چرا ایرانی ها از ما متنفرند؟

نویسنده

belfasttelegraph.jpg

الکسی سایل

در جریان بحران اخیر ایران بر سر گروگان ها، مقاله های زیادی از کارشناسان خاورمیانه خواندم که در آن توضیح داده شده بود که ایرانی ها ایده قدرتمند بودن انگلیس و توانایی هایش در اداره اوضاع به شکل پنهانی را زیر سوال برده اند.

یک ایرانی معمولی، ظاهرا دست های امپراطوری انگلیس را در پس پرده هر بحران پیش پا افتاده ای، از چسبیدن ته دیگ به کف قابلمه بگیرید تا گم شدن یک جفت دستکش، می بیند. این موضوع تا حد زیادی قابل توجیه است، زیرا زمانی انگلستان تغییرات وحشتناکی در کشوری که پرسیا نام داشت، بوجود آورد. ما در سال 1941، به این کشور تجاوز کردیم تا تولید فرآورده های نفتی را به صورت مطمئن امکان پذیر کنیم و در سال 1953، با کمک سازمان سیا، با نخست وزیر منتخب، محمد مصدق، مخالفت کردیم و جای او را با شاه ضعیف، عوض کردیم. شاه، سازمان پلیس مخفی اش، ساواک، را تشکیل داد که مردم را شکنجه و سرکوب کرد تا جایی که آیت الله خمینی به قدرت رسید. جرم مصدق این بود که گمان می کرد می تواند سود حاصل از فروش نفت را به کشورش بازگرداند. این موضوع به مذاق شرکت نفتی انگلیسی- آمریکایی آن زمان، که امروز بی پی نام دارد، خوش نیامد و به همین دلیل از دست مصدق خلاص شدند.

از همه چیز مهم تر برای اینکه یک ایرانی معمولی فکر کند که انگلستان قدرت بی پایانی برای انجام کار های شیطانی دارد، این است که تا همین چند وقت پیش تنها اتومبیلی که می شد در ایران خرید، مونتاژ محلی هیلمن هانتر بود که نامش را “پیکان” گذاشته بودند.

شاه آنقدر از ما ممنون شد که معامله ای اختصاصی با شرکتی که آن زمان روتز گروپ نام داشت انجام داد و آنها هم تنها اتومبیلی که در ایران می فروختند، یک هانتر درپیتی بود. راستش را بخواهید اگر کسی من را هم مجبور می کرد که در سال 2007، هیلمن هانتر برانم، علیه دولت شورش می کردم و آن را با یک حکومت دینی شیعه عوض می کردم، اما این احتمال هم وجود داشت که خودم را قانع کنم که آنها قدرت فوق العاده ای برای شرارت دارند.

اما موضوع فقط به این جا ختم نمی شود که ما ایرانی ها را مجبور کردیم که ماشین های قراضه سوار بشوند. آیا هرگز از این موضوع شگفت زده نشده اید که چه بلایی بر سر فروشگاه های لباس ورزشی ما آمد؟ وقتی من در اواخر دوران نوجوانی بودم، فروشگاه های “میلت” در همه شهرها بود، اما در زمان شاه، تنها فروشگاه هایی که اجازه فروش در ایران را داشت، فروشگاه های “میلت” بود و به همین دلیل از سال 1974 تا همین اواخرایرانی ها جوری لباس می پوشیدند که انگار همین الان از معدن بیرون آمده اند؛ شلوار های نایلونی پاچه گشاد، کت های تنگ پیچازی عجیب و چکمه های لیژدار. مسلما، کاپشن کوتاه رئیس جمهور احمدی نژاد (که یکی از بزرگترین اتفاقات مد در ایران است)، مدل کلاسیک “میلت” است که در سال 1973 مد بود و آن را جیمز هانت (راننده ماشین های مسابقه) و اعضای گروه موسیقی راک اسکاتلندی بی سیتی رولرز، آن را می پوشیدند.

حالا دیگر ایران ماشین های طراحی شده خودش را تولید می کند. داشتم کاتالوگ اتومبیل های جهان را ورق می زدم که متوجه شدم ایرانی ها، اتومبیلی به نام سمند سریر و اتوموبیل دیگری به نام سایپا 141 ساخته اند که عقب آن به شکل ناهنجاری قلنبه است. پس من از طرف مردمی که باعث انجام این کار ها شده اند، عذر خواهی می کنم و با خریدن ماشین های آنها می توانیم جبران مافات کنیم. من خودم قصد دارم از شرکت خودروسازی مرتب در خیابان جمهوری تهران، یک پاژن 3000 جی ال وی، سفارش بدهم. من پیشنهاد می کنم که زمانی که دولت تصمیم به خرید مجدد اتومبیل برای وزارت کشورانگلستان گرفت، چند دستگاه سیناد 2 از شرکت کیش خودرو بخرد. و فقط در آن زمان است که آیت الله ها متوجه می شوند که ما چقدر از دخالت هایی که کردیم، احساس پشیمانی می کنیم.

منبع: بلفاست تلگراف، 17 آوریل 2007