مرور کارنامهی هنرمندانی که مهاجرت کردند و در عرصه بینالمللی موفق شدند
میگویند: “رفتند و سوختند!” حرفشان دربارهی هنرمندانی است که مجبور به مهاجرت شدند و زندهگی و هنرشان را در سرزمینهای دیگر ادامه دادند. این نظریه اما فاقد ارزش و اعتبار است؛ چون وابسته به سند و نشانی و استدلال نیست. کسانی که این نظر را ارائه میدهند، کار هنرمندان مورد اشاره را تعقیب نکردهاند و به عنوان منتقد یا کارشناس به بررسیشان نپرداختهاند. یعنی دقیقا کاری که کشورهای میزبان انجام دادهاند و به اندازهی قدر و قیمت هر کدام از این هنرمندان، ستایششان کردهاند. این شرح و گزارش تنها به هنرمندانی میپردازد که در عرصهی بینالمللی موفقیت و موقعیت به دست آوردهاند. دیگرانی که در محیط مادری و وطنی، کارشان را به بهترین شکل انجام دادهاند هم کارنامههای درخشان خود را دارند؛ که آن داستانی دیگر است.
آشور بنیپال بابلا- کارگردان
کارگردان و نویسنده و طراح برجسته و پیشرو که پیش از انقلاب یکی از وزنههای مهم کارگاه نمایش محسوب میشد، با وقوع انقلاب و تعطیلی محل کارش و منع و ممنوعیتهای بعدی، به اجبار و مخفیانه ایران را ترک کرد و در لس آنجلس آمریکا ساکن شد و فعالیتهایاش را ادامه داد. آشور به مدت ده سال در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، مرکز تئاتر تجربی دانشگاه نیویورک و دانشگاه بارد به تدریس در رشتهی نمایش و کارگردانی پرداخت. از سال ۱۳۶۶ گروه پورگاتوریواینک را با رویکرد اجراهای تجربی تشکیل داد. او تا سال ۱۳۸۵ بیست نمایش را در آف برادوی و آف آف برادوی در نیویورک به روی صحنه برد و پنج نمایشنامه را از نویسندهگان دیگر مثل شیرین نشاط، یوکیو میشیما و برتولت برشت کارگردانی کرد. آشور در سالهای پس از مهاجرت در کنار نویسندهگی و کارگردانی نمایش به نقاشی، مجسمه سازی و طراحی صحنه و پوستر نمایشهایش میپرداخت. در سال ۱۳۸۴ جایزهی هلمن – همت که هر ساله به نویسندهگانی اهدا می شود که به دلایل سیاسی ناچار به مهاجرت شدهاند، به آشوربانی پال بابلا تعلق گرفت. ( منبع )
میترا قمصری از نزدیکان و همکاران او دربارهاش میگوید: “متاسفانه در ایران فکر میکنند که بانیپال بعد از این که از ایران آمد، متوقف شد. این طور نبود. بانیپال آنچه را که در ایران بود گذاشت توی یک صندوق و درش را قفل کرد و اینجا شروع کرد دوباره. دانشجوها هم خیلی دوستش داشتند. خیلی هم ازش چیز یاد میگرفتند.” همکار دیگرش، ثریا شایسته، همین گفته را تایید میکند و میگوید: “آشور یکی از آرتیستهای ما بود که با اینکه آمده بود به یک جای جدید و زبان و فرهنگ جدید، خیلی زود خودش را آداپت کرد و نمایشنامههایی که نوشت در طول این سی سال گذشته و در نیویورک اجرا کرد، تاثیر بسیار زیادی در تئاتر آوانگارد نیویورک گذاشت.”
رابرت کوهلر نویسندهی و منتقد “لسآنجلس تایمز” گزارشی دربارهی اجرای نمایشنامهی “سه فرشتهی رقصان بر سر یک سوزن” در برادوی نیویورک مینویسد و ریویویی دیگر در همین نشریه بر نمایش آشور منتشر میشود. همین نمایشنامه بار دیگر در جشنوارهی میامی توسط “مایکل یاونی” کارگردان آمریکایی اجرا میشود و جوایز بسیاری را به دست میآورد. آشور در سال ۲۰۱۱ فستیوال تئاتر ایرانی در بروکلین نیویورک راهاندازی میکند و در سال ۲۰۱۳ اثری از او در نمایشگاهی گروهی در نیویورک به نمایش در میآید.
خلاصهای از زندهگی و کارنامهی آشور بنیپال بابلا را میتوانید در سایت جهان بدون مرز بخوانید.
داریوش شایگان- نویسنده
نویسنده، روشنفکر و فیلسوف ایرانی سالهاست که در کشور فرانسه ساکن است. کتاب او به نام “سرزمین سرابها” (Terre de mirages)- که خودش عنوان رمان روی آن نمیگذارد و به شکل گفتوگو و نامهنگاری دو نفر نوشته شده- در سال ۲۰۰۴ برندهی جایزهی انجمن نویسندهگان به زبان فرانسه (ADELF prix) شد.این بنیاد، بنیادی است که به همهی نویسندهگان به زبان فرانسه با ملیتهای گوناگون اختصاص دارد و البته دریافت آن توسط کسی که پیش از آن تجربهای در نوشتن ادبیات داستانی خصوصا به زبان فرانسه نداشته، موفقیت قابلتوجهی به شمار میرود. البته پیش از شایگان، دو ایرانی دیگر یعنی جواد حدیدی (استاد دانشگاه فردوسی مشهد و پژوهشگر ادیان به خاطر کتابش دربارهی اسلام به زبان فرانسه) و دکتر احمد کامیابیمسک (نویسنده، مترجم رسمی آثار ساموئل بکت و اوژن یونسکو به فارسی، استاد دانشگاه تهران به خاطر بهترین نقد تئاتر سال به زبان فرانسه) این جایزه را دریافت کردهاند. ( ریویویی بر کتاب و منبع دریافت جایزه )
شایگان همچنین در سال ۲۰۰۹ به خاطر فعالیتهایاش جایزهی دیالوگ جهانی را دریافت میکند و در سال ۲۰۱۲ برای مجموعهی آثارش جایزهی بزرگ آکادمی فرانسه را میگیرد.
اردشیر فرح-موزیسین
اردشیر که فعالیتاش در ایران به عنوان نوازندهی گیتار آهنگهای پاپ آغاز شده بود، با مهاجرت از ایران موفق شد از سال ۱۹۷۹ گروهی را با خورخه استرونز- آهنگساز و نوازندهی کاستاریکایی- تشکیل بدهد و ۱۹ آلبوم استودیویی ضبط و منتشر بکند. اردشیر فرح در سال ۱۹۹۵ در آلبوم استینگ برای موسیقی فیلم مستند “دریای زنده” به عنوان نوازندهی گیتار حضور پیدا کرد و دو سال قبل، در سال ۱۹۹۳، برای آلبوم Americas، نامزد دریافت گرمی در بخش بهترین آلبوم موسیقی ملل (World Music) در کنار جیپسی کینگز، عُوفره هازه و… شد.
ریویویی دربارهی کار وگروه دو نفرهی اردشیر و استرونز را در این نشانی بخوانید.
شیرین نشاط- کارگردان
فعالیتهای شیرین نشاط در زمینهی فیلمسازی، ویدئو آرت و عکاسی همیشه و همواره با تحسین و ستایش جشنوارهها و نشریات معتبر همراه بوده. او نخستین نمایشگاه انفرادیاش را در ۱۹۹۳ در نیویورک برگزار میکند و پس از آن نمایش انفرادی آثارش در زمینهی عکس، تصویر و ویدیو را در موزهی هنر مدرن مکزیکوسیتی، موزهی هنرهای معاصر در هیوستون و بسیاری نمایشگاههای دیگر در تورین ایتالیا، دالاس، مرکز هنر وکسنر، موسسه هنر شیکاگو، گالری سرپنتین لندن، موزهی لئون اسپانیا و موزهی هنرهای معاصر بانهوف در برلین (تا سال ۲۰۰۵) و… شاهد هستیم. (لینک ویکیپدیا)
نشاط در سال ۲۰۰۱ به دعوت آهنگساز برجسته و مشهور آمریکایی، فیلپ گلس، فیلم کوتاه “گذرگاه خمیده” (Passage) را بر روی موسیقیای از این آهنگساز میسازد.
او جایزهی “دوروتی و لیلین گیش” که یکی از معتبرترین و گرانقیمتترین جوایز در هنرهای تصویری است را به خاطر مشارکت در زیباترشدن جهان و لذت بیشتر از این زیبایی در سال ۲۰۰۵ دریافت میکند و از سوی راجر بنسون، منتقد و کیوریتور مشهور، در نشریهی “هافینگتون پُست” لقب هنرمند دهه-۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰- را میگیرد.
از مهمترین جوایزی که شیرین نشاط گرفته میتوان به شیر طلایی از دو سالانهی هنرهای تجسمی ونیز در سال ۱۹۹۹ و همچنین شیر نقرهای بهترین کارگردانی برای فیلم “زنان بدون مردان” از جشنواره ونیز در سال ۲۰۰۹ اشاره کرد.
برای آشنایی بیشتر با آثار شیرین نشاط میتوانید به این نشانیها مراجعه کنید:
کارنامه و جوایز نشاط در سایت بنیاد گوگنهایم در نیویورک
فهرست سایر جوایز نشاط
نقد و ریویوی نیویورک تایمز بر کارنامهی نشاط در همکاری با رز لی گلدبرگ (از مشهورترین گردآورندهها و سازماندهندههای رویدادهای تجسمی در جهان) و ورود نشاط به عرصهی هنرهای زنده (پرفورمنس)
مقالهی سوزی مکنزی گزارشنویس گاردین دربارهی شخصیت و استایل کاری شیرین نشاط
قادر عبدالله- نویسنده
حسین سجادی قائممقامی فراهانی مشهور به قادر عبدالله نویسنده، شاعر، روزنامهنگار و برنامهساز تلویزیونی. او اکنون مهمترین نویسندهی زندهی کشور هلند بهشمار میرود و آثارش به ۲۳ زبان مختلف ترجمه شده که البته فارسی جزوشان نیست. ( لینک ویکیپدیا)
تا کنون شانزده کتاب شامل رمان، مجموعه داستان و شعر منتشر کرده که مشهورترین آنها “خانهی مسجد” است که در سال ۲۰۰۷ دومین کتاب پرفروش سال در میان کتابهای هلندی ترجمهشده به انگلیسی شد.
نخستین مجموعه داستانش به زبان هلندی در سال ۱۹۹۳ به نام “داستانهای بلند” پرفروشترین کتاب سال شد و در سال ۱۹۹۴ جایزهی “گلدن ازلسور” را به این نویسنده اختصاص داد.
بخش دیگری از موفقیتهای قادر عبدالله را میتوانید در این لینکها پیگیری کنید:
دریافت جایزهی اِدو پرون در سال ۲۰۰۰ برای رمان “دفترچه خاطرات پدرم”
دریافت مدال شوالیه از ملکهی هلند و عضویت در انجمن افتخارات هلند
دریافت مدال لژیون دونور و عضویت در انجمن شوالیههای فرهنگ و هنر فرانسه به عنوان یکی از مهمترین نویسندگان خارجی ترجمهشده به زبان فرانسه
ریویوی جیمز بوکان نویسندهی انگلیسی بر رمان خانهی مسجد در روزنامهی گاردین
سهراب شهیدثالث- کارگردان
حتی افراد پیگیر فیلم و سینما هم سهراب شهیدثالث را با فیلمهایی مثل “یک اتفاق ساده” و “طبیعت بیجان” به یاد میآورند. فیلمهایی که هر چند تاثیرگذار و درخشان هستند اما تمام کارنامهی سهراب نیستند. بخش زیادی از آثار این سینماگر پیشرو، نه در زادگاهاش که در سرزمینی دیگر یعنی آلمان ساخته و نمایش داده شده و مورد تحسین قرار گرفته. شهیدثالث اولینبار و پیش از هجرت همیشهگیاش، “در غربت” را در آلمان میسازد و پس از آن دوازده فیلم کوتاه و بلند را در کشورهای دیگر و به زبانی جز زبان فارسی جلو دوربین میبرد. فیلمهایی که هر کدام در زمان خودشان مورد تقدیر و ستایش منتقدان و جشنوارههای جهانی قرار گرفتهاند.
زمان بلوغ: برندهی جایزهی هوگوی نقره از جشنوارهی شیکاگو میشود و در جشنوارهی لورکانو مورد تحسین هیات داوران قرار میگیرد.
خاطرات یک عاشق : تحسین هیات داوری جشنوارهی برلین (۱۹۷۷)، جایزهی موسسهی فیلم بریتانیا در جشنوارهی لندن.
تعطیلات طولانی لوته ایزنر: نمایش در جشنوارههای کن و لندن، افتتاحیهی جشنواره مینیاپولیس و دریافت جایزهی ویژه از سینما تک انگلستان.
نظم: برندهی جایزهی هوگوی برنز از جشنواره شیکاگو، نمایش در بخش دو هفته کارگردانان جشنواره کن، جشنواره برلین (بخش فیلمهای نوی آلمانی)، تورنتو، مونترال، آدلاید، سیدنی.
آخرین تابستان گرابه: برندهی سه جایزهی طلایی از جشنوارهی مارل بهعنوان بهترین فیلم تلویزیونی سال ۱۹۸۱. جایزهی مخصوص وزارت فرهنگ ایالت نورد ــ وست ـ فالن آلمان.
اتوپیا: تنها فیلم آلمانی بخش مسابقهی جشنواره برلین ۱۹۸۳. برندهی جایزهی تلویزیونی آکادمی هنرهای تجسمی آلمان۱۹۸۳.
لینک کارنامهی کامل فیلمسازی شهیدثالث
بیوگرافی و کارنامه در دانشنامهی ایرانیکا
سوسن تسلیمی- بازیگر و کارگردان
سوسن تسلیمی به عنوان بازیگر، چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، جایگاه محکمی داشت. حضورش در فیلمهای بهرام بیضایی و اجرای هنرمندانهی کاراکترهای پیچیده، او را تبدیل به یکی از مهمترین بازیگران سینمای ایران کرده بود. اما شرایط سخت سانسور و ممیزی دههی شصت که بر زنان فشار مضاعفی آورده بود، باعث شد او کشورش را ترک و ساکن سوئد بشود. بازیگری و کارگردانی در سینما و تئاتر، خواه ناخواه، کم و بیش وابسته به زبان است. سوسن تسلیمی نه تنها زبان کشور مهمان را فرا گرفت که در مدت زمانی کوتاه موفق شد به این زبان بنویسند و بازی بکند.
سوسن تسلیمی از سال ۱۹۸۹ فعالیتاش را در تئاترشهر گوتنبرگ و کمپانی ملی تئاتر سوئد آغاز کرد و موفق شد جایزهی بهترین بازیگر سال را برای بازی در نمایش “مدهآ” دریافت بکند. در سال ۲۰۰۲ نویسندهگی و کارگردانی فیلم “خانهی جهنمی” (با عنوان انگلیسی “All Hell Let Loose”) را به سرانجام رساند که به عنوان فیلم افتتاحیهی جشنوارهی گوتنبرگ به نمایش درآمد و موفق به دریافت جایزهی بهترین فیلم اول از جشنوارهی جهانی فیلم مونترآل کانادا شد. فیلم تلویزیونی عشق، عشق و عشق (Alskar, Alskar och Alskar) را در سال ۲۰۰۴ جلو دوربین برد و در همین سال نمایش “معیار مبتلا به صرع” (Det epileptiska riktmärket) را بر صحنه داشت و سال ۲۰۱۴ مینی سریال “بازداشتگاه” (Haktet) را آمادهی پخش کرد. فعالیتهای سوسن تسلیمی آنقدر در سوئد مورد توجه قرار گرفت که حزب بورژوای این کشور زمانی که حزب اپوزوسیون دولت وقت بود، او را برای پست وزیر فرهنگ در سایه کاندید کرد.
مروری بر کارنامهی سوسن تسلیمی در مصاحبهی او با بیبیسی فارسی و شرح فعالیتهایاش در سایت ویکیپدیا.
آربی اُوانسیان-کارگردان
آربی که پایهگذار و یکی از مهمترین کارگردانهای کارگاه نمایش بوده، ایران را در سال ۱۹۷۹ به مقصد پاریس ترک کرد تا در جشنوارهی پائیزی آنجا نمایش “بانویی با سگ کوچکاش” را با نگاهی به نوول “آنتون چخوف” روی صحنه ببرد. اجرای این نمایش با بازی هنرپیشهی معروف فرانسوی “ساشا پیتویف” سرآغاز ماندن آربی در فرانسه و ادامهی فعالیت حرفهایاش در کشور بود. بخش مهمی از کارنامهی آربی اوانسیان را تدریس در دانشگاههای مختلف تشکیل میدهد. او از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۰ در فرانسه، ارمنستان و آمریکا کارگردانی سینما تدریس و کارگاه نمایشی برگزار کرده. ( بیشتر )
آربی در سال ۱۹۸۱ فیلم سینمایی “چهگونه پیشبند سوزندوزیشدهی مادام در زندگیام گسترده میشود” را با بازیگران ارمنی و فرانسوی میسازد. و اجرای چهارده نمایشنامهی دیگر از نویسندهگان بینالمللی و معرفی چهارصد نمایشنامهی ارمنی در قالب اجراهای بدون دکور را به عهده داشته است. آربی اوانسیان از سال ۱۳۸۵ تا امروز مدیر انجمن تئاتر ارمنی در پاریس است.
رضا براهنی-نویسنده
رضا براهنی که تا مدتها پس از انقلاب مهاجرت نکرد و داخل ایران مینوشت و منتشر میکرد و در کارگاههای خصوصیاش شاگردان زیادی داشت، عاقبت تصمیم گرفت برای رهایی از فشار تن به مهاجرت بدهد. فصل غربت و هجرت برای دکتر براهنی، موقعیت و وضعیت تازهای بود که به زبانهای دیگر منتشر بشود و در راس انجمن قلم کانادا قرار بگیرد. او در سال ۲۰۰۰ جایزهی بینالمللی آزادی نشر از کمیتهی ملی ناشران آمریکا را گرفت. یک سال بعد تا سال ۲۰۰۳ به عنوان رئیس انجمن قلم کانادا برگزیده شده و تا مدتها مشاور روسای بعدی بود. کتابهای براهنی از پیش از انقلاب تا امروز به زبانهای زنده دنیا مثل انگلیسی، فرانسوی، سوئدی و… منتشر شده. از جمله بازنویسی مجموعهشعر “ظل الله؛ شعرهای زندان” به انگلیسی، تالیف “آدمخواران تاجدار؛ دربارهی سرکوب در ایران” (مجموعهی شعر و مقاله) با مقدمهی رماننویس بزرگ ای. ال. دکتروف.، “دربارهی ادبیات در قرن بیست و یکم” (مجموعه مقالات گروهی)؛ و به زبان فرانسه بازتالیف و انتشار رمان “روزگار دوزخی آقای ایاز” (که هیچگاه در ایران بهطور کامل منتشر نشد و خمیر شد)، انتشار بازنویسی رمان “آزاده خانم و نویسندهاش” با عنوان “شهرزاد و رماننویس”. در سال ۲۰۰۴ اقتباس نمایشی از “روزگار دوزخی آقای ایاز” با نام “دوزخ” و “آزاده خانم و نویسندهاش” با نام “قص قص” و با کارگردانی “تیهری بدار” کارگردان فرانسوی در جشنوارهی آوینیون روی صحنه رفت. در همین سال رمان “الیاس در نیویورک” به زبان فرانسوی منتشر شده و در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۲ ترجمهی فرانسوی رمان “رازهای سرزمین من” زیر چاپ رفته. گفتوگو و مروری بر کارنامهی ادبی و سیاسی براهنی با عنوان “برترین نویسندهی زندهی ایرانی” در “پروژهی جهانی دفاع” (The Advocacy Project) را در لینک میتوانید بخوانید.
آرمیک-موزیسین
آرمیک [دشچیزاده] گیتاریست و آهنگساز ارمنی-ایرانی که پیش از انقلاب گیتار آهنگهای پاپ ایرانی را مینواخت، از جمله هنرمندان مطرح و صاحبنام بینالمللی در سبکهای فلامنکوی نوین و عصر جدید (new age) بهشمار میآید. علاوه بر اعتبار بینالمللی او به عنوان نوازنده، چندین آلبوم از ۲۷ آلبوم استودیویی او به ردههای بالای جدول مجلهی “بیلبورد” در ژانر موسیقی نیو فلامنکو و موسیقی عصر جدید (new age) دست یافتهاند و جزو آثار مهم این سبکها در دهههای اخیر بهشمار میروند. ( اطلاعات بیشتر در این لینکها: یک. دو. سه )
برای مرور و آشنایی بیشتر با کارنامهی پربار آرمیک میتوانید به این دو سایت هم مراجعه بکنید:
راهنمای موسیقی
آل میوزیک