واکنش داخلی بنیادگرایان به گفتگوی خاتمی با CNN هر روز گستردهتر میشد. بیستویکم دیماه روزنامه رسالت از قول ترقی، نماینده مشهد نوشت: “به نظر [ من ] حرفهای افرادی مانند آقای رجایی خراسانی و نظراتی که از آقای لاریجانی نقل کرده بودند و آن همه مورد حمله واقع شد، در برابر سخنان آقای خاتمی بسیار ناچیز بود.” و طی سرمقاله ای دیگر با عنوان “کدام فرهنگ؟ کدام تمدن؟” نسبت به ستایش خاتمی از فرهنگ مردم امریکا واکنش نشان داده و نوشت: “شاید بیش از همه، مردم آمریکا، از سخنان رئیس جمهور بهره مند شدند… مردمی که عصاره تمایلات و حسرت هایشان را در هیأت حاکمه آمریکا می شود تماشا کرد. حساب مورد انسانهای آزادهای را که در هر جامعهای وجود دارند… با اکثریت منحرفان قیاس نکنیم… ما چرا باید نگران عواطف جریحهدار مردمی لاابالی باشیم که همیشه… عاطفهها را خراشیدهاند و دودمانها را برباد دادهاند، در این مصاحبه آنکه سود برد، مردم آمریکا بودند نه ما. یعنی فرصتی بودکه متأسفانه سوخت و از بین رفت و چیزی عاید ما نشد.” [روزنامه رسالت -. بیستودوم دیماه1376]
در این روزنامه مقاله ای دیگر نیز به قلم آیت الله رضا استادی، از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منتشر شد که در آن به مسأله گفتگوی خاتمی با CNN پرداخت.او مقاله را بی هیچ مقدمهای با جمله “اگر هدف این بود که مردم آمریکا بدانند…” آغاز کرده و نوشته بود: “ملتی که با غارت ثروت دیگران […] به زندگی خود آب و رنگ داده، چه بزرگواری دارد که بگوئیم ملت بزرگ آمریکا […] چرا معنای مرگ بر آمریکا نابودی دولت آمریکا نباشد و ما دولت آمریکا را یک دولت قانونی بدانیم و بی جهت این انتخاب نحس مردم آمریکا را تأیید کنیم؟[…] مردمی که غالباً در آلودگیهای اخلاقی و ضد انسانی هستند، چه تمدنی دارند که از تمدن آنها در کنار تمدن اسلامی یاد شود؟ […] آیا لازم بود[…] بگویند مردم ایران شعار مرگ بر آمریکا سر میدهند، اما مقصودشان مرگ بر آمریکا نیست و خشمی نسبت به آمریکا ندارند؟” آیت الله در پایان مقاله خود نیز دعا کرده بود: “خداوند ما را از لغزشها حفظ فرماید.” [بیستودوم دیماه 1376]
رسالت که تریبون راستگرایان سنتی ایران محسوب میشود در روزهای بعد نیز ماجرا را رها نکرد و در مقاله ای دیگر با عنوان “زمان را بشناسیم” نوشت: “ملت ایران… برای اطلاق لفظ شهید حساسیت در خور تحسینی دارند و مقتول در حال تماشای صحنه تئاتر را شهید نمیدانند، گرچه آبراهام لینکلن رئیس جمهور اسبق آمریکا باشد و با زبان جانشان می گویند: من آنم که در پای خوکان نریزم، مر این قیمتی دُر لفظ دّری را” [روزنامه رسالت -. بیستوچهارم دیماه1376] این روزنامه همان روز در مطلبی دیگر آورده بود: “پادشاهی پارسایی را دید، گفت: هیچ از ما یادت آید؟ گفت: بلی، وقتی که خدا را فراموش می کنم. حکایت برخی، با آمریکائیها حکایت آن پادشاه و پارسا است! وقتی خدا را فراموش می کنند، یاد آمریکا می افتند!” بجز این روزنامه نشریات دیگری همچون یالثارات، شما، شلمچه و قدس نیز به همین شیوه انتقاد میکردند. کیهان نیز از همان روز اول نسبت به این مصاحبه به شدت انتقاد کرد.
در این میان برخی روزنامه های هوادار دولت کوشیدند تا به انتقادات طرح شده پاسخ دهند. روزنامه اطلاعات که معمولاً وارد درگیری های مطبوعاتی نمیشود، با گسترش حملات رسالت به خاتمی طی مقاله ای نوشت: “یکی از روزنامه های عصر تهرانی که خود را وابسته به جناح و افراد خاصی از تجار معروف بازار و بخش خدماتی تجارت خارجی و گشایش درها برای کالاهای غربی و آمریکایی میداند و اساساً زندگی را در تعریف رفاه خدماتی بیشتر می بیند، پرچم دار نقد منفی از پیام رئیس جمهوری به مردم آمریکا و اندیشمندان جهان شده است. شاید نقل این لطیفه از ان جمله خاطره انگیز «کویت… » برای این برادران عزیز وابسته به تجار و روزنامه عصرِ آنها خالی از لطف نباشد که بگوئیم: «روزنامه… تو هم؟»”[روزنامه اطلاعات -بیستوپنجم دیماه1376]
روزنامه سلام نیز در مقالهای به قلم عباس عبدی- از فاتحان سفارت امریکا- با اشاره به انتقاداتی که نسبت به تعبیر خاتمی از فتح سفارت آمریکا شده بود، از پیام خاتمی دفاع کرده و اینگونه سخن گفتن را زبان اصلی انقلاب یعنی صلح و آرامش دانست و گفت: “اتفاقاً کسانی که از سخنان آقای خاتمی تعابیر غلط میکنند، خود بیش از همه در قلع و قمع فرزندان انقلاب دوم نقش داشتهاند.” [ روزنامه سلام -. بیستوپنجم دیماه1376]
روز پنجشنبه، 25 دی ماه، چند روز پس از پیام خاتمی به مردم امریکا مادلین آلبرایت، وزیر خارجه دولت کلینتون طی سخنانی گفت کشورش خواهان آن است که حرفهای رئیس جمهور ایران تبدیل به عمل شود. [روزنامه ایران- بیستوپنجم دیماه1376] لیکن فرصتی برای گامهای بعدی بوجود نیامد.
روز جمعه، 26 دی ماه 76، در حالی که حدود یک هفته از گفتگوی تلویزیونی خاتمی می گذشت، آیت الله خامنه ای، نماز جمعه تهران را اقامه کرد و در باره این مسأله سخن گفت. وی طی سخنانی هرگونه راهحل آشتیجویانه را رد کرد و گفت: “همه مواضع اصولی ما در رابطه با آمریکا و اسرائیل بخوبی بیان شد. من با دقت مصاحبه را گوش کردم، آنچه که درباره مذاکره با آمریکا لازم بود گفته شود، گفته شد. آنچه راجع به اسرائیل، راجع به مبارزین فلسطینی و بعضی قضایای داخلی، خیلی خوب بود من دعا کردم، هم ایشان را هم وزیر خارجه را و مسئولین دیگر را که مواضع خوبی گرفتند در این زمینه ها.یک چیزهایی هم ممکن است مربوط به سلایق باشد مربوط به لحن ها باشد. به آنها کاری نداریم، آنچه اصولی بود و مهم بود همین مسائل مربوط به رابطه بود، مذاکره بود، حکومت صهیونیستی بود، که این ها خوب گفته شد، مطالب خوبی بود. حالا اگر دشمن بخواهد که این حرفها را که برخلاف میل اوست این ها را اعتراف کند به این حرفها، خوب دشمن است دیگر ما از دشمن چه توقعی داریم.”
وی سپس هرگونه مذاکره با آمریکا را رد کرده و تاکید کرد که نباید قبح این مسأله از بین برود! او مذاکره با آمریکا را برای ایران و نهضت جهانی اسلام مضر دانسته و گفت: “اولین ضرر چنین مذاکره و رابطهای این است که آمریکاییها در دنیا شایع خواهند کرد که جمهوری اسلامی ایران از همه حرفهای دوران امام و دوران دفاع مقدس و انقلاب صرفنظر کرده است و انقلاب اسلامی پایان یافته است و درحالی که هنوز هیچ مذاکرهای انجام نشده، چنین زمزمه هایی را سردادهاند.”
البته تاکید رهبر ایران مبنی بر اینکه قبح مذاکره نباید از بین رود مربوط به زمانی بود که دولت احمدینژاد کار را در دست نگرفته بود و بحران در سیاست خارجی ایران به نقطه بازگشتناپذیر امروز نزدیک نبود.