نظام ترک برداشته

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

“خونی ریخته شده و نظام ترک برداشته و خیلی از شماها باید اعدام شوید و شاکی شما نیز نظام است.” این عین سخنانی است که” بازجویان” گفته اند و جهان درهفته سوم شهریور ماه 1389 از آن مطلع می شود؛ به هنگامی که نامه تکان دهنده عبداله مومنی انتشار می یابد.

و همه خبرها از درستی تحلیل بازجویانی حکایت دارد که می کوشند با شکنجه یاران آزادی، سنگسار سکینه آشتیانی، تهدید موسوی و کروبی وآیت اله دستغیب، و شاخه و شانه کشیدن برای جهان، “ترک” را بند بزنند.

رئیس دولت کودتا که احمدی نژادباشد می گوید: “کیهان نمی خوانم.”

صد البته برای کیهان مهم نیست که یک نسخه از صدمیلیون تیراژش کم شود.کیهان نگران چیز دیگری است: “افراسیابی که وظیفه- و شاید مأموریت- او فتنه انگیزی و تفرقه افکنی میان اصولگرایان است.

پیش بینی کیهان آن است که افراسیاب یاد شده به زودی و شاید طی چند هفته آینده به حضرتعالی پیشنهاد می کند که آشکارا و بی پرده با دوستان واقعی خویش و جریان اصولگرا و حتی دو قوه دیگر اعلام مرزبندی کنید! شاید هم تا به حال این پیش بینی را ارائه کرده باشد! افراسیاب از شما می خواهد که مثلا در یک مصاحبه و یا سخنرانی و یا به هر شکل دیگری اعلام کنید که فقط خودتان هستید و هیچ رابطه و پیوندی با سایر اصولگرایان ندارید، دوستان را به دشمنی متهم کنید و در یک کلمه خود را تنها در میانه میدان بدانید! و….آقای احمدی نژاد عزیز! اگر به شما چنین پیشنهادی شد، آن را نپذیرید و چنانچه تاکنون این پیشنهاد ارائه شده است، از انجام آن خودداری ورزید. شما برخاسته از اصولگرایی هستید و نه- آنگونه که افراسیاب ادعا می کند- ایجاد کننده آن.”

سخن از نبرد خونین پشت پرده برای کسب قدرت در “آینده” ای است که “آقا” سر بر بستر خاموشی ابدی بگذارد؛و یابه رسم قدیم جمهوری اسلامی چنین مقدرافتد.

ازنشانه ها هم می شود فهمید که منظور از “افراسیاب”  باید همان رحیم مشائی باشد که ناگهان ذکر”ایران، ایران” گرفت و به یاد اساطیر ایرانی افتاد و نمادهایش شدند سیاوش و آرش. واین هفته هم پس از برپائی سایتی مستقل، زنگ تاسیس جریان “عدالت و رفاه” را بصدا در آورده است. قاعدتا”مدودف جمهوری اسلامی خود را آماده می کند” تا با تظاهر به دلبستگی به زمینه اصلی  پیدایش جنبش سبز، یعنی حرکت بر بستر ایران برای رسیدن به آزادی و رفاه، سیستم روسی را

 درایران هم پیاده کند. افراسیاب “ملی” می شودرئیس جمهور و احمدی نژاد “حزب الهی” که به گردن کورش کبیر هم چفیه می بندد تا تاریخ باستانی ایران را هم به گند آن بیالاید، درجای نخست وزیر می نشیند.

خبر فعالیت “افراسیاب” را رقبای اصولگرا فاش می کنند “از جمله الف، متعلق به احمد توکلی؛ رئیس مرکز پژوهش های مجلس. تابناک، سایت نزدیک به محسن رضایی؛ فرمانده سابق سپاه پاسداران” ودرست درهمین روزها هم نامه شدیدالحن توکلی به احمدی‌نژاد منتشر می شود: “صبر مجلس در برابر قانون شکنی دولت، اندازه دارد.”

اولین اخبار منتشره هم نشان می دهد، پیش بینی امنیتی کیهان پر بیراه نبوده است و دارد “جبهه” جدیدی راه می افتد. حجت السلام امیری فر، دبیر جبهه عدالت و رفاه می فرمایند:“جبهه عدالت و رفاه از حدود 10 تا 12 گروه مختلف که حامی دکتر محمود احمدی نژاد هستند تشکیل شده است.” و تشکیل این گروه سیاسی برای حمایت از آقای مشایی را شایعه  می خواند.

هفته پیش حسین علیزاده، دیپلمات مستعفی در فنلاند، گفته بود “من نفر آخر نخواهم بود”، این هفته فرزاد فرهنگیان، رایزن دوم سفارت ایران در بلژیک هم استعفا می کندو خبر می دهد زنجیره دیپلمات هائی که از خدمت در متن دیپلماسی خارجی جمهوری اسلامی شرم دارند، دنباله دارد.

ظاهرادو دیپلمات پیوسته به جنبش سبز اطلاع نداشته اند که جناب وزیر هم رفتنی هستند. همزمان،

منوچهر متکی به نوشته سایت تابناک “لب به انتقاد” می گشاید “و به بهانه نقد گفته های خام و بچه گانه بقایی یکی از چهار نماینده ویژه انتصابی احمدی نژاد در خصوص مساله کشتار ارامنه ترکیه، به شدت از دخالت در حوزه مسئولیتش از احمدی نژاد انتقاد می کند.”

 جواد منصوری سفیر سابق ایران در چین به سایت دیپلماسی ایرانی می گوید: “احمدی نژاد به وزیر خارجه بی‌اعتماد است.”

و سرانجام معلوم می شود که احمدی نژاد احکام نمایندگان ویژه خود در امور سیاست خارجی را لغو و برای آنها احکام جدیدی با عنوان “مشاور در عرصه بین الملل” صادر کرده است.

آخر هفته معلوم می شود احمدی نژاد که قدم به قدم به دنبال پوتین است، می کوشد اختیار کامل سیاست خارجی رابدست بگیرد و یکی از یاران نزدیک خود را نامزد جانشینی متکی کرده است. آخر رئیس دولت کودتا در آستانه سفری دیگر به نیویورک است برای زدن حرفهای جنجالی درمقابل جمع و تلاش برای بدست آوردن دل “شیطان بزرگ” درخلوت.

   رهبر جمهوری اسلامی که معلوم نیست در نقشه پوتین- مدودف به سبک جمهوری اسلامی اساسا جایی دارد یا نه، این هفته لقب جدیدی می گیرد “امام المسلمین”. مجید محمدی درباره این سیستم “مقدس سازی” می نویسد: “ دستگاه رهبری ترتیبات ویژه‌ای برای مقدس نمایش دادن “آقا” اتخاذ کرده است، از جلودارهایی که پیش پای آقا سینه خیز می شوند تا دیگران نیز به تاسی همین کار را تکرار کنند، تا کاتب ویژه که این رخدادها را گزارش می دهد تا تقدس آقا در فضای عمومی “جا بیفتد، ” نمایش “آقا” در تلویزیون در حالی که مثل فرشتگان پر و بالش را بر خلائق می گشاید تا خبرها و گزارش‌های رسانه‌های دولتی و شبه دولتی که “آقا” را در مقام معصوم می نشاند، از ترتیب دادن دیدارها و ملاقات‌های رهبری با مداحان و شاعران دولتی و هیئت‌های مذهبی تا پخش عکس وی در انواع تظاهرات مذهبی و سیاسی.”

امام المسلمین در یکی از این ملاقات ها و یک هفته پس از  جنجال رسانه ای یک کشیش گمنام آمریکایی، سخنانی می گوید تا سلسله برنامه های سازماندهی شده و تبلیغاتی برای برپایی تظاهرات حکومتی بر علیه آمریکا و آنچه که “هتک حرمت قرآن” نامیده می شود، کلید بخورد.

 بعد نوبت  تعیین تکلیف مسلمین جهان در برابر مساله فلسطین می رسد و درنماز عید فطر.جنبش فتح  اظهارات خامنه ای را “سوء استفاده بی شرمانه از مبارزات ملت فلسطین و رهبری آن و دخالت آشکار در مسائل داخلی” می خواند ودر بیانیه خود می نویسد: “این سخنان اهداف نظام ایران و رهبری آن برای مصادره مساله فلسطین و مبارزات و از خودگذشتگی های ملت آن به سود مطامع منطقه ای واهداف توسعه طلبانه برملا می کند. اهداف نظام خامنه ای- احمدی نژاد که ملت دوست و برادر ایران را با تمام تکثرات قومی، دینی و مذهبی اش سرکوب می کند… اهدافی آشکار است که در پی توسعه شکاف میان فلسطینی ها و چند دسته کردن ملت عرب و کشاندن آن به جنگ های داخلی به سود خود است.”

در چنین فضائی، خانم هیلاری کلینتون، وزیرخارجه آمریکا می گوید: “تردیدی نسیت که ایران در حال تبدیل شدن به یک دیکتاتوری نظامی با نوعی رنگ و لعاب ایدئولوژیک دینی است. در واقع ایران به وسیله سپاه پاسداران با هماهنگی برخی از روحانیون و رهبران سیاسی در حال افزایش قدرت خود هستند. فکر نمی کنم که هدف اولیه انقلاب ایران بدل شدن جمهوری اسلامی به چنین چیزی بوده باشد.”

بوستون هرالد براساس مواضع یک سناتور آمریکایی، می نویسد: “ایران؛ بزرگترین تهدید تروریستی جهان است.”

 ورییس جمهور آمریکا  در آستانه  امضای قرارداد فروش جنگنده های پیشرفته از نوع اف ـ ۱۵ و تسلیحات دیگر به عربستان است که به ارزش ۶۰ میلیارد دلار، بزرگترین معامله تسلیحاتی در تاریخ آمریکا است.
به نوشته روزنامه گاردین: “هدف آمریکا از امضا این قرارداد، تقویت قدرت نظامی متحدان خود درمنطقه خلیج فارس در مقابل خطرهای احتمالی از جانب ایران است.”

خانمها! آقایان!

بازجویان جمهوری اسلامی بهتراز هرکس می دانند که “نظام ترک خورده است.” از شکاف این ترک که مدام بزرگتر می شود، جهان به روشنی تمام می بیند که در ایران چه می گذرد.

در هفته ای که واردات بنزین از ترکیه به ایران متوقف می شود، امین‌الله حسینیان، مدیر اجرایی سابق امور بین‌الملل در شرکت ملی نفت ایران و عضو سابق کمیته استراتژی بلندمدت سازمان اوپک، می گوید: “صنعت نفت و گاز ایران در معرض تندباد تحریم‌ها از هم فرومی پاشد.”

خبرآنلاین می نویسد: “در سه ماه گذشته صنعت نفت کشور شاهد ۵ حادثه آتش سوزی در یک میدان نفتی، دو مجتمع پتروشیمی، یک جایگاه بنزین و خط لوله گاز بوده که این حادثه ها باعث جان باختن ۱۸ تن از کارکنان نفتی و زخمی شدن بیش از ۳۰ نفر از این کارکنان شده است.”

در ادامه رکود معاملات، رکورد شکنی چک‌های برگشتی ادامه دارد. براساس آمارهای بانک مرکزی در چهار ماهه نخست امسال رقم چکهای برگشتی به 8هزار و 500 میلیارد تومان رسیده ونسبت رشد آن 37 درصداز مدت مشابه در سال گذشته بیشتر است.

بسیاری از کارشناسان معتقدند این پروسه منجر به ایست قلبی یا همان ورشکستگی اقتصاد ملی  می شود.

هاشمی رفسنجانی، هنگام گشایش مجلس خبرگان می گوید: “وضع را وخیم نکنید، برای ایران خواب دیده اند.”

فائزه هاشمی تصویری عمومی از جامعه ایران می دهد: “ ملتی سرکوب شده، پر از خشم و احساس مظلومیت مردمی که خود را هر چه بیشتر با دروغ‌ها، سوء مدیریت‌ها، عوامفریبی‌ها، زورگویی‌ها، اوباشگری، ظلم‌ها، نابودی منابع و ثروت ملی، از دست رفتن فرصت‌های بین‌المللی، تخریب بیشتر کشور از طرف جریان حاکم روبرو می‌بیند.”

مهدی کروبی که مانند میرحسین موسوی باز هم تهدید به محاکمه شده است، خطاب به ملت می نویسد: “آنکه از مردم برید راهی نخواهد داشت جزآنکه به چند قداره‌بند باج‌گیر دلخوش کند و این سرنوشت آنهایی است که زورگویی را جایگزین مردم‌سالاری می‌کنند و آرای مردم را کاغذ باطله می‌پندارند. آنها البته ترسیده‌اند که نتوانند با نسیم بیداری و آزادی مردم مقابله کنند و از همین‌روست که راه ارعاب پیش گرفته‌اند. چرا که آنکه می‌ترسد، می‌ترساند.”

و آیت اله دستغیب  که پرسیده “آیا خبرگان رهبری به وظیفه خود عمل کرده‌اند؟” و مهر “خوارج” خورده، حرف آخر ر ا می زند: “در زمان فعلی راهی نیست جز سر فرو آوردن به خواست ملّت. باید از بحث‌های انحرافی در مجلس خبرگان دست برداشته و به اصل مطلب که همان خواست های ملّت رشید ایران است جامه‌ی عمل بپوشانیم. “

و خواست ملت رشید ایران صد و چند سال است در یک کلمه خلاصه می شود: آزادی.

 

هفته سوم شهریورماه 1389 رابه پایان می بریم وهنوز خوفناکترین در راه است. منظورم “حذف جایگاه تاریخی ایران در فدراسیون جهانی کشتی” نیست. این گزارش رابخوانید وببینید چگونه اختران سیزده ساله ایرانی را در لندن به” مردان عرب” می فروشند.

 

خانم ها ! آقایان!

خانم ها آقایان این ترک بند زدنی نیست.