آغاز شب دراز سیدعلی

نوشابه امیری
نوشابه امیری

از درازی شب گفته بودیم؛از رهبری که خودکشی کرد؛از فرجام دیکتاتورها،از شتری که قرارست تنها پشت در همسایه بخوابد؛ از گره دیگری که بر گردن خویش گره زد خامنه ای،….گفتیم، گفتیم،«آقا»نشنید که نشنید.حاصل:مبارک، بن علی، نوبتته سیدعلی. آن هم نه یک بار، نه صدبار،هزارهزار بار.نه از یک تن ، نه از صدهاتن، که ازمیلیون ها تن؛اززبان یک ملت:سیدعلی سرنگونه.

 

دلاور مردمان ایران، دیروز را نیز به تاریخ پیوند زدند.دیروز هم به سان بسیاری روزهای دیگر،زخم برداشتند، افتادند، برخاستند، فریادزدند، زخم خوردند، افتادند …. و باز برخاستند. همت شان را درود.

دیروز مردمان ما باز زخمی اما از جان گذشته و با دستان خالی، ماموران حکومتی را که می رود تا«اسقاط»شود، به مبارزه طلبیدند.خواب شان را برآشفتند،باز فریاد «دیکتاتور»نمی خواهیم و«خدمتگزار دروغگونمی خواهیم»سردادند.

 

خطاب شان هم آن ۱۵۰۰ عضو حزب الله لبنان نبود که ساعتی پول می گیرند تا مردمان ایران رابه فرمان رهبران جمهوری اسلامی به خاک و خون کشند؛خطاب، خود خود«آقا»بود.

این صدادر بلندگوی توپخانه و خبرگزاری های دولتی ـ امنیتی انعکاس نیافت؛طبیعی ست که حسین شریعتمداری و همپالکی هایش، اوضاع را«آرام و در کنترل» ببینند؛به اینان هرجی نیست. هر چند خبر از دستگیری فائزه هاشمی بدهند که درحال تحریک«جمعی خس و خاشاک» بوده است.

 خامنه ای اما شنید،آنگاه که در کاخ فرعونی صدای گام مردمان پیچید وخبر از آغاز شب دراز آقا داد.شب پر کابوس؛شب و شب هایی که روح فرزندان شکنجه شده ما، خواب را از «آقا»خواهد ربود برای همیشه.شب دراز صدام ها در چاه، شب بی پایان همه رانده شدگان از میهن و مردمان.شب همه آنان که  کسی می گویددیگر«آقا»نخوانیم شان که «آغا» برازنده شان است.

حالا باز فرصتی دیگر در پیش است؛می توان این فرصت را نادیده گرفت و دیوار آهنی خانه میرحسین موسوی را بالاتر برد و مزدوانی بیشتر، روانه خانه مهدی کروبی کرد.می توان هر روز زندانی بر زندان های کشور افزود، می توان  دهان گشاد حسین شریعتمداری را گشادترکرد، می توان به اصطلاح سرداران افسار گسیخته را به اسلحه های بیشتری مجهز کرد، می توان مزدور بیشتری از لبنان آورد،می توان مجلس جنتی ساخته و لاریجانی پرداخته راعین «رسایی» و«حسینیان»کرد،می توان صدا و سیما را پر از«یامین پور»کرد؛می توان…..

بله «آقا»می تواند همه «سپاه ولی امر»راراهی میدان کند.جنایت می تواند بی انتها باشد اما….اما این پایان راه است؛و این پایان در خود فرصتی نهفته هم دارد:پس دادن رای مردم،دعوت موسوی و کروبی به اداره امور،تعیین فرصتی برای برگزاری انتخاباتی آزاد، بازگشت نظامیان به پادگان ها،مجازات قانونی همه مسببان وضعیت امروز ایران،… در یک کلام تن دادن به خواست مردم.

 

این فرصت، تکرار شدنی نیست.تکرار می کنم:آخرین فرصت است.

آقای خامنه ای! یا این فرصت را دریابید یا با طناب هزاربار پاره مصباح و یزدی و جنتی و احمدی نژاد به چاهی روید که انتهایش همه دیکتاتورهای از تخت پایین کشیده تاریخ،همایش تاریخی دارند. آنجا که هیچکس از شرم به چشمان دیگری نمی نگرد؛آنجا که تنها صدای متن،صدای «لعنت لعنت» همه مادران فرزند از دست داده و«شرم ات باد شرم ات باد» همه مردمانست.

ما گفتیم.