انسان در قرآن کریم موجودی ستودة خداوند است که از ارزش و کرامت ذاتی برخوردار است، چنانکه خداوند در بدو خلقت انسان خود را تحسین میکند و میفرماید “فتبارک الله احسن الخالقین” [بر خداوندی تبارک باد که انسان را در بهترین شکل موجود آفرید].
بنابراین، این موجود شایستة احترام و کرامت است و هیچکس حق خدشهدار کردن بزرگی انسان را ندارد. در جای دیگری از قرآن کریم آمده است: “ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکی سوار کردیم و…” [سورة اسری، آیة 70].
از این جهت، برای حفظ حرمت و امنیت انسانها تدبیری اندیشیده شده است. امنیت اجتماعی و روانی در زمرة این اولویتهاست. مبانی روابط اجتماعی که در قرآن در نظر گرفته شده حسن اعتماد به یکدیگر و دخالت و تجسس نکردن در زندگی شخصی افراد است تا افراد در سلامت و امنیت اجتماعی زندگی کنند و آرامش بر حوزة عمومی و خصوصی آنان حکمفرما باشد و کسی حق محدود کردن دیگری یا برچسب زدن بر دیگری را نداشته باشد.
از شیوههایی که از گذشته تاکنون در جوامع رواج بسیار داشته تهمت زدن در خصوص روابط جنسی نامشروع است. از نتایج چنین رفتاری منزوی شدنِ فرد مورد اتهام تا محکوم شدن به مرگ است. این موضوع در زمان نزول قرآن نیز وجود داشته است و شاید بتوان ادعا کرد یکی از تندترین و شدیدترین برخوردهایی که خداوند کریم با انسانها داشته مربوط به تهمت به زنان و تأییدکنندگان این رفتار است. خداوند در این مورد میفرماید: “کسانی که بر زنان پاکدامن و بیخبر از فحشا، و مؤمن تهمت زنا میزنند، در دنیا و آخرت لعنت شدهاند و برایشان عذابی است بزرگ.” [سورة نور، آیة 23]
بنابراین مشخص است که خداوند از مردم انتظار دارد وقتی چنین اخباری میشنوند به آن دامن نزنند: “چرا هنگامی که آنها بهتان را شنیدند مردان و زنان مؤمن به خود گمان نیک نبردند و نگفتند که این تهمتی آشکار است؟” [سورة نور، آیة 12] دیگر آنکه، خداوند مردم را بازخواست میکند که “چرا آنگاه که این سخن شنیدید نگفتید: ما را نشاید که آن را بازگوییم، پروردگارا تو منزهی، این تهمتی بزرگ است.” [سورة نور، آیة 16] بهعلاوه، ایجاد فضای مسموم تهمت و افترا و تجسس در احوال یکدیگر به شدت از جانب خداوند تقبیح میشود تا جاییکه میفرماید: “اگر فضل و رحمت خدا در دنیا و آخرت ارزانیتان نمیبود، به سزای آن سخنان که میگفتید شما را عذابی بزرگ درمیرسید.” [سورة نور، آیة 14] با چنین نگاهی به مسئله است که برای کسانی که در زندگی دیگران سرک میکشند و قادر نیستند موارد اتهامی را به اثبات برسانند مجازاتی بسیار سنگین در نظر گرفته شده است. در این مورد قرآن میفرماید: “چرا چهار شاهد بر ادعای خود نیاوردند؟ پس اگر شاهدانی نیاوردهاند، در نزد خداوند در زمرة دروغگویانند” [سورة نور، آیة 13]
همچنین مجازات افراد تهمتزن مشخص و بر آن تأکید شده است: “کسانی را که زنان عفیف را به زنا متهم میکنند و چهار شاهد نمیآورند، هشتاد ضربه بزنید، و از آن پس هرگز شهادتشان را نپذیرید که مردمی فاسقاند.” [سورة نور، آیة 4] همانگونه که مشخص است گفتوگوها و بحثها در مورد افرادی است که به دیگران تهمت میزنند.
تا این قسمت بحث، یکی از راههای اثبات روابط نامشروع جنسی [زنا]، شهادت چهار شاهد است که البته روشن است بسیار بعید و سخت مینماید که چهار شاهد عادل بتوانند دربارة رابطه خصوصی دو نفر شهادت بدهند، مگر آنکه این رابطه کاملاً جنبة بیرونی و مفسدهآمیز داشته باشد.
با مجازات سخت هشتاد ضربة تازیانه کمتر کسی حاضر میشود در حوزة خصوصی افراد تجسس کند. البته ممکن است این رابطه به شکل دیگری نیز آشکار شود و آن زمانی است که همسر بهوجود رابطة نامشروع [زنا] شهادت میدهد.
قرآن کریم در این مورد نیز از موضوع تهمت زدن شروع میکند “و کسانی که زنان خود را به زنا متهم میکنند و شاهدی جز خود ندارند، هریک از آنها را چهار بار شهادت است به نام خدا که از راستگویان است. و بار پنجم بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. و اگر آن زن چهار بار به خدا سوگند خورد که آن مرد دروغ میگوید، حد از او برداشته میشود. و بار پنجم بگوید که خشم خدا بر او باد اگر مرد از راستگویان باشد”. [سورة نور، آیات 6ـ10].
اما این موضوع کاملاً روشن آنچه در قرآن بهعنوان مجازات رابطة نامشروع جنسی [زنا] تعیین شده، در دو سوره مورد توجه است، یک بار در سورة نساء که و بار دیگر در سورة نور. آیة 15 سورة نساء میفرماید: “و از زنان شما آنان که مرتکب فحشا میشوند، از چهار تن از خودتان بر ضد آنها شهادت بخواهید. اگر شهادت دادند زنان را در خانه محبوس دارید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهی پیش پایشان نهد.”
در آیة 2 از سورة نور که پس از سورة نساء آمده است، خداوند میفرماید: “زن و مرد زناکار را هریک صد ضربه بزنید. و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، مبادا که در حکم خدا نسبت به آن دو دستخوش ترحم شد.” [سورة نور، آیة 2]
با تصریح این آیات روشن میشود که مجازات زن و مرد زناکار تازیانه است که ظاهراً از مجازاتهای رایج زمان خود بوده است، اما در هیچ جای قرآن اشارهای به نوع دیگری از مجازات نمیشود و تفکیکی هم بین زنای محصنه و غیر محصنه قائل نمیشوداست که مجازات مربوطه به مرگ مجرم منجر نمیشود [سنگسار نیست] و دلایل زیر از آیات قرآن کریم در این بحث قابل تأمل است.
آیة 25 سورة نساء در مورد مجازات کنیزانی است که گرفتار فاحشگی[رابطة نامشروع جنسی] شدهاند: “و چون شوهر کردند، هرگاه مرتکب فحشا شوند شکنجة آنان نصف شکنجة آزادزنان است.” نکتة مهم در این موضوع آن است که کنیزان نصف مجازات زنان آزاد را متحمل میشوند و اگر، بنا به وضعیت فعلی، مجازات زنای زن شوهردار رجم[سنگسار] است نصف این مجازات چه میتواند باشد؟ مگر میتوان حکم سنگسار را نصف کرد؟ در حالی که خداوند مجازات کنیز را به علت شرایط سختی که در آن زندگی میکند تخفیف داده، منطقی بهنظر میرسد که این تخفیف در مجازات تازیانه [حد جلد] معنا داشته باشد.
در بخش دیگری، خداوند از ازدواج زن و مرد زناکار سخن میگوید. درحالیکه اگر مجازات آنان سنگسار است آیا امکان ازدواج پس از آن فراهم میشود یا قرار است زن و مرد زنده از این سنگسار بیرون بیایند و بعد با هم ازدواج کنند؟
“مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را نمیگیرد، و زن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک نمیگیرد” [سورة نور، آیة 3]
این شبهه پیش آمده که مجازات تازیانه برای زن و مرد مجرد زناکار است درحالیکه در تمام آیاتی که در این سوره مطرح شده بحث درخصوص زنای محصنه [زنان شوهردار] است، پس چطور ممکن است این مجازات صرفاً برای زن و مرد مجرد باشد.
این سؤال جدی است که اگر بهفرض، مجازات زن و مرد متاهل زناکار سنگسار بوده، چرا قرآن کریم هیچ اشارهای به این مجازات نکرده است. آیا مشکلی برای طرح آن وجود داشته است؟ دلایل حاضر خلاف این مطلب را میرساند.
از مجموع آنچه گذشت میتوان به این نتایج رسید:
خداوند بزرگ مردم را از جستوجو و تجسس در زندگی شخصی یکدیگر باز داشته است.
حفظ امنیت اجتماعی و روانی آحاد مردم بسیار محترم است و اگر کسی قصد خدشه وارد کردن به آن را داشته باشد خود مستوجب مجازات است. مردم باید به یکدیگر حسنظن داشته باشند و از متهمکردن یکدیگر بهشدت اجتناب کنند.
شرایط اثبات زنای منجر به مجازات بسیار سخت است و این سختگیری خود دلیل بر ترغیب افراد به کنجکاوی نکردن در احوال شخصیة دیگران است، مگر آنکه رابطه نامشروع جنسی جنبة عمومی پیدا کند و منجر به ناامنی اجتماعی شود و 4 شاهد عادل بر آن شهادت دهند.
آخرین مجازات رابطة نامشروع جنسی [زنا] در قرآن کریم 100 ضربه تازیانه عنوان شده و هیچ اشارهای به مجازات سنگسار در قرآن وجود ندارد بلکه دلایلی خلاف این مجازات وجود دارد.
سنگسار ظاهراً مجازات هیچ عمل خلافی [حتی خلافهای بسیار سنگین] در قرآن کریم نیست.
همچنین باید پرسید چه دلیلی وجود دارد که اگر مجازات زنا سنگسار بوده، بهصراحت در قرآن که کتابی مقدس و بری از خطاست، ذکر نشده تا شک و شبههای برای اجرا باقی نگذارد، همانطورکه در مورد مجازات تازیانه حتی تعداد ضربات هم مشخص شده است.
بیشک حتی اگر روایات مقتضی در این موضوع وجود داشته باشد، نباید در مخالفت با آیات قرآن کریم باشد، چه خداوند در آیة 6 از سورة جاثیه میفرماید:” اینها آیات خداست که بهراستی به تو تلاوت میکنیم. جز خدا و آیاتش به کدام سخن ایمان میآورند؟”
هدف از این بررسی کوتاه صرفاً پرداختن به موضوع رابطة نامشروع جنسی[زنا] از نگاه قرآن بود و نه پرداختن به احدایث و روایات در این خصوص، چراکه وقتی سندی باشد در تناقض قطعی با قرآن کریم، کتابی که مورد توافق همة مسلمانان است، دیگر امکان تفسیر وجود ندارد.
منبع: مدرسه فمینیستی