اوباما؛ فشار از موضع محکم تر

آزاده کیان
آزاده کیان

تأثیر انتخاب باراک اوباما بر وضعیت ایران و روابط آن با جامعه جهانی، از جمله مهمترین موضوعاتی است که پس از ‏انتخابات 4 نوامبر، مورد توجه تحلیل گران بین المللی قرار گرفته است.‏

در این خصوص، یک چیز از همین حالا مشخص است: این که رییس جمهور دموکرات، در پی تحویل گرفتن مسوولیت ‏در کاخ سفید ناچار خواهد بود به سرعت برنامه خود برای مذاکره با ایران را – که در طول مبارزات انتخاباتی مکرراً ‏وعده آن را داده - روشن کند.‏

اوباما در طول مبارزات انتخاباتیش وعده داده که ظرف 15 ماه نیروهای ارتش ایالات متحده را از عراق خارج کند. ‏بنابراین، دولت دموکرات کمی بیش از یک سال وقت خواهد داشت تا حداقل آرامش لازم را برای خروج نیروهای ‏آمریکایی از عراق در آن کشور برقرار کند، وظاهرا آمریکایی ها تردید ندارند که این هدف، جز با همکاری ایران ‏محقق نخواهد شد. به علاوه ایالات متحده پیش از بیرون کشیدن نیروهای خود از عراق، باید تکلیف یک مسأله مهم دیگر ‏را نیز روشن کنند و آن، وضعیت موازنه نیروها (به ویژه، توازن میان شیعیان و سنی ها) در آن کشور است. نیاز به ‏توضیح نیست که متحدان عمدتاً سنی آمریکا در منطقه (به ویژه عربستان و مصر) به شدت از افزایش نفوذ ایران شیعه ‏در عراق نگرانند و واشنگتن، که خود نیز در این نگرانی شریک است، نیاز دارد در تلاش برای محدود کردن مرزهای ‏نفوذ جمهوری اسلامی در عراق، به سرعت با تهران وارد چانه زنی شود.‏

به همین ترتیب، ایالات متحده برای آرام ساختن افغانستان نیز – که صحنه قدرت گرفتن روزافزون طالبان به عنوان ‏دشمن مشترک آمریکا و ایران است- نیازمند به جلب همکاری مؤثر جمهوری اسلامی است که این مهم نیز به نوبه خود، ‏مذاکره هدفمند و موفق با تهران را طلب می کند. اما گذشته از ملاحظات مربوط به امنیت کشورهای همسایه ایران، ‏اوباما دلیل بسیار مهم دیگری نیز برای شروع سریع مذاکرات با تهران دارد و آن، ضرورت روشن شدن تکلیف پرونده ‏هسته ای است.‏

جمهوری اسلامی، طبق قطعنامه های شورای امنیت موظف شده که فعالیت غنی سازی اورانیوم خود را متوقف کند و ‏باراک اوباما، در طول مبارزات انتخاباتی خود، با انتقاد از رویه جمهوری خواهان، وعده داده که قادر خواهد بود به ‏شیوه ای متفاوت – مذاکره- تهران را متقاعد به این کار بکند. با چنین پیش زمینه ای، آمریکا و جهان از از هم اکنون ‏منتظرند تا رئیس جمهور جدید، موثر بودن شیوه “متفاوت” وعده داده شده در خصوص ایران را به اثبات برساند و ‏ابتکار مذاکره مستقیم بر سر پرونده هسته ای را به سرعت به پیش ببرد. چرا که شورای امنیت ملزم است در ادامه ‏قطعنامه های فعلی خود، در آینده نزدیک در مورد اقدامات بعدی خود در ارتباط با پرونده هسته ای تصمیم بگیرد و در ‏این میان، مشخص شدن سیاست واشنگتن در قبال تهران، از تأثیری تعیین کننده برخوردار خواهد بود. به ویژه آن که ‏متحدان آمریکا در منطقه (در درجه اول اسراییل و در درجه بعد، کشورهای عربی) نگرانی روز افزونی از فعالیت ‏های هسته ای ایران دارند و تأخیر آمریکا در برداشتن گام های موثر برای توقف این فعالیت ها را بر نمی تابند. این ‏متحدان، در ماه های اخیر مدت زمان قابل توجهی را در انتظار تعیین تکلیف انتخابات آمریکا باقی مانده اند و انتظار ‏دارند با گذشت مدت زمان تلف شده در جریان مبارزات انتخاباتی و انتقال قدرت به دولت جدید، دموکرات ها “اقدامات ‏عملی” خود را در زمینه پرونده هسته ای شروع کنند.‏

اهمیت این موضوع به ویژه آنجا مضاعف می شود که روند صلح خاورمیانه، که از مدت ها پیش با فراز و نشیب های ‏فراوان دنبال می شده و به پیش بردن آن یکی از اولویت های مهم سیاست خارجی دولت دموکرات را تشکیل می دهد، ‏نیازمند متقاعد شدن اسراییلی ها به دادن امتیاز های امنیتی است و تل آویو، راضی به این کار نخواهد شد مگر آن که ‏ابتدا، نگرانی های امنیتی اسراییل در ارتباط با جمهوری اسلامی و فعالیت های هسته ای آن از بین برود. تحولی که پیش ‏شرط اجتناب ناپذیر آن، توقف غنی سازی اورانیوم توسط ایران است.‏

با توجه به مجموعه این شرایط است که می توان انتظار داشت باراک اوباما، در پی تحویل گرفتن رسمی قدرت، به ‏سرعت ابتکاری را در زمینه مذاکره با ایران آغاز نماید. ابتکاری که نخستین قدم آن، ارائه پیشنهادی مشخص به تهران ‏در زمینه سطح و نحوه انجام مذاکرات خواهد بود.‏

نکته قابل تامل در این میان آن است که دیدگاه برخی صاحبنظران آمریکایی که دیدگاه آنها بر اوباما و سیاست گذاری ‏های وی موثر به نظر می رسد آن است که هر گوه مذاکره احتمالی با تهران، نباید تقویت کننده احمدی نژاد باشد. این ‏صاحبنظران، معتقدند که پیشنهاد مذاکره دولت دموکرات، باید مستقیماً به رهبر جمهوری اسلامی ارائه شود، تا رئیس ‏جمهور ایران امکان بازی با کارت “حل و فصل مشکلات با آمریکا” را برای بالاتر بردن قدرت خود نسبت به رقبای ‏داخلی نداشته باشد. این دیدگاه، به ویژه پس از آن تقویت شده که جایگاه آقای احمدی نژاد در سلسله مراتب قدرت واقعی ‏در حکومت ایران در معرض تزلزل قرار گرفته و تحولاتی چون استیضاح پی در پی وزرا و مشکلات اقتصادی فزاینده ‏ناشی از بحران کاهش قیمت نفت، آن را دچار خدشه کرده است.‏

در نهایت، گذشته از آن که دیدگاه فوق، تا چه حد در ابتکار آینده واشنگتن برای مذاکره با تهران مورد توجه قرار ‏بگیرد، به نظر می رسد که ایران به زودی در معرض یک تصمیم گیری بزرگ – نحوه پاسخگویی به پیشنهاد مذاکره ‏دولت اوباما - قرار خواهد گرفت که نتایج آن، بر منطقه و هر دو کشور تأثیرات تعیین کننده ای بر جای خواهد گذارد.‏

مسوولان ایرانی تردید نمی توانند داشته باشند که مذاکره دولت اوباما با تهران، حتی اگر به گونه ای کاملاً بدون قید و ‏شرط آغاز شود، به سرعت تهران را در موقعیت تصمیم گیری در خصوص تداوم یا توقف غنی سازی اورانیوم قرار ‏خواهد داد و در چنین نقطه ای است که این مسوولان، لازم است به شفافیت و به دور از ملاحظات ایدئولوژیک یا ‏تبلیغاتی، تصمیماتی مطابق با منافع ملی ایران بگیرند.‏

به این ترتیب، روی کار آمدن باراک اوباما در کاخ سفید، “فرصتی” برای تهران است که اگر در جهت منافع ملی مورد ‏استفاده بهینه قرار نگیرد، به سرعت قابلیت تبدیل شدن به یک “تهدید” مضاعف را دارد. نگاهی به واکنش های گسترده ‏انتخاب اوباما - اعم از واکنش افکار عمومی آمریکا، دولت ها و احزاب اروپایی یا سیاستمداران خاورمیانه- به خوبی ‏نشان می دهد که دولت جدید در مقایسه با دولت بوش، از امکان و اعتبار و جهانی بسیار بیشتری برای پیش بردن موفق ‏اهداف سیاست خارجی خود برخوردار است.‏

این بدان معنی است که اگر تهران با اتخاذ سیاست های مناسب در قبال پیشنهاد مذاکره دولت اوباما، زمینه ساز پایان ‏بحران هسته ای و عادی سازی روابط خود با جامعه بین المللی نشود، فشار جهانی و وضح تحریم های سنگین تر علیه ‏ایران، در زمان دموکرات ها احتمالا بیش از پیش شدت خواهد گرفت.‏

فشاری که بر خلاف گذشته، سردمدار آن نه یک سیاستمدار مورد نفرت عمومی چون بوش، که رئیس جمهور به شدت ‏محبوبی چون باراک اوباما خواهد بود.‏