مناظره خیالی با فاطمه آلیا

مهرانگیز کار
مهرانگیز کار

-       الو…

-       بفرمایید

 

-       با خانم فاطمه آلیا کار دارم

-       خودم هستم

 

-       من یک زن کارتون خوابم

-       معتادی؟

 

-       نه

-       شهرستانی و دهاتی هستی؟

 

-       نه

-       از زندان در رفتی؟

 

-       نه

-       به شوهرت خیانت کردی؟

 

-       نه

-       زن حسابی که کارتون خواب نمیشه

 

-       میشه

-       بیسوادی؟

 

-       نه…، بیکارم

-       اصلا در عمرت کار کرده ای؟

 

-       خیلی

-       شوهر داری؟

 

-       نه

-       چرا؟

 

-       مرده

-       چند سالته؟

 

-       ۳۰ سال

-       خب صیغه بشو و آبرومندانه زندگی کن

 

-       اصلا به نظرم اشتباهی شماره گرفتم. می خواستم با نماینده مجلس حرف بزنم، ولی انگار به ستاد آمران به معروف و ناهیان از منکر زنگ زده ام.

-       نه، اشتباه نگرفته ای. من نماینده مجلسم

 

-       آخه مثل اونها سوال می کنی؟

-       از من چه می خواهی؟

 

-       خواهشی دارم

-       کاری از دستم ساخته نیست. به اداره بهزیستی مراجعه کن.

 

-       همه این کارها را کرده ام. از شما خواهش دیگه ای دارم.

-       زود باش بگو، کار دارم، باید فورا بروم مجلس.

 

-       خواهشم این است که شما یکی اصلا در باره زنان کارتون خواب و دیگر زنان بدبخت ایرانی لام تا کام حرف نزنید.

-       چرا؟ مردم به من رای داده اند تا در مجلس حرف بزنم.

 

-       مردم را ببخشید. خطا کرده اند. شکر خورده اند. حتما شما را نمی شناختند، وگرنه تیشه به ریشه خودشون نمی زدند.

-       مگر من چه عیبی دارم؟

 

-       شما اصلا زن نیستید، مرد هم نیستید، چند سال پیش گفتید ده زن خیابانی را در ملاء عام دار بزنند تا مسائل زنان فقیر حل بشه. حالا هم گفته اید آماری از کارتون خواب ها نیست و زنان کارتون خواب یا تازه از زندان آزاد شده اند و مجرم اند و جا و مکان ندارند یا شهرستانی و دهاتی اند و بیخودی آمده اند تهران.

 

-       خب، مگه دروغ گفتم؟

-       بلانسبت که شما دروغ بگوئید. من یک نمونه از زنان کارتون خوابم. ایرانی ام. حقوقی دارم. مادرم سال 57 توی خیابان ها هوار می زده تا شاه برود و خمینی بیاید. آن وقت که من هنوز به دنیا نیامده بودم زندگی مرفهی داشتیم. بعد شماها از انقلاب مشت مشت پول به جیب زدید. خانواده من به روز سیاه نشستند. دختر عزیز دردانه شان حالا کارتون خواب شده و شما شده اید نماینده مجلس که حرف دهن تان را نمی فهمید و یک ریز دری وری می گید. به فرض که من معتادم، فاحشه ام، دهاتی و شهرستانی ام، از زندان تازه آزاد شده ام. ایرانی که هستم. نباید کارتن خواب شده باشم. تو چه کاره ای که به زنان کارتون خواب برچسب می زنی و خودت توی مجلس حال می کنی؟

 

-       الان برادران را می فرستم سر وقت ات تا حال ات را جا بیاورند. نگفتم مجرم و معتادی؟

-       برادران چه جوری محل یک کارتون خواب را پیدا می کنند؟

 

-       تلفن من هوشمند است. الان مکان تو در آن ثبت شده.

-       ول معطلی بابا. کارتون خواب که مکان نداره. کجا دست شون به من می رسه.

 

-       دستور می دم همه زنان کارتون خواب را به جرم اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی دستگیر کنند. آقای صلواتی کارش را بلد است.

-       بابا خیلی پیاده ای. خبر نداری اعضای حزب زنان کارتون خواب چند برابر کسانی است که به تو رای داده اند. بی خیال، صلواتی زورش به مطبوعاتی ها می رسه. جرات نمی کنه با ما شاخ به شاخ بشه. پوستش را قلفتی می کنیم. برو به جلسه ات برس و مواجب ات را بگیر. فقط حرف نزن، با خبرگزاری مهر و دیگر خبرگزاری ها هم مصاحبه نکن. اگر باز شیرین زبانی کنی، حساب ات را می رسیم. گفته باشم. همین