روز دوم خرداد از “تلاش برای احیای «اصلاحات» در اولین «۲ خرداد» دولت روحانی” خبر داد. این خبرگزاری همچنین گفتگویی طولانی با حسین مظفر، وزیر راستگرای آموزش و پرورش در دولت خاتمی منتشر کرد که او در آن یکی از جلسات دولت با آیت الله خامنه ای را افشا کرده است. او می گوید: “نمیدانم حضرت آقا راضی هستند که این جلسه را بگویم یا نه. شما هم با احتیاط مطرح کنید. به نظرم جمله بدی نیست و پیشبینیهای خیلی خوب حضرت آقا را میرساند. ایشان فرمودند: «دوربینها را خاموش کنید و خبرنگارها نباشند»، چون با شما حرف خصوصی دارم. همه منتظر ماندیم که حضرت آقا چه میخواهند بفرمایند. یک مرتبه فرمودند: «من میخواهم با آقای مهاجرانی صحبت کنم. و فرمودند: آقای مهاجرانی! من شما را خوب میشناسم دیدگاههایتان را هم میشناسم و به آنها نقد هم دارم. نمیخواستم مقابل آقای خاتمی ایستادگی کنم و نگذارم شما را وزیر کند، اما با توجه به شناختی که از شما و دیدگاههایتان دارم نمیخواهم در کارهایتان کاری کنید که ضد انقلاب خوشحال شود. » یک مرتبه همه حیرت کردند، چون آقای مهاجرانی به عنوان یک نیروی فرهنگی مطرح بود و ماهیتش آشکار نشده بود که اینقدر به فضاحت بیفتد که از ملک عبدالله پول بگیرد. انسان واقعا چقدر افت میکند و به حضیض ذلت میافتد. بعد یک مرتبه فرمودند: دوست دارم موضعگیریهایتان مثل آقای مظفر باشد که وقتی صحبت میکند روح و جان آدم از ارزشهای صحبتهای ایشان لبریز میشود میخواهم مثل ایشان باشید. خیلی کیف کردم و فهمیدم خطی را که دارم میروم مورد تایید حضرت آقاست.”
او سپس بخشی از دخالتهای مستقیم رهبر جمهوری اسلامی را افشا کرده است: “آنها که گمان میکردند چون آقا از من تعریف کردهاند پس همه چیز را به ایشان منتقل و مثل بچهها پیش ایشان گریه و شکایت میکنم. در حالی که مطلقا این کار را نکردم. البته ملاقات با آقا برای من اسباب افتخار بود و زیاد هم خدمت ایشان میرفتم و در مورد کار هم فقط با یک تعبیر کلی میگفتم میسازیم! خود آقا میدانستند چه خبر است. یادم هست که حتی ۶۰ میلیارد حقوق معلمها را به من ندادند و امضا هم نکردند. رفتم در خانه آقا آن موقع سر آقا خلوتتر بود و سادهتر میتوانستیم خدمتشان برسیم و از ایشان امضا گرفتم که این پول را از خزانه به من بدهند. در غربت و مظلومیت شدیدی قرار گرفته بودم.”
مظفر درباره اینکه چرا در دور دوم ریاست جمهوری خاتمی معرفی نشده است، میگوید: “آمدم بیرون. آقای ابطحی رئیس دفتر آقای خاتمی بود. پرسید: ملاقات چطور بود؟ جواب دادم: خیلی بد بود. گفت: چطور؟ گفتم: هر چه خواستم بفهمم که چرا باید بروم، ایشان به من جواب نداد. گفت: بگویم؟ گفتم: آره! باز گفت: بگویم؟ گفتم: آره. گفت: ناراحت نمیشوی؟ گفتم: نه، بگو ببینم قضیه از چه قرار است؟ گفت: تو وزیر رهبری بودی، نه وزیر خاتمی. خیلی به من برخورد که چه تلقی بچگانهای دارند. سفت ایستادم و پرسیدم: وزیر رهبری یعنی چه؟ جواب داد: یعنی همین دیگر. گفتم: نخیر! باید بگویی یعنی چه؟ گفتم: از وزیر رهبری دو تلقی میشود داشت. یکی اینکه مثل بچهننهها تا یک چیزی شده است، رفتیم پیش آقا و شکایت و گلایه که به واللهالعلیالعظیم تا این لحظه و در این چهار سال، حتی یک جمله علیه آقای خاتمی به آقا حرفی نزدهام. این اعتقادات خودم است و لزومی ندارد از رهبری هزینه کنم. خود آقا میدانند مواضعم چیست و به من اطمینان دارند و من هم به آقا عشق میورزم، اما اگر منظورت این است که آقا از من تعریف کردهاند، کلاهتان را بیندازید بالا و افتخار کنید و بگویید که در دولت ما اقلا یک وزیر ما را نظام و رهبری قبول دارند.”